ستاد امر به معروف شهرستان بابلسر
رمان واقعی«تجسم شیطان» #قسمت_سی_یکم🎬: شمسی نگاهی به فتانه کرد و با شتابی در کلامش گفت: فتانه بیا بیر
رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_سی_دوم 🎬:
حسن آقا مثل مرغ سرکنده این طرف و آن طرف میرفت، نگاهی به روح الله سه ساله که با چشمان معصومش به او خیره شده بود انداخت و رو به همسرش زهرا گفت: آخه ببین این بچه مظلوم و با اشاره به گهواره ای که عاطفهٔ نُه ماهه در آن خوابیده بود ادامه داد: یا اون طفل بیگناه، به عقوبت کدام گناه باید اینجور دربه در بشن؟! چرا نباید سایه پدر و مادر روی سرشون باشه...
چقدر به محمود گفتم بیا زنگ بزن به مطهره، اینا خانواده درس خونده و فهمیده ای هستن همه شون معلم و کارمند و...هستن و سری توی سرا دارن، گفتم یه ذره کوتاه بیا، ما مرد قدیم هستیم و نمی فهمیمم شما که میفهمید یه کم ناز این زن را بکش، به خدا برمیگرده، اما تو گوشش فرو نمیره...
زهرا نفسش را محکم بیرون داد و گفت: خوب حسن آقا، شما چرا این بچه ها را آوردی؟ میذاشتی کنارش باشن شاید فشار بهش میومد و خودش میرفت دنبال مطهره و برش میگردوند..
حسن آقا دستش را محکم روی پایش کوبید و گفت: انگار نفهمیدی چی گفتم، این دخترهٔ پتیاره که اون جوون بدبخت را به کشتن داد تو خونه اش بود، میگفتن عقد کردن، آخه من این بچه ها را به چه اطمینانی اونجا بزارم؟! میترسیدم یه بلایی سر این بیچاره ها بیاره،وجدانم اجازه نمی داد این طفل معصوما را اونجا همینطور رها کنم.
زهرا اشک گوشهٔ چشمش را با روسری اش گرفت و گفت: آخه از محمود بعید بود، چطور گول این دختره را خورد؟! مگه نمی شنید که توی روستا چه حرفا پشت سرش هست؟! بعد نگاهی به بالا کرد و ادامه داد: خدایا توبه! چه گناهی کردیم که این دختره سر از یقه و آستینمون درآورد...بعد صدایش را پایین تر آورد و گفت: حسن آقا! میشه هنوز عقدش نکرده باشه؟! بیا یه زنگ به مطهره بزن ،شاید رفت سر خونه زندگیش و این دختره چش سفید را انداخت بیرون...
حسن آقا نگاه تندی به زهرا کرد و دو دستی روی سرش کوبید وگفت: میگم من شب اونجا بودم اون دختره هم بود، با محمود یک جا خوابیدن..اون زن شاید هرزه باشه اما محمود اینقدر بی دین و ایمون نیست که با یه زن نامحرم یک جا باشه...
در همین حین حسن آقا دستش را روی قلبش گذاشت و آخی گفت و نقش بر زمین شد...
روح الله که پدر بزرگش را خیلی دوست داشت با دیدن این صحنه از جا برخواست و همانطور که گریه میکرد بالای سر پدربزرگش آمد و شروع به بوسیدن او کرد، روح الله فکر میکرد پدر بزرگش با بوسه های او چشمانش را باز میکند که نکرد...
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
💠حضور دبیر و همکاران ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان در مراسم عزاداری چهارمین شب از ماه محرم
#مسجد_قائم_آل_محمد(عج) #یورمحله
#حضور
🗓چهار شنبه ۱۴۰۳/۰۴/۲۰
┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓
📌به ما بپیوندید 👇
🆔 @setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
جزء ۹ ✨
💞📖هر روز با یک صفحه قرآن ✨
🤲🏻اللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن
✨اللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن
✨اللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
✨اللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن
✨اللّهُمَّ ارْحَمْنا بِالْقُرآن
✨اللّهُمَّ اخْذُلِ الْکُفّارَ وَالْمُنافِقینَ بِالْقُرآن
✨اللّهُمَّ اشْفِ مَرضانا بِالْقُرآن
✨اللّهُمَّ ارْحَم مَوْتانا بِالْقُرآن
✨اللّهُمَّ تَقَبَّل صَلاتَنا بِالْقُرآن
✨اللّهُمَّ اسْتَجِب دُعاءَنا بِالْقُرآن
اللهمصلعلیمحمدوالمحمدوعجلفرجهم
🌹🌹🌹🌹
┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓
📌به ما بپیوندید 👇👇
🆔 @setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
🌹کشتار فجیع مدافعان حجاب!
