🌷دندانپزشک جهادی زنجانی، آسمانی شد. 🔸دکتر امیر مسعود مسلمی، دندانپزشکی که به مدت چهار روز در ایلام، به نیازمندان خدمت‌رسانی می کرد، در راه بازگشت از اردوی جهادی، بر اثر صانحه تصادف، آسمانی شد و امروز در زنجان به خاک سپرده شد. 🔹ایشان در قرارگاه جهادی الکفیل که بزرگ‌ترین گروه جهادی دندانپزشکی کشور است، فعالیت داشتند. روحش شاد ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔻عضو #صراط شوید. @serat_zanjan

اینجا حرم است، نگوییم قبرستان! آخرش من مطمئنم این گره وا میشود‌ این حرم زیباترین تصویر دنیا میشود. #هشتم_شوال سالروز تخریب #حرم_بقیع تسلیت باد. ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔻عضو #صراط شوید. @serat_zanjan

🎥 تشییع باشکوه پیکر شهید جانی‌بِت اوشانا #شهید_آشوری 🔴 بخوانید؛ وقتی یک ارمنی کمونیست، بانی چایی روضه شد.. https://eitaa.com/serat_zanjan/5897 ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈

خاطره گویی رهبرانقلاب در منزل شهید ارمنی از رفاقتش با یک ارمنی در زندان ✅ وقتی یک ارمنی کمونیست، بانی چایی روضه شد. یک ظرف میوه‌ی خردشده روی میز جلوی آقا می‌گذارند؛ آقا یک قاچ سیب می‌خورند و ظرف را می‌دهند که بقیه هم از میوه‌ها بخورند. از شغل برادر می‌پرسند. می‌گوید شوفاژکار است. آقا می‌گویند: «ارامنه در کارهای مکانیکی وارد هستند. شما هم آچار به دستید پس.» 🔹و یاد خاطره‌شان از حضور ارامنه در جنگ می‌افتند: «من داشتم میرفتم جبهه؛ سال ۵۹ بود؛ می‌رفتم [جبهه] و برای نماز جمعه می‌آمدم تهران، نماز جمعه را میخواندم و بعد راه می‌افتادم می‌رفتم [جبهه]. میرفتم در پایگاه دوم ترابری؛ آنجا یک سالنی بود؛ آنجا منتظر میشدیم تا هواپیمای سی۱۳۰ می‌آمد و سوار میشدیم و میرفتیم. وارد سالن شدم، دیدم ولوله‌ی جمعیّت است. گفتم اینها کی اند؟ گفتند اینها ارامنه اند؛ آمده‌اند که بیایند جبهه برای کارهای پشتیبانی تعمیراتی؛ با ما آمدند جبهه. بعد مرحوم چمران اینها را برداشت برد به یک نقطه‌ای نزدیک اهواز؛ آنجا یک کارگاه مفصل درست کردند.» بعد با افتخار می‌گویند: «خیلی خدمت کردند ارامنه، خیلی خدمت کردند.» 🔸 اما انگار ارتباط رهبر انقلاب با مسیحیان به سال‌ها قبل از جنگ برمی‌گردد: «من یک رفیق ارمنی هم داشتم -سال ۴۲ در زندان قزل‌قلعه- من زندانی بودم؛ او هم زندانی بود؛ گاگیک آوانسیان؛ کمونیست بود.» برادر شهید با تعجب می‌پرسد کمونیست بود؟ آقا می‌گوید: «بله؛ هم ارمنی بود هم کمونیست. البته من نمیدانستم. چون نمیگذاشتند از سلول بیرون بیاییم اما چند وقت که گذشت و بازجوییها پیش رفت، در سلول را باز کردند. او هم مدتها در زندان بود و حالا در سلولش باز بود. یک صندلی تاشو هم داشت و میگذاشت کنار سلول و مینشست. این از من خوشش آمده بود. با هم طرح رفاقت ریختیم و به من کمک میکرد. یک روز در همین ایام زمستان، اسفندماه بود و هوا سرد، یک بخاری زغال‌سنگی خیلی بزرگی در سالن زندان روشن میکردند که همه‌ی زندان گرم شود. زندانیها دور این بخاری جمع میشدند. من هم آنجا بودم...» 