﷽
🍃#یک شب تأمّل ایّام گذشته می کردم و بر #عمر تلف کرده، #تأسّف می خوردم، و سنگ سراچه دل، به الماس آب دیده، می سفتم و این بیت ها مناسب حال خود می گفتم:
هر دم از عمر، می رود نفسی
چون نگه می کنم، نماند بسی
ای که #پنجاه رفت و، در خوابی
مگر این پنج روز، دریابی
خجل آن کس که رفت و، کار نساخت
کوس رحلت زدند و، بار نساخت
#خواب نوشین بامداد رحیل
باز دارد پیاده را، ز سبیل
هر که آمد، عمارتی نو ساخت
رفت و منزل، به دیگری پرداخت
وان دگر پخت، همچنین هوسی
وین عمارت، به سر نبُرد کسی
یار ناپایدار، دوست مدار
دوستی را نشاید، این غدّار
نیک و بد، چون همی بباید مُرد
خُنُک آن کس که، گوی نیکی برد
برگ عیشی، به گور خویش فرست
کس نیارد ز پس، ز پیش فرست
عمر برف است و، آفتاب ِ تموز
اندکی ماند و، خواجه غرّه هنوز
ای تهی دست رفته در بازار
ترسَمَت، پُر نیاوری دستار
هر که مزروع خود بخورد، بخوید
وقت خرمَنش، خوشه باید چید
📚#گلستان_سعدی
🍃الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم🍃
@Serat8janfada