🗓۲۱تیر قیام خونین مسجد گوهرشاد علیه کشف حجاب (روز عفاف و حجاب)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
⊰❀⊱━⊰﷽⊱═━━━━━━═━⊰❀⊱
🔰احڪـ🔎ــام محــــ🏴ـــــــــرّم
◼️قضا شدن نماز به دلیل شرکت در عزاداری
⁉️اگر بعضی از واجبات از مکلّف به سبب شرکت در مجالس عزاداری فوت شود مثلاً نماز صبح قضا شود، آیا بهتر است بعد از این در این مجالس شرکت نکند یا این که عدم شرکت او باعث دوری از اهل بیت علیهم السلام می شود؟🤔
✅ بدیهی است که نمازِ واجب، مقدم بر فضیلت شرکت در مجالس عزاداری اهلبیت علیهمالسلام است و ترک نماز به دلیل شرکت در این مجالس جایز نیست، ولی شرکت در عزاداری به گونهای که مزاحم نماز نباشد، از مستحبّات مؤکد است.
📚منبع:پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
#احکام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs
حجاب مثل کمک به دیگرام یک ارزش اجتماعی است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs
💠حضور دبیر و همکاران ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان در مراسم عزاداری پنجمین شب از ماه محرم
#مسجد_جامع #هادی_شهر
#حضور
🗓پنجشنبه ۱۴۰۳/۰۴/۲۱
┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓
📌به ما بپیوندید 👇
🆔 @setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
💠 تقدیر از کاسب خوش انصاف
طبق گزارشات ارسالی به ستاد امر به معروف، آقای قاسم نژاد معروف به (دایی رجب) یکی از کاسبان خوش انصافی است که برای حمایت از مردم و شهروندان عزیز ، ضمن خوشرویی و احترام به مشتریان، کمترین سود را در قبال فروش لوازم یدکی دریافت می کند.
✅آقای درزی دبیر ستاد امر به معروف شهرستان با حضور در محل کسب آقای قاسم نژاد، از ایشان تقدیر نمودند و مشکلات و دغدغه شان را شنیدند.
لوازم یدکی فوق، واقع در محله میاندست بابلسر می باشد که اولین لوازم یدکی فروشی بابلسر محسوب می شود و صاحب قبلی و قدیمی آن شخصی به نام مرحوم دایی سهراب بوده است که هنوز هم لوازم خودروی های بسیار قدیمی مثل ژیان در این مغازه موجود می باشد.
🗓 پنجشنبه ۱۴۰۳/۰۴/۲۱
#تقدیر #اقدام_فرهنگی #معروف_افزایی
#معرفی_کسبه_خوش_انصاف
┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓
📌به ما بپیوندید 👇
🆔 @setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
ستاد امر به معروف شهرستان بابلسر
رمان واقعی«تجسم شیطان» #قسمت_سی_دوم 🎬: حسن آقا مثل مرغ سرکنده این طرف و آن طرف میرفت، نگاهی به روح ا
رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_سی_سوم 🎬:
دوماه از مرگ ناگهانی حسن آقا می گذشت، دوباره همهمه ای در روستا به پا بود و اینبار نه از مرگ و لباس عزا خبری بود و نه از گریه و شیون، بلکه بساط عروسی به پا بود.
بوی گوشت هایی که در روغن جلز و ولزمی کرد کل روستا را در بر گرفته بود.
روح الله هیزمی به دست داشت و سعی می کرد با آتش اجاق دیگ ها آن را روشن کند که مادربزرگش صدا زد: روح الله! نکن بچه ،لباسا نو و قشنگت میسوزه و بعد آهی کشید و با لحنی طعنه آمیز زیر لب زمزمه کرد: جای حسن آقا خالی که ببیند پسرش محمود چه عروسی برای فتانه راه انداخته...مطهره با اون کمالات وقتی به عقد محمود در آمد با یه عقد ساده و محضری اومد سر خونه و زندگیش، نه عروسی نه خرید عروس و نه حلقه ای در کار بود، اما برای این بیوه زن چش سفید بیسواد،هم عروسی صدا دار گرفته و هم خرید آنچنانی و حلقه و طلا و.. یکی نفهمه فکر میکنه دختر شاه پریون هست..
روح الله با حرف مادربزرگش، تکه چوب دستش را انداخت و به طرف او رفت و گوشهٔ چادر مادربزرگ را محکم چسپید، این کودک بینوا می خواست با گوش کردن حرف مادربزرگ، دل او را به رحم آورد و مثل عاطفه به جای خانه بابا، خانه مادربزرگ باشد، آخر تن نحیف این کودک دیگر توان تحمل کتک ها و شکنجه های فتانه را نداشت.
