eitaa logo
سه شنبه های مهدوی
4.2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
458 ویدیو
5 فایل
مقدمه ایست برای یادآوریِ عزیزترینی که در این شلوغی های زندگی،شده است غریب ترین..🌸 پرداخت نذورات سه شنبه های مهدوی👇 5892107047008563 https://zarinp.al/seshanbeha بنام #سه_شنبه_های_مهدوی شماره ثبت:۳۹۶۶۸۰۶۲۱۴۰۰۱ 🔹ارتباط باما👈 @seshanbemahdavi_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
30.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ✨ به آن یتیم که اشکش ز ترس بند آمد پناه هر دل تنها چرا نمی آیی؟؟؟ گزارش تصویری روزهائی که به خیر میگذرد 🌺 😍 به تاریخ 🌱 @seshanbemahdavi
🌸 مشارکت در برپایی موکب پذیرایی و خدمات رسانی اربعین حسینی شما هم در این خیر به هر میزان که مایلید سهیم شوید😊 میشه حتی با نذر ۱۰۰۰ تومن هم در این خیر سهیم شد👌 1⃣واریز نذورات از طریق کارت به کارت👇
5892101403351352
بنام امیرحسین عسگری "برای کپی شماره کارتها روی هریک کلیک کنید" 2⃣ با نشر این پوستر نیز در این خیر شریک باشید. 🌺 مشاهده گزارش برنامه ها👇 @seshanbemahdavi
بسم رب المهـ(عج)ـدی .... جاده بر هر قدمش بوسه می نشاند ... هر قطره از مروارید اشکش که بر زمین‌ می چکید، دل زمین آب می شد و فرو می ریخت ... با شال مشکی اش عرق از چهره پاک کرد و به سوی موکب بی ریایی که کنار جاده بود حرکت کرد ... پیرمرد تکیده ای با چند جعبه، یک‌ کتری دود گرفته، چند استکان و سینی ای خرما موکبی برپا کرده بود ... پیرمرد هلابیکم گویان به استقبال سید جوان آمد ... جعبه ای چوبی را وارونه کرد و نعارف کرد تا لختی بنشیند و خستگی به در کند... بر دستهایش آب ربخت و استکانی چای برایش ریخت ... سید با خوشرویی با پیرمرد غرق گفتگو شد، گوبا سالهاست او را می شناسد ... کمی که گذشت جوان برخاست و از پیرمرد تشکر کرد و دست هایش را بدعا بلند کرد ... جوان دور و دورتر می شد و پیرمرد همچنان با نگاهش او را بدرقه میکرد ... سیل جمعیت در کنار سید بسوی جنت الحسین در حرکت بود؛ یکی دسته دسته گل صلوات پیشکش وجود نازنین امامش میکرد ... در هر قدمِ آن دیگری، عطر دعای فرج‌ موج‌ می زد ... پیرزنی لنگ لنگان طی طریق می کرد و در آرزوی نوشیدن جرعه ای دیدار محبویش با او نحوا میکرد، از کنار جوان که گذشت زیر لب گفت: السلام علیک‌ یا سیدی و مولای یا صاحب العصر و الزمان ... سید جوان سر مبارکش را بلند کرد و فرمود: "و علیکِ السلام و رحمة الله و برکاته ". سه شنبه ای دیگر از راه می رسد .... قرار ما سه شنبه هفتم شهریور ماه ۱۴۰۲، . یعنی میشه یک اربعینُ با گل نرگس ما هم توی راه نجف تا کربلا باشیم؟   وَ اکْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ ... @seshanbemahdavi
💠 سیصد و سیزدهمین قرار 💠 بسم رب المهـ(عج)ـدی .... دختر بچه ای کوچک جعبه ای دستمال کاغذی در دست ... جوانانی رعنا سینی های میوه بر روی سر ... پیرمردی بطری آب معدنی تعارف می کند ... و پسرکی زوار را به نوشیدن چای عراقی دعوت می کند ... مادری کنار جاده نان تازه می پزد و لقمه لقمه محبت به زائران پیشکش میکند ... رقص پرچم های سبز و سرخ و سیاه در دست باد ... صدای گام های خسته زائران‌ بر سینه جاده ... صوت محزون مداحی های ایرانی و عراقی ... پیرمردی که با عصای زیر بغلش آرام آرام تا رسیدن به معشوق راه می پیماید ... مادری جوان کالسکه فرزندش را که نذر یاری امام زمانش کرده به جلو می راند ... پسری مادر سالمندش را بر دوش گرفته و ... این روزها قاب تلویزیون پر است از این تصاویر شوریدگی و سهم من باز بغض است و اشک و حسرت ... زیر لب می گویم ... پروردگارا مپسند این گونه که از کاروان زائران مولایم حسین جا ماندم، از کاروان منتظران حقیقی حسین زمان جا بمانم. سه شنبه ای دیگر نیامدی و نگاه مان دست خالی برگشت ... اين سه شنبه به تاريخ هفتم شهریور ماه ۱۴۰۲، با اهداء چای روضه، عطر یاد یوسف زهرا سلام الله علیهما را در کوچه پس کوچه های شهر پراکندیم. میز ختم قرآن و صلوات، میز تبادل کتاب، میز خدمات پزشکی، میز کودک و واکس صلواتی، از دیگر خدمات خادمین سه شنبه های مهدوی بود. ای کاش همیشه یاورت باشم‌ من در وقت ظهور محضرت باشم‌ من أللهم اجعلنا من خير أعوانه و أنصاره وَ اجْعَلْنا مِنَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ .... @seshanbemahdavi
روزهائی که به خیر میگذرد 🌺 به تاریخ قران قرائت شده ۹۲ صفحه صلوات فرستاده شده ۹۸۹۸ صلوات @seshanbemahdavi