شلوغی اربعین
گرمای کربلا
آی دستم به ضریح نمی رسه
نمی تونمزیارت کنم
و هزار تا بهانه های بنی اسرائیلی دیگه
جا نمونی رفیق...
اربعین یعنی مانور ظهور
اربعین یعنی لبیک یا مهدی...
اربعین یعنی حسین بهانه است برای دیدن مهدی...
اربعین زیارت حسین نیستا رفیق...
اربعین زیارت مهدی...
اربعین یعنی آماده ای برای اولین سخنرانی مهدی عج در مسجد سهله...
اربعین یعنی ما اهل کوفه نیستیم که گرما و سرما و شلوغی و هزار تا بهانه دیگر ما رو خونه نشین کنه ،
اربعین یعنی بیا مهدی جان...
#اربعین🥀
#امام_زمان🕯🍂
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق
حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🖤🍃'
✅ @zrnd_bhsh
❣#سلام_امام_زمانم ❣
🌱بگیر دست گرفتارهای راهت را
مگیر از دلِ دلدادگان، نگاهت را
🌱شکسته ایم در این عصر سخت وانفسا
بیا که با تو ببینیم روز راحت را
🌱دلم گرفته کجایی به هر کسی گفتم...
خبر نداشت نشانی خیمه گاهت را
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲🍃
#امام_زمان(
✅ @zrnd_bhsh
Meysam Motiei - Labayk Ya hossein (128).mp3
6.42M
لبیک یا حسین یعنی در معرکه تا پای جان بمان❤️🩹
#محرم
#امام_حسین
#اللهم_ارزقنا_کربلا #محرم😭🤲
✅ @zrnd_bhsh
مستجاب.mp3
6M
یا خادم الحسین
و یا ناصرالحسین
حی علی الحسین
و سلام علی الحسین
🎙#مهدی_رسولی
#اللهم_ارزقنا_کربلا #محرم😭🤲
#امام_حسین #امام_زمان #کربلا
✅ @zrnd_bhsh
خــدایـا 🤲
آنگونه عزیزانم را بنگر🧚♀
که احساس کنند
خـوشبخت تـرین کـائناتند 🤲🧚♀
دل هاشان را سرشاراز آرامش🤲🧚♀
و خانه هاشان را
گرمای محبت خدایی ات ببخش🤲🧚♀
شبتون قشنگ دلتـون پـراز زیبـایی🤲🧚♀
✅ @zrnd_bhsh
اربعین امسال خیلی گرمه!🤔
یه موضوعی که امسال و نزدیک اربعین
داره روش مانور داده میشه، گرماست!
#اربعین
مهمترین و بزرگترین مانور قدرت ماست
و یه #دانشگاه تخصصی و نـمایش بزرگ
برای شـیعیان و مـردم کـل جـهان هـست
برای همین دشمنان ما و شیاطین
همیشه برای اربعین نقشه داشتن
و گاهـی آدما، مـمکنه بدون آگـاهی
توی این نقشهها، هدف شیطان رو
پیش ببرن.
الانم وسط تابستونه
و هیچ انتظاری جز گرما نیس😊
و همیشه هوا همینطور بوده
و چیزی عوض نشده
مواظب باشین از ترس دشمن
امام حسین رو تنها نذارین🌷
✅ @zrnd_bhsh
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
✨امام حسین علیهالسلام
و آرزوی بسیار زیبای شهید🥀
ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگوید:
توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم
که دژبانی من رو خواست و خبر کشته شدن
پسرم رو بهم داد خیلی ناراحت شدم
رفتم سردخانه کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم
اونا رو چک کردم دیدم درسته
رفتم جسدش رو ببینم کفن رو کنار زدم
با تعجب توأم با خوشحالی گفتم:
اشتباه شده، اشتباه شده
این فرزند من نیست!
افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود
گفت: این چه حرفیه میزنی؟
کارت و پلاک رو قبلاً چک کردی
و صحت اونها بررسی شده
هر چی گفتم باور نکردند، کم کم نگران شدم
با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد
من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد
انتقال بدم و دفنش کنم
به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد
حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون
به خاک بسپارم
اما وقتی به کربلا رسیدم، تصمیم گرفتم
زحمت ادامه راه رو به خودم ندهم
و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم
چهره آرام و زیبای آن جوان که نمیدانستم
کدام خانواده انتظار او را میکشید
دلم را آتش زد
خونین و پر از زخم، اما آرام و با شکوه
آرمیده بود او را در کربلا دفن کردم
فاتحهای برایش خواندم و رفتم
سالها از آن قضیه گذشت
بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است
اسیر شده بود و بعد از مدتی با اُسرا آزاد شد
به محض بازگشتش ازش پرسیدم:
چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟
پسرم گفت: من رو یه جوان بسیجی ایرانی
اسیر کرد، با اصرار ازم خواست که
کارت و پلاکم رو بهش بدم حتی حاضر شد
بهم پول هم بده
وقتی بهش دادم اصرار کرد که راضی باشم
بهش گفتم در صورتی راضیام که بگی
برای چی میخوای؟
اون بسیجی گفت:
من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم
قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت
اباعبدالله الحسین علیهالسلام دفن بشم
میخوام با اینکار مطمئن بشم که تا روز قیامت
توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید
شهید آرزو میکند کنار اربابش حسین
علیهالسلام دفن بشود
اون وقت جاده آرزوهای ما ختم میشه
به پول، ماشین، خونه، معشوقه زمینی
گناه و ...
خدایا ما رو ببخش که مثل شهداء
بین آرزوهامون جایی برای تو باز نکردیم
✍منبع:
↲کتاب حکایت فرزندان فاطمه۱، صفحه۵۴
✧✾════✾✰✾════✾✧
✅ @zrnd_bhsh