37.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ فضیلت استغفار در ماه شعبان
🎙 حجت الاسلام و المسلمین
استاد #حاج_شیخ_سعید_قاسمی
" حفظه الله تعالی "
__________
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
@setad_atabat_zarand
♡••
هرگز..
تمامت را براۍ کسۍ رو نڪن
بگذار ڪمۍ دست نیافتنۍ باشۍ
آدمھا تمامت ڪھ ڪنند
رهایت مۍڪنند..
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@setad_atabat_zarand
1_3621770685.mp3
4.19M
#ساسانپاشایۍفر
خُداهمینجاست...
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@setad_atabat_zarand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎋 کاش روزی بنویسند به دیوار بقیع:
🎋کارگران مشغول کارند! به احداث ضریح
🌾 کاش روزی بنویسند به دیوار بقیع :
🌾 چند روزی مانده به اتمام ضریح
❤️ کاش روزی بنویسند به دیوار بقیع:
💚 مهدی فاطمه آید به تماشای ضریح
✋ دعای امام زمان بدرقه زندگی تان
@setad_atabat_zarand
#حکایت_آموزنده
از بایزید بسطامے پرسیدند:.
علامت محبت خدا چیست؟
بایزید گفت :
آنڪسے ڪہ خدا او را دوست دارد
سہ خصلت بدو دهد :
سخاوتے چون سخاوت دریا
محبتے چون محبت آفتاب
و تواضعے چون تواضع زمین
@setad_atabat_zarand
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
هـرروز
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
من دکتر س.ص متخصص اطفال هستم
سالها قبل چکی از بانک نقد کردم و بیرون
آمدم، کنار بانک دست فروشی بساط باطری
ساعت، فیلم و اجناس دیگری پهن کرده بود
دیدم مقداری هم سکه دو ریالی
در بساطش ریخته است
آن زمان تلفنهای عمومی
با سکههای دو ریالی کار میکردند
جلو رفتم یک تومان به او دادم و گفتم
دو ریالی بده
او با خوشرویی پولم را با دو سکه پس داد
و گفت: اینها صلواتی است!
گفتم: یعنی چه؟
گفت: برای سلامتی خودت صلوات بفرست
و سپس به نوشته روی میزش اشاره کرد
«دو ریالی صلواتی موجود است»
باورم نشد ولی چند نفر دیگر هم
مراجعه کردند و به آنها هم ...
گفتم: مگر چقدر درآمد داری
که این همه دو ریالی مجانی میدهی؟
با کمال سادگی گفت:
۲۰۰ تومان که ۵۰ تومان آن را در راه خدا
و برای اینکه کار مردم راه بیفتد
دو ریالی میگیرم و صلواتی میدهم
مثل اینکه سیم برق به بدنم وصل کردند
بعد از یک عمر که برای پول دویدم و
حرص زدم دیدم این دست فروش از من
خوشبختتر است که یک چهارم از مالش را
برای خدا میدهد
در صورتی که من تاکنون به جرأت
میتوانم بگویم یک قدم به راه خدا نرفتم
و یک مریض مجانی نیز نپذیرفتم
احساساتی شدم و دست کردم ده تومان
به طرف او گرفتم
آن جوان با لبخندی مملو از صفا گفت:
برای خدا دادم که شما را خوشحال کنم
این بار یک اسکناس صد تومانی به طرفش
گرفتم و او باز همان حرفش را تکرار کرد
ف
من که خیلی مغرور تشریف دارم
مثل یخی در گرمای تابستان آب شدم
به او گفتم چه کاری میتوانم بکنم؟
گفت: خیلی کارها آقا
شغل شما چیست؟ گفتم: پزشکم
گفت: آقای دکتر شبهای جمعه در مطب را
باز کن و مریض صلواتی بپذیر
نمیدانید چقدر ثواب دارد!
صورتش را بوسیدم و در حالی که گریان
شده بودم خودم را درون اتومبیلم انداختم
و به منزل رفتم دگرگون شده بودم
ما کجا اینها کجا؟!
از آن روز دادم تابلویی در اطاق انتظار
مطبم نوشتند با این مضمون
«شبهای جمعه مریض صلواتی میپذیریم»
دوستان و آشنایان طعنهام زدند
اما گفتههای آن دست فروش در گوشم
همیشه طنین انداز بود و این بیت سعدی
گفت باور نمیکردم که تو را
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و ما خاموش
راستى یک سؤال؟ شغل شما چیه؟
برای بخشنده بودن پول مهم نیست
باید ببینیم چی داریم گاهی با بخشیدن
یک لبخند کوچک میتونیم
بزرگترین بخشش رو داشته باشیم
✧✾════✾✰✾════✾✧
@setad_atabat_zarand