eitaa logo
کانال سراج الله💠 عکس متن کلیپ دخترانه استوری جدید های گروه آهنگ مذهبی خام پروفایل مداحی برگزاری چله
2.2هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
35 فایل
💠هو الله💠 🤝مهردین_mehrdin 💠کانال سراج الله با اهداف عالی و کاربردی 💡توضیحات بیشتر در هر کانال سنجاق شده ✍️ ادمین @zinews1 ▪️لیست کانال های ما @mehrdin ▪️نحوه همکاری در زمینه آموزش، فروش، خدمات و... @mehrdin2 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌▪️مدیریت: مهرداد :)
مشاهده در ایتا
دانلود
غریب بود .... خانواده‌اش که مهاجرت کردند به ، پایش به مسجد و پایگاه باز شد. و بعد،یک اردوی نور،حسابی جوهرش را عوض کرد. مشتری صف اول نماز جماعت شدو پابند کارهای بسیج. روضه‌ها و دعای توسل‌های پایگاه و زیارت‌های حرم او را خیلی عاشق اهلبیت کرده بود.انقدر که دوست داشت اسمش بهنام نباشد و یکی از اسامی اهلبیت باشد.من مامور شدم با او صحبت کنم که به اسمی که خانواده برایش گذاشته‌اند احترام بگذارد و به جایش بیشتر به رسم اهلبیت اصرار بورزد. اولین باری که دو‌به‌دو همدیگر را دیدیم، علی‌الطلوع یک صبح پاییز بود، چهارراه شهدا. از زیارت برگشته بود و حسابی مست بود و حال خوشی داشت. آن اوایل با شلوار شخصی،علی‌الدوام پیراهن خاکی بسیجی می‌پوشید. بهنام در پس رفتار مخلصانه‌اش،یک نمک و شیطنت خاصی داشت که با چراغ‌سبزهای من، آن را اشکار کرد و دیگر همیشه پایه‌ی مسخره بازی همدیگر بودیم. یکبار کسی را واسطه کرد که کارهای طراحی‌اش را ببینم و نظری بدهم. خودش شاید خجالت میکشید. من کارهایش را دیدم. بیشتر می‌شد کارکاتور صدایشان کرد.و متعجب از آن همه استعداد و نمک و نگاه دقیق او شدم. درباره کارهایش حتما ان‌شاءالله پستی مجزا خواهم گذاشت.اما همین را بگویم که به شدت نگاه لطیفی داشت. آنقدر که یکبار گفتم تو کم‌کم داری به ژانری از کاریکاتور دست پیدا می‌کنی که یک جور کاریکاتور با بیانی معنوی است! و این، بی‌شک تاثیر لطافت روح جوان او در روضه‌ها و دریافت‌های او از فضای مسجد بود. برای او نمایشگاهی در مشهد ترتیب دادیم.شاید سال ۷۹. کم‌کم قوت قلب گرفت و کاریکاتورهایش در نشریات مختلف پایگاه انگیزه، مسجد والفجر و سناباد و هیئت انصارالحسین دیده شد و مخاطب یافت. . اما گفتم که،بهنام بهرامی غریب بود. اینکه حالا دیگر گاهی به سر و وضع خودش می‌رسیدو سلیقه‌اش در برخی چیزها متفاوت شده بود، باعث شد بعضی ها بین او و خودشان خط بکشند. شاید از سر دلسوزی ولی ناشیانه! باز هم اینبار من مامور شدم با او صحبت کنم و بخواهم این اخلاق بعضی از رفقا را نادیده بگیرد و به خط‌کشی‌ها اعتنا نکند. و بپذیرد کار صحیح را بخاطر سرزنش و تعصب دیگران نباید کنار بگذارد. او پذیرفت. اما باز هم آن خط‌کشی‌ها نگذاشت بهنام مثل قبل با بچه‌ها حل بشود. بخاطر دانشکده لعنتی هنر، کم‌کم از او دور شدم و این سال‌های آخر گمش کردم. تلاش‌هایی هم کردم اما او را حتی در مجازی نیافتم. نمی‌دانم چرا !!! . بهنام غریب بود. و حتی خبر رفتن پر رمز و رازش هم در بحبوحه خبر شهادت حاج قاسم گم شد. و من نتوانستم عقده دل را باز کنم. سید محمد رضا میری (golmikh) ✍ 📡 @enghelabiyon