مطهره مادر روح الله سر لج و لجبازی، بچه ها را رها کرده بود و حاضر نبود آنها را پیش خودش ببرد و به طریقی میخواست با گذاشتن بچه ها پیش پدرشان، خلوت این زن و شوهر را بر هم بزند و مشکلاتی برای آنها بوجود بیاورد و خبر نداشت که این کودک سه ساله، هر روز از عمرش چه بلاها باید تحمل کند.
روح الله خودش را به پای مادربزرگ چسپانیده بود که با صدای کل کشیدن زنها به خود آمد، بوی دود کندر و اسپند در فضا پیچید و باران نقل و نبات بر سر عروس داماد باریدن گرفت، عروس بیوه ای که نوزده سال داشت و همسرش مردی با دو بچه که بیش از بیست هفت سال سن داشت.
زنان روستا در گوش هم پچپچ می کردند که : چه پیشانی سفید هست این دختره، یک عروسی به این قشنگی، حتی عروس را آرایشگاه بردن، کاری که اصلا توی روستا مرسوم نبود و مردم از زبان کسانی توی شهر عروسی رفته بودند این چیزها را میشنیدند و زنان روستا، امشب عروسی زیبا در لباس سفید و بلند و توری عروسی که تا به حال هیچ کس در واقعیت ندیده بود، اینها از نزدیک میدیدند، انگار این روستا تبدیل به بهشت شده بود و فتانه هم تنها حوری این بهشت بود، اما همه می دانستند ، این عروسی کار دست بشر نمی تواند باشد،آخر محمود کجا و فتانه کجا....
مطهره که تهرانی الاصل بود و از خانواده باسواد و متشخص کجا و فتانهٔ بی سواد و دهاتی کجا؟!..
جالب تر این بود که محمود هنوز مطهره را طلاق نداده بود اما عروسی برای زن دوم برپا کرده بود..
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
جزء ۱۰✨
💞📖هر روز با یک صفحه قرآن ✨
🤲🏻اللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن
✨اللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن
✨اللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
✨اللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن
✨اللّهُمَّ ارْحَمْنا بِالْقُرآن
✨اللّهُمَّ اخْذُلِ الْکُفّارَ وَالْمُنافِقینَ بِالْقُرآن
✨اللّهُمَّ اشْفِ مَرضانا بِالْقُرآن
✨اللّهُمَّ ارْحَم مَوْتانا بِالْقُرآن
✨اللّهُمَّ تَقَبَّل صَلاتَنا بِالْقُرآن
✨اللّهُمَّ اسْتَجِب دُعاءَنا بِالْقُرآن
اللهمصلعلیمحمدوالمحمدوعجلفرجهم
🌹🌹🌹🌹
┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓
📌به ما بپیوندید 👇👇
🆔 @setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
مثل وحدت حجاب یک ارزش اجتماعی است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs
✅پویشاتوصلواتیپیراهنعزادارانحسینی
لباس مشکی عزاداران حسینی توسط تعدادی از دلدادگان سید الشهدا علیه السلام، بصورت داوطلبانه اتو می شود
که به شرح ذیل می باشد:
۱_ بابلسر خشکشویی اریکه خیابان پاسداران ۲۳، خ شهید نورانی ۴
۲_ بابلسر خشکشویی سپید شهرک قائم ۱۶ متری اول کوچه ششم
۳ _ بابلسر خشکشویی پاک، خیابان شریعتی، شریعتی ۳
۴_ بابلسر خشکشویی پردیس خیابان بهشتی، بهشتی ۴۴
۵_ بهنمیر خشکشویی مدرن خیابان امام، جنب نانوایی محمدباقر گلستان ۱۴
با همت بسیج اصناف شهرستان بابلسر
#معروف_افزایی
┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓
📌به ما بپیوندید 👇👇
🆔 @setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
🔰نمونه بنرهای نصب شده در سطح شهر بابلسر با موضوع امر به معروف و نهی از منکر و عفاف و حجاب
#تبلیغات_محیطی
┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓
📌به ما بپیوندید 👇👇
🆔 @setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هشدار_به_چادری_ها
⚠️خطر در کمین زنان چادری....
🚨زنگ خطر برای چادری ها از اربعین امسال به صدا در آمد...
👈اگر مراقب نباشید یک روز سر بلند می کنید و می گوئید من چادری و محجبه بودم نمی دانم چطور چادر از سرم برداشتم؟؟
⛔️مراقبت ویژه نسبت به خودتان و عقایدتان داشته باشید که دشمن لحظه ای بیکار ننشسته😔
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc