یزید میخواست امام حسین (ع)را مجبور کند به جای آن که مردم را ارشاد و هدایت فرماید و گمراهی آن حکومت ظالم را برای آنان تشریح نماید، بیاید حکومت آن ظالم را امضا و تأیید هم بکند
امام حسین (ع)فرمودند:((مثلی لا یبایع مثله))
حسین(ع) چنین امضایی نمی کند
امام حسین علیه السلام باید تا ابد به عنوان #پرچم_حق باقی بماند؛ پرچم حق نمیتواند در صف باطل قرار گیرد و رنگ باطل بپذیرد.
#تاریخ_اسلام
🇮🇷| @serate_danesh
ظهر #روز_چهارم محرم، عبیداللّه بن زیاد، مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و به منبر رفت و سخنرانی نمود و امام حسین(ع) را فردی خارج شده از دین پیامبر(ص) معرفی کرد. همچنین مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین(ع) تشویق و ترغیب کرد.
این شد که سپاهیان و نظامیان، با تشویق پول و به دست آوردن مقام و غنیمت، دست به کار شدند.
از روز چهارم تا روزهای بعد، 4 گروه نظامی تشکیل شد. جمعیت این سپاهیان، به ۱۳ هزار نفر می رسید که در قالب ۴ گروه بودند که عبارتند از:
۱. شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛
۲. یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر؛
۳. حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛
۴. مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر به سپاه عمر بن سعد پیوستند.
بههم پیوستن این نیروها از این روز تا عاشورا برقرار بوده است.
فتوای شریح قاضی برای حمایت از ابن زیاد
روز چهارم، فقیه و مجتهد عالیقدر کوفه، یعنی شریح قاضی، فتوایی در حمایت از ابن زیاد صادر کرد. او از یزید بن معاویه طرفداری نمود و امر کرد که مردم باید عبیداللّه بن زیاد را یاری کنند.
نامه «عمر سعد» به «عبیدالله زیاد» درباره نظر امام حسین(ع):
روز چهارم محرم، «عمر سعد» نامهای به «عبیدالله زیاد» نوشت. این نامه در کتاب های تاریخی چنین نقل شده است که عمرسعد در این نامه نوشته است: «من همین که به کربلا رسیدم، رسولی را فرستادم تا با (امام)حسین(ع) مذاکره کند و از او بپرسد برای چه آمده است؟
پاسخ او این بود که «مردم کوفه نامه نگاشته و از من درخواست آمدن کرده اند. من به درخواست آنان پاسخ گفته ام. اگر اکنون مردم، مرا نمی خواهند و تغییر نظر داده اند، از راهی که آمده ام، بازمی گردم.»
«حسان بن فائد بن بکیر العبسی» می گوید: « هنگام دریافت نامه عمرسعد، من نزد عبیدالله بن زیاد بودم. همین که نامه را خواند، این شعر را زمزمه کرد:
«الان اذعلقت مَخالبُنا به یرجوا النجّاةَ ولاتَ حین مناص...» :«اکنون که پنجههای ما در گلوگاه اوست، به رهایی میاندیشد، اما دیگر را فراری نیست.»
پاسخ عبیدالله زیاد به نامه:
عبیدالله زیاد، پاسخی نوشت و به کوفه فرستاد. او در این پاسخ می گوید: « نامه ات رسید و محتوای آن را دریافتم. همین که جواب را دریافت کردی، از (امام)حسین(ع) و یارانش، برای یزید بن معاویه امیرالمومنین، بیعت بگیر تا بیندیشیم چه کنیم. وگرنه سر او و اصحابش را جداکن و بفرست.»
عمرسعد با دریافت نامه گفت: میدانستم که عبیداللَّه بن زیاد، خواهان عافیت و صلح نیست.
ارسال نامه ابن زیاد برای امام حسین(ع)
عمر بن سعد، متن نامه عبیداللَّه بن زیاد را نزد امام حسین علیه السلام فرستاد. امام علیه السلام فرمود:«لا أُجیبُ ابْنَ زِیادَ بِذلِکَ ابَداً، فَهَلْ هُوَ إِلّا الْمَوْتَ، فَمَرْحَبَاً بِهِ : من هرگز به این نامه ابن زیاد پاسخ نخواهم داد. آیا بالاتر از مرگ سرانجامی خواهد بود؟! خوشا چنین مرگی...»
واقعه ملاقات امام حسین (ع) با عمر بن سعد در هنگامه غروب یا شب است. امام حسین (ع) قاصدی پیش عمر بن سعد فرستاد که می خواهم شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشیم.
در این دیدار، ابتدا امام آغاز سخن کرد و فرمود: «ویلک یابن سعد..؛ وای بر تو،ای پسر سعد، آیا از خدایی که بازگشت تو به سوی اوست، هراس نداری؟ »
ابن سعد گفت: « اگر از این گروه جدا شوم، می ترسم خانه ام را ویران کنند.
امام فرمود: «أنا أبنیها لک؛ من آن را برای تو می سازم...»
سپس امام گفت: تو را چه می شود! خداوند به زودی در بسترت، جانت را بگیرد و تو را در روز رستاخیز نیامرزد. به خدا سوگند! من امیدوارم که از گندم عراق، جز مقدار ناچیزی، نخوری»
#تاریخ_اسلام
🇮🇷| @serate_danesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امام حسین علیه السلام بخاطر "امر به معروف و نهی از منکر" به قتلگاه رفت، شما هی حسین حسین میگید ولی به هیچ قتلگاهی نزدیک نمیشید!
🔹می گید ما همون یزید و اگر گیر بیاریم پوستش و میکنیم، اونم چون میدونید نه اون شمارو گیر میاره نه شما اون رو!
#مناسبتی
🇮🇷| @serate_danesh
ورود دو پیرمرد به صحرای کربلا
حبیب بن مظاهر و دوستش مسلم بن عوسجه، دو پیرمردی هستند که شب #پنجم_محرم یا روز پنجم قبل از بسته شدن مسیرها به سمت کربلا، به سوی سپاه امام حسین(ع) رهسپار شدند. در آن اختناق، از چشم جاسوسان و مأموران ابنزیاد پنهان شدند و شب به اردوی امام ملحق شدند.
بستن مسیرهای منتهی به کربلا
همچنین ابن زیاد یکی از یاران خود به نام «زجر بن قیس» را فرستاد تا بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام حسین(ع) داشته و بخواهد به سپاه آن حضرت ملحق شود، به قتل برساند.
«زجر بن قیس» هم همراه ۵۰۰ نفر بر سر راه کربلا قرار گرفت تا راه شیعیان و یاران حضرت اباعبدالله(ع) را ببندند.
دستور بستن آب بر امام حسین(ع)
همچنین عبیدالله بن زیاد برای عمر سعد پیکی فرستاد و از او خواسته بود تا بر امام حسین(ع) به شدت سخت بگیرد و راه را برای آن حضرت ببندد.
طبق منابع تاریخی، ابن زیاد در نامه ای نوشته بود:
«میان حسین و یارانش و آب فرات حائل شو (فاصله بینداز) که حتی یک قطره از آب ننوشند تا اینکه به بیعت امیرالمؤمنین یزید و عبیدالله بن زیاد درآیند یا مانند شهید مظلوم عثمان بن عفان (که در زمان کشته شدن تشنه بود) کشته شوند.»
گفت وگوی امام حسین(ع) با یاران
غروب روز پنجم در کربلا، امام حسین (ع)، دستور داد همه یاران گرد هم آیند تا با آن ها گفت وگو کند. امام، اوضاع پیش آمده را برای یاران خود تشریح کرد و مردان سپاه را گروه گروه دسته بندی کردند.
#تاریخ_اسلام
🇮🇷| @serate_danesh
هدایت شده از والعصر
﷽
فرقی نمی کنـــد چه کسی با چه منصبـــی
در پــای سفـــره ات همــه با هم برابــریم
💢شما دعوتیـــــد ؛
به مراسم تودیع و معارفه مسئولین حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
🔰 با حضور:
_هیئت رئیسه دانشگاه
_مسئولین ناحیه بسیج دانشجویی
_ عموم دانشجویان
📍شنبه ۲۳ تیر | بعد از نماز ظهر و عصر |
تالار دکتر شهید بهشتی
#بسیج_دانشجویی
#دانشگاه_علوم_پزشکی_اصفهان
http://zil.ink/valasr_bmui
#روز_ششم محرم چه گذشت
در این روز عبیداللّه بن زیاد نامه ای برای عمر بن سعد فرستاد که: من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز کرده ام، توجه داشته باش که هر روز و هر شب گزارش کار تو را برای من می فرستند.
همچنین در این روز "حبیب بن مظاهر اسدی" به امام حسین (ع) عرض کرد: یابن رسول اللّه! در این نزدیکی طائفه ای از بنی اسد سکونت دارند که اگر اجازه دهی من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما دعوت کنم.
امام حسین(ع) اجازه دادند و حبیب بن مظاهر شبانگاه بیرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت: «بهترین ارمغان را برایتان آورده ام، شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت می کنم، او یارانی دارد که هر یک از آنها بهتر از هزار مرد جنگی است و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت و به دشمن تسلیم نخواهند نمود.»
عمر بن سعد او را با لشکری انبوه محاصره کرده است، چون شما قوم و عشیره من هستید، شما را به این راه خیر دعوت می کنم.
در این هنگام مردی از بنی اسد که او را "عبداللّه بن بشیر" می نامیدند برخاست و گفت: من اولین کسی هستم که این دعوت را اجابت میکنم و سپس رجزی حماسی خواند:
قَدْ عَلِمَ الْقَومُ اِذ تَواکلوُا وَاَحْجَمَ الْفُرْسانُ تَثاقَلُوا
اَنِّی شجاعٌ بَطَلٌ مُقاتِلٌ کَاَنَّنِی لَیثُ عَرِینٍ باسِلٌ
"حقیقتا این گروه آگاهند ـ در هنگامی که آماده پیکار شوند و هنگامی که سواران از سنگینی و شدت امر بهراسند، ـ که من [رزمنده های]شجاع، دلاور و جنگاورم، گویا همانند شیر بیشه ام. "
سپس مردان قبیله که تعدادشان به ۹۰ نفر می رسید برخاستند و برای یاری امام حسین (ع) حرکت کردند.
در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را آگاه کرد و او مردی بنام "ازْرَق" را با ۴۰۰ سوار به سویشان فرستاد.
آنان در میان راه با یکدیگر درگیر شدند، در حالی که فاصله چندانی با امام حسین (ع) نداشتند.
هنگامی که یاران بنی اسد دانستند تاب مقاومت ندارند، در تاریکی شب پراکنده شدند و به قبیله خود بازگشتند و شبانه از محل خود کوچ کردند که مبادا عمر بن سعد بر آنان بتازد.
حبیب بن مظاهر به خدمت امام (ع) آمد و جریان را بازگو کرد. امام فرمودند: "لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ"
#تاریخ_اسلام
🇮🇷| @serate_danesh
13.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 امر به معروف و نهی از منکر زیربنای همه حرکتهای اجتماعی اسلام است
#مناسبتی
🇮🇷| @serate_danesh
سلام رفقا 👋
چه خبرا؟😇😇
امیدوارم امتحاناتون رو به خوبی پشت سر گذاشته باشید🥰😎
یکی از موضوعاتی که همیشه ذهنمون درگیر میکنه و بعضی وقتا هم ما رو به بحث با دوستانمون میکشونه رو می خوایم با یه استاد با حال و جذاب و تحصیل کرده مطرح کنیم.
خب حالا حدس بزنید موضوع چیه؟؟🧐🧐
اره رفیق درست حدس زدی.
می خوایم سوالاتمون درباره موضوعات پر چالش سیاسی مثل نظام و رهبری و ... مطرح کنیم.
خب حالا شما باید چی کار کنید؟؟🤝🤝
سوالات خودتون رو برای ادمینمون بفرستید.
ما اونها رو با استاد مطرح می کنیم و جواب هاشو به صورت ویس داخل کانال می ذاریم.📩📌
@serate_danesh_ad
#سیاسی
#روابط_عمومی
🇮🇷| @serate_danesh
بسم الله الرحمن الرحیم
🏆 اسامی برگزیدگان مسابقه دهه کرامت
به قید قرعه🏆
1⃣ خانم عذرا سادات رفیعی 🏅 هدفون
2⃣ آقای سید عمار رفیعی 🏅هدفون
3⃣ خانم راضیه فلاح 🏅 ایرپاد
4⃣ خانم زهرا مهربان 🏅 ایرپاد
بزرگواران برای هماهنگی دریافت جوایز با شما تماس گرفته خواهد شد.
برای اطلاع از برنامه ها و مسابقات بعدی،کانال ما را دنبال کنید.
✅با ما همراه باشید...
#مسابقه
🇮🇷| @serate_danesh
#شبهه ۵:
🔷️آقا مگه نمیگین امام حسین(ع)میدونستند که شهید میشوند، پیامبر (ص) هم گفته بودند، پس چرا رفتند کربلا؟! این خودش یه خودکشیه، میبینید؟
واقعه عاشورا یه چیز خیالیه......
#پاسخ
🔺️ببینید اونخودکشی ای بده که طرف به خاطر خلاص شدن از همه مشکلات، خودشو به کشتن میده،که نه خودشو نجات میده و نه اطرافیانشو....
اما کادردرمانی که در زمان ویروس covid19 جان بر کف کار میکرد،به دل بیماری میزد که جون بقیه رو نجات بده و شهید میشد و یا حداقل خودش میدونست که با احتمال زیادی شهید میشه؛آیا این عزت نیست؟؟ آیا این قهرمانی نیست؟؟
یا اون آتشنشانی که میبینه یه ساختمونی آتیش گرفته و احتمال ریزش ساختمون زیاده ،اما به دل آتیش میزنه که کودکی رو نجات بده ؛این از نظرتو جان فشانی نیست؟؟
اصلا توی تموم کشور ها از از سربازانشون تقدیر میکنن،از اونایی که تو خط مقدم دارن میجنگن و یا اون کسانی که به عنوان سرباز گمنام امام زمان(عج) امنیت رو با هر سختی و دشواری که هست برای ما به ارمغان میارن؛در میان انسانها (نه انسان نماها)،اینها چیزی جز عزت،شرافت و انسانیت نیست...
🔺️ببین رفیق، ``شهادت خودکشی نیست``؛اتفاقا، واقعی ترین زندگیه!چون تو داری به دیگران با این کار زیبا زندگی میبخشی و این اوج انسانیت و کمال من و تو میتونه باشه.
دوما، تصمیم و اراده امامان همیشه تابع تصمیم و اراده خداوند متعال هست؛یعنی همون کاری رو انجام میدن که خدا میخواد؛ مثل اون لحظه ای که امام حسین(ع) از اسب به بر روی زمین افتادند و در گودال قتلگاه فرمودند که الهی رضا برضاك صبرا على قضائك
این پیام ادامه دارد...
#عقیدتی
#پاسخ_به_شبهات
🇮🇷| @serate_danesh
بر اساس منابع تاریخی، کاروان امام حسین علیه السلام در #روز_هفتم محرم شاهد آغاز رسمی قطع آب در کربلا بودند. فشارها برای تسلیم امام حسین(ع) بیشتر و بیشتر میشد. آنها می خواستند از ناتوانی کودکان و بیتابی زنان برای تسلیم امام بهره گیری کنند.
صبح: تمام ورودی های آب به روی سپاه امام حسین(ع) بسته شد. آرام آرام زمان هرچه بیشتر به نمایانگر شدن جلوههای ایثارگری در صحرای کربلا نزدیک میشد. آب که بسته شد، افرادی از لشکر عمرسعد، نزدیک خیمه های امام حسین (ع) می شدند و با طعنه او را تحت فشار روانی قرار می دادند. در منابع تاریخی تعدادی از این افراد نام برده شده اند.
«عمرو بن حجاج» یکی از این افراد است که پیش رفت و فریاد زد: «ای حسین! این فرات است که سگان و خوکان و گرگان از آن مینوشند، اما تو قطرهای از آن نخواهی نوشید تا آب گداخته جهنم را بنوشی!»
فرد دیگری به نام «عبدالله بن حصین ازدی» در این روز خطاب به امام حسین(ع) پیش رفت و نزدیک امام رسید و گفت: «آیا آب را نمیبینی که به روشنی آسمان است؟ به خدا یک قطره از آن نمیچشی تا از تشنگی کشته شوی.»
امام حسین (ع) فرمودند: خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده.
حمید بن مسلم میگوید: به خدا سوگند که پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی که بیمار بود، قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست، دیدم که عبدالله بن حصین آنقدر آب می آشامید تا شکمش بالا می آمد و آن را بالا می آورد، و باز فریاد می زد: العطش! باز آب می خورد تا شکمش آماس می کرد، ولی سیراب نمیشد، و چنین بود تا جان داد.
این اقدام برای فشار روانی به لشکر امام انجام می شد.
ظهر: چیره شدن تشنگی بر همه
مقاتل نوشته اند که عصر روز هفتم محرم، تشنگی بر همه چیره شده بود. در بعضی منابع نوشته شده پس از چیره شدن تشنگی بر خیمهها و یاران، امام حسین(ع) دستور دادند، پشت خیمههای زنان، حفره هایی در زمین کندند و آب های اندکی لایه های زمین را گردآوری کردند تا زنان و کودکان از آن بنوشند.
غروب: درگیری کوچکی در نزدیکی شریعه
عطش که بر یاران امام حسین(ع) غالب شد، برادرش عباس(س) را خواند و با 50 نفر به همراه 20 مشک به طلب آب فرستاد. وقتی به شریعه رسیدند، عمروبن حجاج سر کرده موکلین آب، فریاد زد شما کیستید.
نافع جواب داد: منم پسر عموی تو، آمدم بیاشامم.
حجاج گفت: بخور گوارا باد.
نافع گفت: وای بر تو! می گوئی من آب بخورم و حسین و اهل بیت اش، تشنه بمیرند.
عمروبن حجاج گفت: راست گفتی اما به ما دستور داده اند، مانع شویم.
نافع به اصحاب فریاد زد، داخل فرات شوید و عمرو هم فریاد زد، مانع شوید و بجنگید.
اینجا زد و خورد مختصری در روز هفتم شکل گرفت. وقتی اصحاب امام، به درگیری با سربازان مشغول شدند، عده ای مشک ها را پر کردند. در این درگیری، کسی از اصحاب امام کشته نشد و آب را به خیام رساندند.
شب: رسیدن مسلم بن عوسجه به صحرای کربلا و پیوستن او به لشکر امام حسین(ع) است. این اتفاق باعث شادی یاران امام شد.
مسلم بن عوسجه، شبانه خود را از کوفه به کربلا رساند و به سپاه آن حضرت ملحق شد.
#تاریخ_اسلام
🇮🇷| @serate_danesh
May 11