📸 #جلسه اعضای دفتر ستاد
امر به معروف و نهی از منکر شهرستان #بابلسر
با حضور
🔺 #حجتالاسلاموالمسلمینقلیپور
🔻امامجمعهمحترمشهرستانبابلسر
در این جلسه مطالب ذیل بیان گردید؛
✅ ارائه #گزارش_کار فصلی توسط جناب آقای درزی، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر
✅ هم اندیشی در جهت تقویت گروه های فرهنگی فعال در شهرستان
✅ تداوم و تقویت فعالیت های شورای امر به معروف و نهی از منکر در تمامی #ارگان_ها_و_ادارات شهرستان
#جلسه
🗓 دوشنبه ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
21.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جدیدترین استفتائات حضرت آیتالله خامنهای در مورد حمایت مالی از مردم مظلوم غزه و لبنان
🔹کیفیت پرداخت خمس به مردم مظلوم غزه و لبنان چگونه است؟
🔹در صورت نبودِ امکان ارسال مستقیمِ پول، بهترین راه کمک چیست؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs
20.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ #نماهنگ | این خودروها حق مردم نیست!
🔹 انتقاد امام جمعه بابلسر از افزایش عجیب قیمت
و ضعف کیفیت خودروهای داخلی
بیانات
🔺 #حجتالاسلاموالمسلمینقلیپور
🔻امامجمعهمحترمشهرستانبابلسر
🎞 ویدیو باکیفیت در آپارات:
📽 https://aparat.com/v/qup6ix3
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
ستاد امر به معروف شهرستان بابلسر
شاهزاده ای در خدمت قسمت بیست و پنجم 🎬: یکی از میان برخواست و گفت :یعنی این کنیزک مسلمان نیست درست ا
شاهزاده ای در خدمت
قسمت بیست و ششم🎬:
سلمان که هنوز چند قدمی تا درب خانهٔ پیامبر داشت ، برگشت و رو به دو همراهش ، در حالیکه دور تا دور مسجد را نشان می داد گفت : زمانی که پیامبر به یثرب مهاجرت کرد و بنای این مسجد را گذاشتند، بسیاری از مسلمانان خانه هایشان را دور تا دور این مسجد بنا کردند و از هر خانه دربی به مسجد باز بود ، تا اینکه یک روز به امر پیامبر که بی شک ایشان از طرف پروردگار مأموریت می گرفت ، تمام درب هایی را که به مسجد باز میشدند، بستند، جزء دو درب ،یکی خانهٔ خود پیامبر و یکی خانهٔ علی...
برخی از مسلمانان با اصرار زیاد، دوست داشتند، حتی اگر شده روزنه ای کوچک رو به مسجد از خانهٔ آنها، باز باشد که پیامبر اجازه نداد و فرمودند:خداوند خوابیدن کسی جز علی و فرزندانش را در خانهٔ خودش و مسجد، نهی کرده...
وقتی آن مرد عرب حرف میزد ، میمون با تمام وجود برتری علی و فرزندانش را بر دیگر مسلمانان حس کرد ، چون علی زادهٔ کعبه بود و خداوند باز هم میلش بود که علی همیشه ساکن خانه اش باشد ، اگر فرد بصیری می بود ،از همین حکم ، عظمت علی را با جان و دل و عقل و منطق حس می کرد.
سلمان که سخنش تمام شد و به راه افتاد و بعد از برداشتن چند قدمی جلوی دربی چوبی ایستاد.
دل درون سینهٔ میمونه به تپش افتاده بود ، او باور نداشت که اکنون می خواهد قدم به خانهٔ پیامبر خدا بگذارد...خداوندی که تازه چند وقتی بود به وجودش پی برده بود...او در ذهنش قصرهای با شکوه خودشان و قصر زیبای نجاشی نقش بسته بود ، اما ورودی خانهٔ پیامبر که در حقیقت، پادشاه عالم بود ،با آن قصرهایی که دیده و در آنجا زندگی کرده بود ، بسیار فرق داشت.
با باز شدن درب خانهٔ پیامبر، مرد جوان حبشی خود را کنار کشید و آرام کنار گوش میمونه گفت : از امروز تا هر وقت که در مدینه باشی ،من هم هستم ، در اطرافت خواهم بود ،هر وقت امری بود مرا بخوان که سر از پا نشناخته به خدمتتان میرسم.
میمونه که این حرف مرد حبشی مانند یک شوخی بود ، آرام زیر لب گفت : کنیزی که خدمتکار دارد و لبخند ریزی زد و همراه مرد عرب که حالا می دانست نامش سلمان است و با یاالله یاالله او وارد خانهٔ پیامبر شدند...
میمونه نگاهش را از دیوارهای گِلی گرفت و به حیاط خاکی و اتاقهای ساده و بدون زینت روبه رو دوخت..
ادامه دارد...
🖍به قلم :ط_حسینی
ستاد امر به معروف شهرستان بابلسر
شاهزاده ای در خدمت قسمت بیست و ششم🎬: سلمان که هنوز چند قدمی تا درب خانهٔ پیامبر داشت ، برگشت و رو ب
شاهزاده ای در خدمت
قسمت بیست و هفتم🎬:
علی علیه السلام وارد خانه شد و درحالیکه صورتش از شادی می درخشید به طرف مکانی که آسیاب را درآنجا قرار داده بودند و اینک صدای دستی آسیاب از آنجا بلند بود رفت .
او خوب می دانست که زهرایش اینک مشغول آسیاب جو است تا نانی تازه فراهم آورد.
زهرا سلام الله علیها مشغول آسیاب کردن بود و چشم به حفره آسیاب داشت ، حسن و حسین گوشه ای نشسته بودند و حسین صدای گریه اش بلند بود.
علی علیه السلام با دیدن این حال و روز زهرا که کارهای وقت گیر و سخت خانه و مراقبت از فرزندان کوچک واقعا توانش را گرفته بود ، قلبش بهم فشرده شد.
نزدیک زهرا آمد و زهرا با دیدن سایهٔ مردش که بر سرش افتاده بود ، در حالیکه سلام میداد از جا نیم خیز شد.
علی ، دست به روی شانهٔ زهرا گذاشت و امر کردند که بنشیند.
خودش در کنار زهرا نشست و تا چشمش به خون خشک شدهٔ دور انگشتان فاطمه افتاد که در اثر سایش آسیاب بود.
آسیاب را جلوی خود کشید و همانطور که شروع به گرداندن چوب کوچک و زبر آسیاب می کرد فرمود : علیکم السلام ای تمام هستی علی...
حسن و حسین با دیدن پدرشان از جا برخواستند و به سمت پدر روان شدند و هر کدام روی یک زانوی علی ،قرار گرفتند.
حسین که کوچک تر بود ،مشغول بازی با نگین انگشتری که بر انگشت پدرش می درخشید، شد و حسن با لحنی کودکانه پرسید : چقدر قشنگ است، از کجا آوردی اش بابا؟!
زهرا لبخند زنان ، شوهرش را نگریست و با لحن شوخی فرمود : این هدیه از هر کجا که رسیده باشد ، پدرتان آن را نگه نخواهد داشت و بی شک در راه رضای خدا آن را انفاق خواهد کرد..
علی نگاهی پر مهر به زهرایش کرد و فرمود : مال دنیا از چرک کف دست هم برایم کم ارزش تر است...
و براستی که مال دنیا آن زمان ارزش پیدا می کند که برای خداوند خرج شود، آن موقع ، معیاری برای سنجیدن آن ،نخواهیم یافت.
علی بوسه ای از سر دو فرزندش گرفت و همانطور که جوهای پیش رو را آرد می کرد فرمود : این هدیه ایست از جانب نجاشی، پادشاه حبشه برای رسول خدا و رسول خدا ،آن را به من بخشید، در ضمن کاروانی پر از غلام و کنیز را نیز راهی مدینه نموده ، حالا که اینچنین در کارهای خانه ، دچار سختی شدی ، بد نیست به نزد پدر بزرگوارتان برویم و از او تقاضای کنیزی برای شما نماییم...