🔻دختر با ذوق دستش را زده زیر چانه و با دقت به آقا نگاه می‌کند. «... با من دوست شد. توی اوقات محدود هواخوری که داشتیم، با هم راه میرفتیم. بعد من زودتر آزاد شدم؛ گفتم اگر کاری داری، به من بگو. گفت نه؛ خانه‌ام فلان‌جا است، در خیابان شریعتی. بعد از آزادی از زندان، با زحمت زیاد و جست‌وجو منزلش را پیدا کردم. در زدم؛ یک خانم در را باز کرد و تا دید یک آخوند پشت در است، جا خورد. گفتم: من هم‌زندانی آقای آوانسیان بودم. میخواستم خبر بدهم که حالش خوب است و اگر کار خاصی دارید انجام بدهم. با اوقات‌تلخی گفت: نه، نه، کاری ندارم! باورش نمیشد یک مسلمان، آن هم یک آخوند به منزل یک مسیحی بیاید. خلاصه رابطه‌مان با گاگیک قطع شد تا انقلاب. زندانی او طولانی بود و در زمان انقلاب آزاد شد. بعد از انقلاب یک روز آمد در خانه‌ی ما. قیافه‌اش خیلی عوض شده بود. سلام علیکی کردیم و رفت. تا اینکه توده‌ای‌ها علیه انقلاب توطئه کردند و آنها را گرفتند و محاکمه کردند و او هم زندانی شد. دیگر از او خبر ندارم.» 🔻برادر شهید با خنده می‌گوید؛ «باز هم بازداشت شد؟ چه شانسی داشته بیچاره.»و ادامه می‌دهد «تو ارامنه به‌ندرت حزب توده‌ای داریم. ما زیاد نداریم کسی که برود توده‌ای شود.» آقا جواب می‌دهد: «البته با اینکه توده‌ای بود، این رو هم بگم؛ وقتی ماه رمضان شد و شبهای احیا رسید، زندانیهای عرب پیش من آمدند، گفتند که آقا شما اینجا هستید، یک مجلسی راه بیندازیم در زندان. حالا زندان هم جایی نبود که آدم بشود مجلس راه بیندازد. البته اجازه‌ی مراسم داده بودند اما فضای زندان این‌طور نبود؛ سلولهای کوچک، دو متر در دو متر مثلاً؛ و بینشان هم یک سالنی که مثلاً یک متر و بیست سانت عرض این سالن بود. در این سلولها که نمیشد جلسه تشکیل داد؛ این سالن هم که سالن باریکی بود؛ بالاخره چاره‌ای نبود. آمدند پتوها را بین سلول من و سلول. چند عرب دیگر پهن کردند. به من گفتند شما بیایید برای ما صحبت کنید. من رفتم؛ هر کدام گفتند چند شب روضه میگیریم، هر شب هم یکیمان بانی میشویم. قرار شد هر شب یک نفر بانی باشد و چایی و قند و اینها را برعهده بگیرد. من برایشان صحبت میکردم؛ راجع به امیرالمؤمنین، فضایل امیرالمؤمنین و اینها. من نگاه کردم که این گاگیک از سلولش می‌آید بیرون، صندلی‌اش را بیرون میگذارد و گوش میکند. شبهای دوم و سوم، صندلی‌اش را نزدیک‌تر آورد. بعد یک روز آمد پیش من گفت میشود یک شب من بانی این جلسه‌ی شما باشم؟ گفتم چرا نمیشود. آن شب را من صحبت کردم؛ او قند و چای داد برای آن شب. توی جلسه گفتم ما امشب مهمان آقای آوانسیان هستیم. جلسه، جلسه‌ی ایشان است. آن شب که تمام شد، آمد گفت من یک شب دیگر هم میخواهم بانی بشوم. یعنی دو شب، آوانسیان ارمنی و کمونیست، بانی جلسه‌ی ما شد.» @serat_zanjan

✅ امام جمعه بابل: آیت‌الله سلیمانی، برای پرداخت دستمزد ‌کارگری که در ‌منزل‌شان تعمیرات انجام داده بود، در بانک حضور داشت. ایشان، این کار ساده را هم به شخص دیگری محول نکرده بود. @serat_zanjan

#بدون_شرح ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔻عضو #صراط شوید. @serat_zanjan

چرا به دلار حاکمیت میدید؟ #در_غیبت_حکمرانی_اقتصادی وقتی حضرت آقا از کم شدن آقایی دلار میگفتند یه عده میخندیدن حالا ببینید که نامزد ریاست جمهوری آمریکا از ضرر ۷۵۰ میلیارد دلاری آمریکا در صورت تعامل دیگر کشورها با ارزهای دیگر میگوید: 🔹«رابرت اف. کندی» نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا از حزب دموکرات، طی سخنرانی در کارزار تبلیغاتی خود درباره حرکت کشورهای جهان برای استفاده از ارزهایی غیر از دلار هشدار داد. 🔹کندی با اشاره به توافق برزیل و پاکستان برای استفاده از واحد پول چین، گفت: «می‌دانید اگر [دلار] ما دیگر به ارزهای جهانی سلطه نداشته باشد، چه هزینه‌ای برای کشور دارد؟ ۷۵۰ میلیارد دلار در سال! این هزینه‌ای است که به‌مرور زمان بدتر هم خواهد شد». ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔻عضو #صراط شوید. @serat_zanjan

#مطالعه_بفرمایید 🔴 از حـذف استعـدادات تا بایکـوت اعتقـادات! 🖊روایتی از اجرا گروه سرود عاشقان ولایت زنجان در مرحله دوم مسابقه تلویزیونی "همـاهنـگ" ༺༻ ༺༻༺༻ 🔹در مرحله دوم مسابقه هماهنگ برای گروه سرود عاشقان ولایت زنجان این موضوع و محتوا از سمت برنامه در نظر گرفته شده بود. متن: وارث نون حلال فرامتن: نوجوان حسینی امروز اثر مطلوب: تجدید بیعت با آرمان های #انقلاب پیام: نسل حسینی و انقلابی شاید تغییر پیدا کرده باشد اما آرمانش آرمان عاشورایی ست. و بر اساس همین موضوع و محتوا، شعر فارسی سرود توسط شاعر خود برنامه نوشته شد و توسط کارشناسان برنامه تأیید شده بود و به پیشنهاد خود برنامه شعر ترکی توسط گروه به این شعر اضافه شد. 🔸اما با این مقدمه به روایت اجرا نهایی در روز مسابقه می پردازم: روز چهارشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴٠۲ حوالی ساعت ۱۵ گروه جهت اجرای کار خود بر روی استیج حاضر شد با اجرای یک کار کاملا حرفه ای و طراحی شده... اعضای گروه با قدرت و انرژی تمام، کار خود را اجرا کردند پس اتمام اجرا بنده به عنوان سرپرست و مربی گروه توسط مجری به استیج دعوت شدم و منتظر نظرات داوران بودیم. مجری با این سؤال آغاز کرد: حاج آقا شما کجا و کار سرود و موسیقی کجا؟ حاج آقا چه شد که کار سرود را آغاز کردید؟ بنده هم مثل همیشه در جواب این سؤال با کلام مقام معظم رهبری در مورد سرود پاسخ دادم: سرود مثل هوای تازه و بهاری ست و در جان ها نفوذ میکند. و بنده به دلیل تأکیدات مقام معظم رهبری وارد این عرصه شدم. نوبت به نظرات داورها رسید؛ داور اول علی رغم تأیید اجرای گروه به شعر گروه پرداخت و گفت: باید شعرتان نرم تر بود و اشاره غیر مستقیم به مسائل داشت! داور دوم علاوه بر اینکه کار را تأیید کرد به عنوان داور آهنگساز، تکخوان گروه را به عنوان اولین عضو تیم ملی گروه سرود کشور انتخاب کرد. داور سوم نیز به همین صورت یکی دیگر از اعضای گروه را به عنوان عضو تیم ملی گروه سرود کشور انتخاب کرد و اجرا و حرکات نمایشی روی صحنه دوستان را تأیید کرد. داور چهارم که از افراد مطرح تئاتر و سینما بود اجرای نمایش گروه را بسیار مورد تحسین قرار داد و تأیید کرد. و داور پنجم هم نکات داورهای قبلی را گفت و و نکته خاصی نگفت. بنابراین نتیجه صحبتهای پنج داور این شد که، اجرا و حرکات گروه عالی بود ولی #محتوا و #شعر مورد تأیید نبود!! (شعر سرود را در صفحه بعد مشاهده کنید.) حال نوبت به رأی تماشاگران رسید اما تماشاگران چه کسانی بودند؟ ۴٠ الی ۵٠ نفر از دانش آموزان دختر از یکی از مدارس بالا شهر تهران در برنامه به عنوان تماشاگر حاضر شده بودند، دخترانی که قبل از اجرا در محوطه برنامه کاملا راحت و آزادانه کشف حجاب کرده بودند و رفتار هنجار شکنانه ای داشتند و در رأی دهی به گروه نیز بدون در نظر گرفتن اجرای حرفه ای و بی نقص گروه همگی رأی قرمز دادند و حتی با تأکیدات مکرر مجری حاضر به تشویق گروه نشدند!! داوران هم با دو چراغ سبز و سه چراغ قرمز رأی خود را نهایی کردند. 🔻 حال سؤال اینجاست که آقایان عوامل برنامه و سردمداران مجموعه #مأوا چرا باید این تناقضات وحشتناک در برنامه وجود داشته باشد؟! چند سؤال دیگر: 1⃣ اگر انتخاب موضوع و محتوا و شعر به دست خودتان و با تأیید کارشناسان خودتان بوده است چرا باید یک گروه حرفه ای به این دلیل از مسابقه حذف شود؟! 2⃣ اگر نظرات داوران جناحی نبوده است چرا باید علی رغم تعریف ها و تمجیدها از خوانش و اجرای نمایش گروه و انتخاب دو عضو تیم ملی گروه سرود کشور از این گروه، بخاطر شعر و محتوا به گروه رأی قرمز بدهند؟ 3⃣ چه لزومی داشت که یک خانم با سابقه بد در ایام اغتشاشات اخیر و به عنوان #حامی_اغتشاشات داور یک مسابقه و برنامه #انقلابی بشود؟! مگر قحطی #هنرمند_انقلابی در این کشور رخ داده است! 5⃣ چرا برای انتخاب صحیح تماشاگر برنامه ریزی دقیق نداشته اید؟ 6⃣ چرا اجازه دادید با اجرای مقدس این گروه که حول محور پرچم مقدس #امام_حسین علیه السلام و پرچم #جمهوری_اسلامی_ایران بود اینگونه برخورد شود؟ و در پخش این اجرا چگونه عمل خواهید کرد؟ برش و سانسور یا شجاعت و جرئت...؟؟! و چندین و چند سوال دیگر... 🔹 کلام آخرم: مفتخریم که از یک شهر امام حسینی با نهایت سعی و تلاش و با نهایت شجاعت و جرئت برای ارزشهایمان خواندیم و با تک تک چراغ های قرمز تماشاگران و داوران مدال افتخار گرفتیم و بر اعتقادات و باورهای خودمان راسخ تر شدیم. ♦️حسینی‌بودن،افتخاردنیاوآخرت‌ماست... 🖊 محمدرضابیات 🗓 اردیبهشت ۱۴٠۲ #عاشقان_ولایت_زنجان #مسابقه_هماهنگ @merajiha_znj

🔴 بایکوت ارزش های انقلابی در مجموعه انقلابی؟! ┈┄┅══┅┄┈ 🔻حجت الاسلام محمدرضا بیات، طلبه جوانیست که از چند سال گذشته بچه های مسجدی پایین شهر را برای حضور در یک عرصه جدی اجتماعی آماده می کرد. 🔸عرصه ای که شاید امروز به آن بها داده می شود و از آن سخن رانده می شود، اما اهمیت آنرا کمتر کسی در سالهای گذشته درک کرده بود. حتی وقتی که دیگر گروه های سرود با ژست و لباس فرم شیک در استیج اجرا حاضر میشدند این گروه با لباس های خودشان اجرا می‌کردند. 🔸از برکت کرونا، وقتی این گروه وارد وادی ضبط استودیویی شدند تحول جدی در رشدشان اتفاق افتاد و بقول معروف ترکاندند. تا جایی که بعنوان بهترین تیم سرود در اولین سفر ریاست جمهوری به زنجان اجرا داشتند. 🔹در اجرا شرکت داشتم، این جمع دیگر خامی های گذشته را ندارند..از تیپ و لباس گرفته تا محتوا و بخصوص نمایش که نمره شون رو نزدیک به بیست می کنه. (کلیپ‌سرودنمایش"جَهــــش‌تـولیــــد") 🔹چند روز قبل وقتی استوری های محمدرضا رو میدیدم خیلی لذت بردم که برای اجرای در مسابقه تلوزیونی همآهنگ انتخاب شدند.. و برای مسابقه رفتند تهران.. دو روز بعد وقتی شنیدم که چه اتفاق عجیبی براشون افتاده خیلی ناراحت شدم. مگر میشه در یک مجموعه انقلابی همچین خطای فاحشی اتفاق بیفته؟! البته از روشنفکری های افراطی برخی انقلابی ها مطلع بودم اما نه در این حد.. خودش روایت ماجرا رو بهتر توصیف کرده، بخونید؛ (از حـذف استعـدادات تا بایکـوت اعتقـادات!) ✍️ مرتضی توکلی مدیرمسئول پایگاه خبری صراط زنجان ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔻عضو #صراط شوید. @serat_zanjan

✅ حمله به دو روحانی در قم حوالی ساعت هفت صبح امروز خودرویی به دو طلبه در ایستگاه اتوبوس خیابان شهدا قم (صفائیه) حمله و پس از مصدوم کردن آنها پیاده شده و یکی از آنهارا مورد ضربات شدید چاقو قرار می‌دهد. ضارب سپس برای حمله به ماموران نیروی انتظامی اقدام می‌کند که با شجاعت ماموران دستگیر شده است. @serat_zanjan

✅ روایت یکی از حاضران در نانوایی چهارراه شهدا قم: 🔻صبح امروز که در صف نانوایی بودیم، صدای مهیبی شنیدیم، متوجه زیر گرفته شدن دو طلبه جوان توسط تیبا سفید رنگ شدیم که یکی از آن ها لباس روحانیت هم به تن داشت، همه از این زیر گرفتن عمدی شوکه بودند که ناگهان راننده تیبا از خودرو پیاده شد و با چاقو به سمت همان روحانی معمم که تقریبا کمتر از سی سال داشت حمله ور شد و چاقو را در گردن این روحانی فرو کرد. ضارب تصمیم داشت با ضربات بعدی چاقو این روحانی را به طور کامل به قتل برساند که با اقدام شجاعانه یکی از حاضرین، از پشت سر چاقو از وی گرفته شد. خونریزی شدید بود، شخصی با دست خودش مانع از گسترش خونریزی تا حضور ماموران اورژانس شد. ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔻تحلیل های موجود درباره این خبر را در #صراط بخوانید؛ @serat_zanjan

🔰 سخت‌ترین تصمیم زندگی‌ام حجت الاسلام راجی در رابطه با جایگاه #حوزه علمیه 🗨حاشیه صراط؛ برخی احتمال می دهند که سناریوهایی از قبیل حمله امروز به روحانی در قم، آن هم در چنین زمانی (زمان جذب طلاب حوزه علمیه) با هدف جلوگیری از جذب طلاب جدید الورود باشد. طلبگی آب و نون که نداره و اگه امنیتش هم از بین بره سخت میشه افرادی رو پیدا کرد که متقاضی طلبه شدن باشند! ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔻عضو #صراط شوید. @serat_zanjan