eitaa logo
ستاره‌های زمین🏴
28.6هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
289 فایل
خونه ای که در اون قرآن خونده بشه مثل ستاره‌ای برای آسمانیان میدرخشه، پس شما هم می‌تونید ستاره بشید. ستاره‌ای از "ستاره‌های زمین" 🌠 ارتباط با ادمین @Setare114_admin وب سایت: https://b2n.ir/z58400
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸دعوتت میکنم به ستاره شدن 😍 🔹چطور؟؟!! 🔸کافیه وضو بگیری، اهل خونه رو جمع کنی، قرآن رو روبروتون باز کنین و چند دقیقه‌ای آیه‌ها رو برای هم‌ بخونین. حالا شما هم‌ می‌شید ستاره‌ای از ستاره‌های زمین. ✨✨✨✨✨✨✨✨ 🔹به همین سادگی 👌به جمع ما بپیوندید. 🔸اگه دوست داری افراد بیشتری به جمعمون اضافه بشن این پیام رو تا میتونی نشر بده 🙏 https://eitaa.com/joinchat/716832812C602beb61fd •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
💠 📣 دوست داری از دریچه هنر با قرآن ارتباط بگیری نظرت چیه یک‌بار ارتباط با قرآن را از مسیر و دروازه هنر تجربه کنی و این تجربه رو با دیگران به اشتراک بگذاری اگر میخای بیشتر از این دوره‌ها بدونی اینجا بزن همین حالا ثبت نام کن👇 💢Taharoshd.com مشکلی داشتی به من پیام بده 👌@quran_noavari
ستاره‌های زمین🏴
برنامه‌ی درخواستِ ماشین را باز می‌کنم. نقطه‌ای آبی را روی خطوطِ درهم و برهم نشانم می‌دهد که باید من باشم. نشانکِ بالای نقطه‌ی آبی، بالا و پایین می‌پرد که مبدا را تایید کن. من اینجا بودم واقعا؟ دو انگشتم را روی صفحه می‌گذارم و آرام از هم دور می‌کنم. تصویر به نقطه‌ی آبی آنقدر نزدیک می‌شود تا ثابت می‌ماند. با دقت نگاه می‌کنم به نقطه‌ای که هر جای این نقشه هم که باشد، فرسنگ‌ها دور است از جایی که باید می‌بودم. این را از تمام دوراهی‌هایی که صدایم زدی و به نشنیدن گرفتم، می‌دانم. میانِ جنگ‌های درست و غلط، میانِ راه و بی‌راه، خیلی وقتها باخته بودم. از یادآوری‌شان شرمم می‌گیرد. انگشتم را روی صفحه می‌کشم و نقشه‌ را می‌چرخانم، آنقدر که نقطه‌ی آبی را نبینم. در خیابان پشتی چند ماشین هستند که می‌توانند من را با خودشان ببرند. اما کجا؟ دست روی صفحه می‌کشم و خیابان به خیابان دور میشوم از نقطه‌ی آبی. می‌خواهم باز هم فرار کنم از خطاهایم اما می‌دانم زیر آسمانت جایی برای پنهان شدن نیست. روی دکمه‌ی جهت‌یاب می‌زنم. مستقیم برم می‌گرداند سرِ نقطه‌ی آبی‌. مبدا را تایید می‌کنم. حالا کجا باید بروم که بارِ این همه تاریکی را تاب بیاورد؟ به چه کسی پناه بیاورم که دستم را بگیرد و کوچه به کوچه از تمام راه‌های اشتباه برم‌گرداند؟ انگشت‌هایم را روی صفحه به هم نزدیک می‌کنم و بالا میروم، به اندازه‌ی چند خیابان، چند اتوبان، یک شهر، جاده‌ها، چند شهر، همه‌ی جهان‌‌‌. چه این دورِ دور، چه چسبیده به آن نقطه‌ی آبی. چه سیاهِ سیاه، چه خاکستری. امن‌تر از تو پیدا نخواهم‌ کرد که در آغوشش آرام بگیرم. برنامه را می‌بندم. رفتن لازم نیست. قلبم را با تو تنظیم می‌کنم. ‌ و هو مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ او با شماست، هرجا که باشید سوره حدید، آیه چهارم •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توی برگزاری جلسه حواسمون به چیا باشه؟ •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
💥فصل دوم ستاره‌های زمین از استان گیلان شروع میشه 🔰قرآنی‌های عزیزِ گیلانی، اگه دوست دارید مهمان برنامه‌ ستاره‌های زمین باشید مشخصات خانواده‌تون رو در لینک ثبت‌نام وارد کنید. 💠 همینطور اگه جلسه قرآنی شاخص و ویژه‌ای در استان گیلان می‌شناسید یا شهید قرآنی توی محله‌تون دارید به ما معرفی کنید تا گروه «ستاره‌یاب» برای مستندسازی سراغشون بیاد. 📌فرم ثبت‌نام: https://digiform.ir/wd24539bc 🌲توی این مرحله ستاره‌های زمین مهمان گیلانی‌هاست... 🏞 منتظر گروه ستاره‌های زمین در استان خودتون باشید... •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 می‌گن سنگ‌ بزرگ نشونه نزدنه... وقتی یه کاری رو سبک شروع کنی ولی مداوم باشه ارزش و برکتش هم‌ زیاد می‌شه... مثل یه جلسه خونگی قرآن وقتی منظم و هفتگی برگزار میشه و گاهی تلفنی یا مجازیه در حد چند دقیقه... 🔈 از زبان استاد بشنوید •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
آیا ندیدی آن كه بگذشت بر دهى که افتاده بود بر سقفهايش. گفت: چگونه زنده كند اينها را خداى پس مرگشان؟ پس بميرانيد او را خداى صد سال، آنگاه زنده كرد. خدا گفت: چند مقام كردى؟ گفت: بماندم روزى يا پاره‌اى از روزى. خدا گفت نه چنين است. صد سال بماندی! در نگر به طعام خود و شراب خود كه فاسد نگرديده است، و در نگر به خرت، و تا سازيم تو را علامتى براى مردمان و نظر كن به استخوان‌ها كه چگونه برداريم پس بر او پوشيم گوشت! پس چون بر او چگونگی حشر روشن شد، گفت: مى‌دانم آن‌كه خداى بر همه چيز تواناست. برگرفته از تفسیر روض الجنان و روح الجنان، سوره بقره آیه دویست و پنجاه و نه 🖼️‌ پیروزی مرگ، اثر پیتر بروگل، نقاش معروف هلندی •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
🔸برگزاری جلسه «مهارت‌های ارتباط موثر» با حضور جناب استاد سید حامد موسوی زمان: یک‌شنبه(امشب) ۲۸ خرداد ۱۴٠۲- «۲٠ تا ۲٠:۳٠» 📌آدرس برگزاری جلسه: گروه مربیان جلسات خانگی قرآن 👇👇👇 https://b2n.ir/e39176 •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🖼گذری بر خاطرات شیرین... 🔸استاد و داور بین‌المللی •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | جواد الأوصیاء ◾️ رهبر معظم انقلاب: زندگی امام جواد علیه‌السّلام هم الگوست. امام جواد علیه‌السّلام - امامی با آن همه مقامات، با آن همه عظمت در بیست‌وپنج سالگی از دنیا رفت...
باد عمامه‌اش را تنگ در آغوش کشید و با خود برد. راه مکه بیابان بود. طوفان شن و بادهای تند و لحظه‌ای دور از ذهن‌ نبود. یک لحظه طوفان قیامت به پا می‌کرد و لختی بعد آرامش و آفتابی عجیب برقرار می‌شد که انگار سال‌ها‌ بود بختک شده روی شن‌ها. درست مثل همان چند ساعت قبل که قاسم ‌بن محسن در هُرم گرما، بادیه‌ نیشینی را دید و مهمان سایه چادرش شد. مرد آه در بساط نداشت و به غایت گشنه بود. قاسم قرص نانی داشت. همان را پیش کش کرد و بعد از استراحتی کوتاه به راه افتاد. به مقصد که رسید، امام را که دید از شوق دیدار همه چیز را فراموش کرده بود. آقا فرمود: ای قاسم‌ عمامه‌ات را در راه باد با خود برد؟ با چشمانی گرد شده از تعجب یادش آمد و گفت‌: بله آقا به خادم‌ گفت: برو عمامه قاسم‌ را بیاور. عجیب بود همان عمامه با پیچش‌های مخصوص خودش بود. قاسم‌ گفت: آقا این‌ عمامه چه‌گونه به دست شما رسید؟ امام پاسخ داد: تو در راه به مستمندی صدقه دادی و خداوند احسان تو را پذیرفت و به شکرانه آن، عمامه‌ات را به تو برگرداند . ((إِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِین)) "خداوند متعال مطمئنا پاداش نیکوکاران را ضایع و تباه نمی سازد". * توبه /۱۲۰ * امام‌ جواد (ع) همیشه این‌گونه بود با آیه‌های قرآن زندگی آدم‌ها رنگین می‌کرد.‌ دوست داشت قرآن برود و بنشیند درست وسط زندگی مردم. * برداشتی آزاد از: الخرائج، ج 1، ص 377; کشف الغمه، ج 2، ص 367 . •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
هدایت شده از ستاره‌های زمین🏴
🔸دعوتت میکنم به ستاره شدن 😍 🔹چطور؟؟!! 🔸کافیه وضو بگیری، اهل خونه رو جمع کنی، قرآن رو روبروتون باز کنین و چند دقیقه‌ای آیه‌ها رو برای هم‌ بخونین. حالا شما هم‌ می‌شید ستاره‌ای از ستاره‌های زمین. ✨✨✨✨✨✨✨✨ 🔹به همین سادگی 👌به جمع ما بپیوندید. 🔸اگه دوست داری افراد بیشتری به جمعمون اضافه بشن این پیام رو تا میتونی نشر بده 🙏 https://eitaa.com/joinchat/716832812C602beb61fd •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
آسیاب به آرامی می‌چرخید و گندم‌ها را آرد می‌کرد. زن گوشه خانه نشسته بود، غرق در قرآن خواندن. سلمان نزدیک خانه شد. این صحنه را که دید متعجب شد، پیش پیامبر رفت. ماجرا را که شرح داد پیامبر تبسم‌ کرد و گفت:" فرشته‌ای به امر خدا گندم‌ آسیاب می‌کند تا فاطمه بی‌دغدغه به عبادت برسد". خانه فاطمه محل آمد و شد زنانی بود که برای یادگیری قرآن مشتاق بودند. گاهی حتی شوهرانشان برای دریافت پاسخ سوالاتشان از بانو، آنها را روانه خانه علی و زهرا می‌کردند. اهل کسا خودشان دور هم جمع می‌شدند و قرآن می‌خواندند. پر نور‌ترین جلسه خانگی قرآن که زهرا و علی معلمش بودند و حسن و حسین شاگردانش. پیامبر که پر کشید علی که تنها شد شش ماه عمر گذاشت پای مصحف پیامبر. کتابی جمع کرد از تمام دست نوشته‌های موجود در خانه محمد. همه آیات قرآن به ترتیب نزولشان . سلام‌الله‌علیهما •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
‌ اگه توی جلسات خانگی قرآنتون مخاطب یا دارید، احتمالا یکی از دغدغه‌های همیشگیتون اینه که چطور و با چه زبونی درباره‌ی باهاشون حرف بزنید. ما توی این پست پنج‌تا معرفی کردیم که می‌تونه توی این زمینه کمکتون کنه. ‌ •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
چند ساله منتظر یک اتفاق خوبی؟ چند شب به امید دیدن اون لحظه رویایی نتونستی چشم روی چشم بذاری و ازین پهلو به اون پهلو شدی؟ اتفاق خوب مثل همه چیزهای خوب این دنیا عطر و بو داره. باید بو بکشی و سینه‌ات رو پر از حس‌اش کنی. باید پلک بزنی تا گرد و غباری که جلوی چشمت رو گرفته بزنی کنار و ببینیش. شاید اتفاق خوب همین پشت درنشسته، اما پا نشدی بری درو باز کنی مهمونت بشه. اگه ایمان داشته باشی اون اتفاق خوب همین حوالیه، منتها کمی ناز داره. باید صداش کنی و بخواهیش. باید صاف و پوست کنده بگی: خداجون! من می‌خوامش، تو هم برام بخواه قٰالَ عِيسَى اِبْنُ مَرْيَمَ اَللّٰهُمَّ رَبَّنٰا أَنْزِلْ عَلَيْنٰا مٰائِدَةً مِنَ اَلسَّمٰاءِ تَكُونُ لَنٰا عِيداً لِأَوَّلِنٰا وَ آخِرِنٰا وَ آيَةً مِنْكَ عیسی بن مریم گفت: خدایا! ای پروردگار ما! برای ما از آسمان سفره ای پر از غذا نازل کن تا عیدی باشد برای اهل زمان ما و نسل آینده ما، و نشانه ای از سوی تو سوره مائده، آیه صد و چهاردهم ‌ •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400