زهرا سرش را پایین انداخت ، او با خود می اندیشید ، براستی که روی آن را ندارم چنین تقاضایی از پیامبر نمایم و خوب می دانم که پیامبر از فروش این غلامان و کنیزان ،کمک مالی به مسلمانان مهاجر و تهی دست می کند تا در مضیقه نباشند.
علی که ناگفته های زهرایش را از سکوت او می فهمید ،دستی به روی دست های زخمی فاطمه اش کشید و فرمود : به تهی دستان مدینه فکر نکن که با فتح خیبر غنائم زیادی نصیب مسلمانان شده و البته زمین های حاصلخیز فراوانی، به زودی تمام مسلمانان مدینه ،تمکن مالی خوبی پیدا خواهند نمود....
ادامه دارد....
🖍 به قلم :ط_حسینی
❌ با گزارشات مردمی و پیگیری ستاد امر به معروف شهرستان
پیج متخلف به علت درج محتوای مجرمانه (دی جی که فیلم های مختلط و برهنه خانم ها را در عروسی و جشنها منتشر می نمود)، توسط پلیس فتا بابلسر مسدود شد و باصاحب پیج قانونا برخورد شده است.
#اقدام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
جزء 16✨
💞📖هر روز با یک صفحه قرآن ✨
هدیه به ساحت مقدس حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها، ارواح طیبه شهدا از صدر اسلام تا به امروز، علی الخصوص شهید سید حسن نصرالله، شهیدحاج قاسم سلیمانی ، شهید سید ابراهیم رئیسی
🌷صلوات بر محمد و آل محمد 🌺
اللهمصلعلیمحمدوالمحمدوعجلفرجهم
🌹🌹🌹🌹
┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓
📌به ما بپیوندید 👇👇
🆔 @setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
011.mp3
1.84M
🎙 رابطه صحیح زن و شوهر
🌴 بخش یازدهم
⭕️ زن و مرد باید در اطاعت امر خدا یار یکدیگر باشند!
🔴 #دکتر_حبشی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
💬 اگر در هنگام وضو گرفتن چند قدم بزنیم، بعد مسح پاها را بکشیم، وضو درست است؟
🔹 همه مراجع عظام تقلید: راهرفتن در بین وضو، اشکال ندارد؛ پس اگر بعد از شستن صورت و دستها، چند قدم راه برود و بعد سر و پا را مسح کند، وضوی او صحیح است. مگر آنکه بدون عذر، آنقدر راه برود که عرفاً نگویند کارهای وضو را پشت سر هم انجام میدهد.
📚 منابع: استفتائات مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
#احکام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs
10.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 اولویت نخست ستاد امر به معروف شناسایی ترک فعل مسئولان است
🔻 دکتر محمدرضا میرشمسی، معاون اجتماعی و دستگاههای حاکمیتی ستاد امر به معروف کشور:
🔹 طبق قانون ستاد امر به معروف، تشکلها را شناسایی، آماده و ظرفیت سازی برای اخذ مجوز میکند و مجوز از وزارت کشور برای ورود به عرصه فعالیت صادر میشود.
🔹 این تشکلها مطالبه گر هستند و ترک فعلها، کارهای به زمین مانده و تخلفاتی که دستگاههای نظارتی دنبال نمیکنند را با نگاه امر به معروف و نهی از منکر پیگیری میکنند.
🔹 در ۱۸ حوزه مواردی همچون «محیط زیست، بهداشت، دارو، مبارزه با مفاسد کلان اقتصادی، پیگیری مسائل سیاسی و مطالبه گری در حوزه مجلس و ...» ثبت تشکل داریم و اولویت نخست ما ترک فعل مسئولان است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc