eitaa logo
ستاد امر به معروف شهرستان بابلسر
366 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
921 ویدیو
16 فایل
💎 ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان بابلسر 🌱 احیای واجب فراموش شده 💥 مطالبه گری و گره گشایی 💥 دریافت گزارشات و مستندات مردمی 💥 پیگیری تخلفات ادارات و اصناف تا حصول نتیجه قانونی 🆔 @amrbemaruf_bbs 01135332465 ‏‪‏ ☎ 📲 09927304406
مشاهده در ایتا
دانلود
009.mp3
1.91M
🎙 رابطه صحیح زن و شوهر 🌴 بخش نهم ⭕️ همه‌ی زندگی ما باید طبق خواست خدا باشد نه طبق میل و هوای نفسمان! 🔴 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
💢 خمس داروهای اضافی ⁉️ سؤال: اگر سر سال خمسی اشیایی از قبیل دارو در منزل مانده باشند خمس دارند؟ ✍️ پاسخ: 🔹 داروها و مانند آن که از درآمد بین سال خریداری شده است، و بدون فاسد شدن تا سر سال خمسی باقی مانده است، اگر خرید آنها جهت استفاده در مواقع نیاز باشد، و در معرض احتیاج هم باشد، جزء موونه است، و خمس ندارد. 📚 پی‌نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله خامنه‌ای 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امورفرهنگی حوزه های علمیه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs
15.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙مناظره حجاب اجباری و حجاب اجباری🧕 🔴مناظره جذاب 🚫 💡کاری از: اندیشکده ملی موعود (مرکز تخصصی امر به معروف و نهی از منکر) 📌تحت اشراف علمی 🎥تولید شده در صداوسیمای استان ‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🌤الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌🌤 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
🔰 جلسه تعاملی ستاد و اداره اماکن شهرستان بابلسر 💠به دعوت دبیر ستاد شهرستان از رئیس اداره اماکن، جلسه ای به منظور تعامل بیشتر و بررسی گزارشات واصله، برگزار شد. 🗓 چهارشنبه ۱۴۰۳/٠۸/۳۰ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جزء 16✨ 💞📖هر روز با یک صفحه قرآن ✨ هدیه به ساحت مقدس حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها، ارواح طیبه شهدا از صدر اسلام تا به امروز، علی الخصوص شهید سید حسن نصرالله، شهیدحاج قاسم سلیمانی ، شهید سید ابراهیم رئیسی 🌷صلوات بر محمد و آل محمد 🌺 اللهم‌صل‌علی‌محمد‌وال‌محمدوعجل‌فرجهم 🌹🌹🌹🌹 ┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓ 📌به ما بپیوندید 👇👇 🆔 @setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc ┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
من دست یکایک شما بسیجیان را میبوسم و میدانم اگر مسئولین نظام اسلامی از شما غافل شوند به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت ۶۷/۹/۲ حضرت امام خمینی (ره) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
💠 ! 💬بعضی از مردم فکر می‌کنن دروغ‌گفتن فقط زبونیه! 📛 درحالی‌که این درست نیست. 🔹 دروغ رو چه بنویسیم، چه با اشاره بگیم، چه با پیامک و اینترنت بفرستیم، همه‌ش دروغه و حرامه! 👈 بعضی از دروغ‌هایی که متأسفانه این روزها خیلی رواج پیدا کرده، ایناست: 🔹بعضی توی سایت، اطلاعات یا آمار الکی می‌نویسن. 🔹بعضی توی کلاس یا محل کار، الکی حضور می‌زنن، با اینکه نبودن. 🔹بعضی برای فروش جنساشون، الکی می‌نویستن «ارزان‌سرا» یا «حراج»، درحالی‌که ارزون نمی‌فروشن. 🔹بعضی روی جنس ایرانی، مارک خارجی می‌زنن. 📚 رهبری، رساله آموزشی، ج۲، بحث کذب؛ سیستانی، رساله جامع، ج۲؛ مکارم، سایت. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 📌@setadeabm_bbs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ستاد امر به معروف شهرستان بابلسر
شاهزاده ای در خدمت قسمت بیست و یکم🎬: بالاخره کاروان بزرگ حبشی وارد یثرب شدند ، میمونه پرده محمل را
شاهزاده ای در خدمت قسمت بیست و‌دوم🎬: در چشم بهم زدنی سواری خاک آلود با مرد جوان حبشی جلوی میمونه بود. مرد حبشی نگاهی به میمونه که مشخص بود ، بسیار کنجکاو است انداخت و‌گفت : ای برادر ؛ می شود هرآنچه که برای دیگران گفتی ،اینجا هم بازگو کنی؟ مرد که از خستگی راه ، نفس نفس می زد اما سخنی که می خواست بگوید ، گوییا انرژی مضاعفی به او‌می داد ، گفت : چند روز است که سپاهیان اسلام در جنگ با یهودیان خیبر بودند ، هر روز یکی از سرداران مسلمان برای فتح قلعه های مستحکم خیبر اقدام می کردند ، اما هر بار، شکست خورده و ناکام بر می گشتند، چند روز که گذشت و خبری از پیروزی نشد، پیامبر در جمع یارانش حاضر شد و فرمود : فردا پرچم را به دست رادمردی می سپارم که خداوند بدست او پیروزی را نصیب ما می کند. آن شب بحث بین تمام یاران پیامبر این بود که آن پرچمدار پیروز که خواهد بود؟ و هرکس به خودش ظن می برد و دعا می کرد این بزرگمرد شجاع او باشد تا اینکه صبح روز بعد مردم حضور پیامبر جمع شدند و منتظر بودند ، دل توی دل ملت نبود و هر کس امیدوار بود که پیامبر ، پرچم را به او بسپارد، اما پیامبر در بین یارانش چشم گرداند و گرداند، گویا مقصودش را نیافته بود و سراغ علی را گرفت. به آن حضرت عرض کردیم که علی بر اثر درد چشم بستری است ،پیامبر امر کرد که علی را بیاورند. علی که آمد، پیامبر از آب دهان مبارکش بر چشم علی کشید و برای او دعا فرمود. چشم درد علی بلافاصله برطرف شد ،بطوریکه انگار اصلا آن چشم بیمار نبوده است. سپس پیامبر، پرچم را به او داد و از او خواست که به میدان نبرد بشتابد. علی پرسید: یا رسول الله ، با آنها تا آنجا بجنگم که مسلمان شوند؟ پیامبر فرمود: به آرامی به سوی آنان برو ودر قلعه هایشان فرود آی و ایشان را به اسلام دعوت کن و حق خدا را بر آنان بگو، سوگند به خدا که اگر خداوند یک نفر را به دست تو هدایت کند، از شتران سرخ موی و گرانبها برای تو باارزش تر خواهد بود. علی، این شیر مرد دنیای اسلام به پیش رفت ، طوری محکم و ثابت قدم بر می داشت که انسان می پنداشت زمین زیر پاهایش به لرزش است و ستایش او را می نماید... حیدرکرار مانند همیشه با شجاعت و صلابت رفت و خیلی زود به مقصود رسید ، او مانند شیری ژیان با یک حرکت درب مستحکم و سنگین بزرگترین قلعه از قلعه های خیبر را از جا کند.... آری پرچمدار پیروزی که پیامبر وعده اش را داد کسی نبود جز قاتل عمروعبدود...همو که کعبه برای تولدش تَرک برداشت، همو که در شب لیلة المبیت از آسمان برایش آیه۲۰۷ سوره بقره نازل شد... میمونه غرق حیرت و شگفتی بود و با خود می گفت : براستی« علی» کیست؟ ادامه دارد.... 🖍به قلم : ط_حسینی
ستاد امر به معروف شهرستان بابلسر
شاهزاده ای در خدمت قسمت بیست و‌دوم🎬: در چشم بهم زدنی سواری خاک آلود با مرد جوان حبشی جلوی میمونه بو
شاهزاده ای در خدمت قسمت بیست و سوم🎬: هر لحظه که می گذشت ، میمونه بیشتر و بیشتر جذب محمد و دامادش علی می شد. بالاخره بعد از گذشت ساعتی ، هدایای نجاشی و جمع کنیزان و غلامان را داخل مسجد کردند و حضور پیامبر صل الله علیه واله آوردند. پیامبر و سردار سپاهش علی که تازه از جنگی نفس گیر، اما با برکت برگشته بودند ، در مسجد نشسته بودند. وقتی کاروان هدایا را به مسجد داخل کردند ، چشم همگان خیره به هدایای گرانبهایی بود که نجاشی، پادشاه حبشه به پیشگاه رسول خدا تقدیم نموده بود. ابتدا کالاهای هدیه را جلو آوردند و سپس کاروان غلامان و اسیران..حضرت برای هر کدام دستوری دادند و امر نمودند که غلامان و کنیزان را در مکانی که به همین منظور ساخته شده بود منتقل کنند، تا در وقتی معین آنها در معرض فروش قرار دهند تا از فروش آنها به مسلمانان تهی دست مدینه که از مهاجران بودند و در مدینه نه مالی داشتند و نه ملکی ... و در آخرین مرحله ،صندوقچه ای گرانبها ،همراه میمونه وارد مسجد شد. میمونه که تصوری دیگر از مکان استقرار پیامبر داشت و توقع داشت به مکانی بسیار مجلل با تزیینات شاهانه وارد شود. با نگاهی بر درب و دیوار سادهٔ مسجد و مکان ساده ای که ایشان حضور داشتند ،شوکه شد. اما زمانی که چشمش به جمال نورانی پیامبر افتاد، تمام این سادگی ها فرو ریخت و عظمت وجود پیامبر او را گرفت. جمعی که در مسجد بودند ،از اینکه می دیدند ، یکی از کنیزان ، از کاروان آنها جدا شده و جداگانه به محضر پیامبر می رسد ، تعجب کرده بودند. هر کس پیش خود ، فکری می کرد و ظنی می برد که در این هنگام همان سرباز جوان حبشی ، با نگاهی سرشار از عشق به چهره مبارک پیامبر صل الله علیه واله ، گفت :... ادامه دارد... 🖍 به قلم :ط_حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا