eitaa logo
seratart
1 دنبال‌کننده
5 عکس
2 ویدیو
0 فایل
🔹️graphic designer 🔹️editor 🔎http://zil.ink/seratart 🤝 : @Sfghorbani
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من ندیدم که شبی پلک به هم بگذاری هر شب از شدت درد کمرت بیداری🖤 امشب حسن اولین شب یتیمی را با گریه سر بر بالین می‌گذارد. حسین عزادار است و بعد از فاطمه، زینب خانم خانه است امشب حضرت مهدی شب زنده دار است همه منتظر ظهور هستند تا لااقل او یک شمع بر سر قبر فاطمه روشن کند 🏴شهادت مظلومانه حضرت زهرا تسلیت باد🏴 ▼★☆~ @seratart ~☆★▼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بر مقدم دختر پیمبر صلوات بر چشمه پاک حوض کوثر صلوات بر محضر حضرت محمد تبریک بر مادر شیعیان حیدر صلوات بشارت باد بر اهالی زمین که سیب سرخ بهشت، جوانه زده است نام تو، ریشه شر را خشکاند و آتش دوزخ را سر کرد بر پیروان طریقه رستگاری. خانه وحی، با درخشش نام تو روشن‌تر شد تا نشانه‌ای باشد بر حرمت زن که دیگر رنگ چهره‌ها با شنیدن صدای تولد دختران، کبود نشود؛ تا دیگر سنت‌های جاهلانه میان دختر و پسر، خطی نکشد به نشانه سعد و نحس میلاد با سعادت حضرت فاطمه (س) ،روز مادر و روز زن بر شما همراهان همیشگی seratart مبارک‌🌹❤️🌹 @seratart
دیروز عصر شمر را دیدم. جلو در مغازه‌اش کودکی دست فروش را گرفته بود زیر بار کتک. جوانی از بنی هاشم جدایشان کرد. جلوتر توی بنگاه، عمر سعد با شبث و حر جلسه داشتند تا قیمت زمین و مسکن را با معاملات صوری بالا ببرند. حر خشمگین و لعنت گویان بیرون آمد و گفت "من آه مردم را به خاطر دو روز دنیا گردن نمیگیرم یابن سعد." عبور کردم. در نانوایی دیدم خولی دارد به زهیر بن قین التماس می کند که مغازه‌اش را پلمپ نکند. زهیر محل نمی گذارد و می گوید: "نمی شود! حکم علی اکبر است. چانه نان را کوچک میگرفتی؛ جرمت سنگین است مرد. فویل للمطففین!" پا میگذارم روی کاغذهای ریخته شده در کف پیاده رو. یکیشان توجهم را جلب میکند. نوشته "ثروت و خدمت زیاد با رای به ابن زیاد". حبیب می گوید امسال رقابت اصلی بین عباس بن علی و ابن زیاد است می‌گویم ابن زیاد؟ می گوید پول پسرجان! گوشهایت را که تیز کنی جرینگ جرینگ سکه ها را از در ستاد می شنوی. جلو دکه می ایستم روزنامه ها را نگاه می کنم. حکم اعدام در تعقیب مفسد اقتصادی ح بن ک. خنده ام میگیرد حرمله را که همه میشناسند. تلفنم زنگ میزند. _سلام بفرمایید _سلام برادر! وهب نصرانی ام. یک جمله میخواستیم ماه محرم بزنیم برای دیوار نوشته میدان شهر. شما چیزی به ذهنت نمیرسد؟ _جمله ی آقا را بزنید. "یکی مثل من، با یکی مثل یزید بیعت نمیکند." یکی مثل حسین باشیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا