eitaa logo
ستاره‌های زمین
29.2هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
288 فایل
خونه ای که در اون قرآن خونده بشه مثل ستاره‌ای برای آسمانیان میدرخشه، پس شما هم می‌تونید ستاره بشید. ستاره‌ای از "ستاره‌های زمین" 🌠 ارتباط با ادمین @Setare114_admin وب سایت: https://b2n.ir/z58400
مشاهده در ایتا
دانلود
اولش مثل خیلیا می‌گفتم هیچ وقت فراموشت نمی‌کنم. کور شوم اگه دروغ بگم. تو می‌گفتی: از دل برود هر آنکه از دیده برود. می‌گفتم: ول کن این حرفای قدیمی رو. جای تو اینجاست. و انگشت اشاره‌ام رو میخ می‌کردم روی قفسه سینه و قلبم. تو می‌گفتی: حکمت‌ها هیچ وقت کهنه نمی‌شن. حتی اگه هزار سال ازش بگذرند. من باز می‌گفتم: هیچ وقت فراموشت نمی‌کنم. حتی اگه هزار سال بگذره. کور شوم اگر... کور شدم. سال‌ها گذشت. چطور می‌شود کسی رو که نیست دید؟ هزار سال گریه کردم تا یک شب توی خواب ببینمت. به من گفتی: نشانه‌ها رو دست کم نگیر. من همین نزدیکی‌هام. توی آخرین آیه‌ای که خوندی. کنار آخرین ضریحی که بوسیدی. گفتم: خداجون عزیزم! چطور می‌شه تو رو دید؟ تو باز گفتی: همین نزدیکی‌ها! توی قلب‌های شکسته‌. توی کوکوی فاخته‌ای که از تنهایی داره می‌خونه. من گریه کردم. دست کشیدی روی چشمم. بیدار شدم. سرم رو که بالا آوردم تو رو دیدم. وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ ... بِإِذْنِ اللَّه... و کور مادر زاد را به امر خدا شفا دهم سوره آل عمران، آیه‌ی چهل و نهم •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
39.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕘 (قسمت اول) قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب 👌سلام قراره از این به بعد پنجشنبه‌ها ساعت ۹ شب یه قصه خوب رو با هم‌دیگه گوش کنیم. یه قصه قشنگ و شنیدنی از درس‌های قرآن. شما هم می‌تونید چیزایی که از این قصه‌ یاد گرفتین رو توی یه فیلم برامون ارسال کنید. 👇👇👇 @Setare114_admin •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
هدایت شده از ستاره‌های زمین
📣 💠 تربیت مربی جلسات خانگی قرآن کریم ✅ محتوای آموزشی: 1. احکام قرآن 2. آشنایی با جلسات خانگی قرآن کریم 3. راهکارهای ارتباط موثر 4.مهارت‌های مربیگری 5.مهارتهای فن بیان 6. کارگاه عملی انواع جلسه خانگی قرآن 7. جمع خوانی صلوات‌های قرآنی 8. محافل تجربه 💯 با حضور اساتید و نخبگان قرآنی 📣 جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانید با شناسه زیر ارتباط بگیرید: @quran_noavariمهلت ثبت نام: ۱۵ مردادماه 🔔ثبت نام از طریق مراجعه به آدرس: 🌐https://survey.porsline.ir/s/vqsetdZ 💢@Taharoshd
ستاره‌های زمین
«و از آن‌ها روی برگرداند و گفت: اندوها بر یوسف! و اگرچه غصه‌ی خود را فرو می‌خورد، اما عاقبت چشمانش از حزن سپید شدند» این‌ها توصیف قرآن از یعقوبند. پیامبری که در آستانه‌ی پیری فرزند محبوب خود را از دست داد و آن‌قدر بر دوری او گریست، تا نابینا شد. جزئیات جمله‌ها شگفت‌انگیزند. قرآن می‌گوید یعقوب بعد از آن گفتگوی بی‌فایده با برادران یوسف، از آن‌ها روی‌برمی‌گرداند. انگار که دیگر حوصله‌اش از آن حرف‌های تکراری و دلخوش‌کنک‌های الکی سررفته باشد. بعد درست وقتی که منتظریم حرفی بزند و بار دلش را سبک کند، به گفتن یک جمله اکتفا می‌کند: اندوها بر یوسف! یا به زبان خودمان:یوسف حیف شد! جمله‌ای که می‌شود حدس زد با بغضی گلوگیر همراه بوده. بغضی که به جمله‌های بعد مجال نمی‌داده. قرآن می‌گوید یعقوب بعد از این فقدان، تمام تلاشش را می‌کند تا به زندگی عادی برگردد. تا توی غصه‌ی آدمی که دیگر نیست، غرق نشود. تا چنان که از یک پیامبر انتظار می‌رود، صبوری کند اما کدام صبوری؟ وقتی عاقبت، کارش به جایی می‌رسد که چشم‌هایش از گریه سپید می‌شوند. چه‌قدر این جمله‌ها را دوست دارم. چه‌قدر تنهایی‌ام را رقیق می‌کنند. چه‌قدر باعث می‌شوند تا دلتنگی‌هایم را به رسمیت بشناسم. جمله‌هایی که انگار یک جور راهنما برای تشخیص عشقند از چیزهای دیگر. جمله‌هایی که انگار یک‌جور دستورالعملند. دستورالعملی برای بی‌قرارشدن. آدابی برای بی‌قرارماندن. وَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا أَسَفَىٰ عَلَىٰ يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ و از آنان روى گردانيد و گفت: «اندوها بر يوسف، و در حالى كه اندوه خود را فرو مى‌خورد، چشمانش از اندوه سپيد شد.» سوره یوسف، آیه هشتاد و چهارم ‌ •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 "جلسات قرآن اهل بیتی" از قدیم‌جلسات قرآن و توسل به اهل بیت کنار همدیگه بودن. دو تا جزء جدا نشدنیِ حدیث ثقلین. 🔸با ما همراه باشید با مجموعه کلیپ‌های کوتاه ستاره‌های زمین 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/716832812C602beb61fd 🗓 شنبه‌ها و دوشنبه‌ها ⏰ ساعت ۲۱ •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ‌ امام علی علیه‌السلام: "براستى كه قرآن ظاهرش زيباست و باطنش عميق، عجايبش پايان ندارد، اسرار نهفته آن پايان نمى پذيرد و تاريكى هاى جهل جز بوسيله آن رفع نخواهد شد." نهج البلاغه(صبحی صالح) ص223 ، خطبه۱۸ ‌ •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
32.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ گزارشی اردوی زیارتی خانوادگی برندگان پویش ستاره‌های زمین مشهد مقدس ۲۴ تا ۳۰ تیرماه ۱۴۰۲ •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 دستشون خالی خالی بود اما از کمک خدا ناامید نشدن و با اخلاص شروع کردن. شدن مصداق کامل از تو حرکت از خدا برکت. حالا طرح شبانه‌ روزیشون با کمک همه مردم داره اجرا می‌شه. خواستن پس تونستن. مستند آیه - قصه پنجم: "خانه قرآنی محمد" - بخش اول 💥بخش بعدی این قصه را سه‌شنبه 17 مرداد ببینید. 🔸با ما همراه باشید با سری 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/716832812C602beb61fd 🗓 یکشنبه‌ها و سه‌شنبه‌ها ⏰ ساعت ۲۱ •┈•✾•☘️🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
ستاره‌های زمین
وقتی خبر تقسیم صدقات به گوششان رسید خودشان را اول صف دیدند ولی دریغ از یک درهم. وقتی گُر گرفتند که دیدند حتی به غلام‌هایشان از صدقه‌ها سهمی رسیده‌. برای گرفتن حق‌السهمشان راه افتادند طرف مسجد. نه چون دستشان به دهانشان نمی‌رسید. نه! چون‌که دل‌چرکین شده بودند از به حساب نیامدن؛ چون‌که هر بار پیامبر اعلام جهاد کرده بود بی‌خیالِ باغ‌ها و تجارت‌خانه، زودتر از بقیه اسب‌هایشان را زین کرده بودند و شمشیرهایشان را صیقل داده‌بودند. هنوز دهان زخمِ آخرین جنگ روی دست و گردن بعضی‌هایشان باز بود. عرض کوچه را پر کرده بودند و شانه به شانه هم عرق‌ریزان می‌رفتند که یکی‌شان بقیه را به تردید انداخت «شنیده‌ام صدقات باید فقط خرج فقرا و در راه مانده‌ها و آزادی برده‌ها و رهایی بدهکاران بشود. ما که شمار نخل و شترمان از دستمان در رفته و گاهی توی حساب و کتاب درهم و دینارمان درمی‌مانیم». دیگری گفت «ما که دلمان به خدا و پیامبر قرص است. گرفتارها وقتی ببینند خدا اینجور به حسابشان می‌آورد و دستشان را می‌گیرد بیشتر به دین و رسولش دل می‌دهند.» قدم‌هایشان کند شد ولی متوقف نشدند. لجبازی کردند «حالا که تا اینجا آمده‌ایم. برویم حرفمان را بزنیم بلکه حساب کار دست پیامبر بیاید. شاید جلوی چشمش باشیم یاد حق و سهم ما هم بیفتد. چطور است که فقرا حتی یک ضربه شمشیر هم نخورده‌اند ولی حالا سر سفره صدقات نشسته‌اند». همه این حرف‌ها را به پیامبر هم گفتند؛ بعضی‌هایشان با احترام و بعضی‌هایشان از کوره در رفتند. ولی همه‌شان خجالت‌زده شدند وقتی پیامبر پیام تازه‌ خدا را به گوششان رساند «چقدر بهتر بود اگر آنها به آنچه خدا و رسول به آنها عطا کردند راضی بودند و می‌گفتند که خدا ما را کفایت است، او و رسولش از لطف خویش به ما عطا خواهند کرد، ما تنها به خدا مشتاقیم.» ‌ وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ و چقدر بهتر بود اگر آنها به آنچه خدا و رسول به آنها عطا کردند راضی بودند و می‌گفتند که خدا ما را کفایت است، او و هم رسولش از لطف خویش به ما عطا خواهند کرد، ما تنها به خدا مشتاقیم سوره توبه، آیه پنجاه و نه •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
‌حواریان گفتند: ای عیسی پسر مریم! آیا خدای تو بتواند که فرو فرستد بر ما سُفره و خوانی از آسمان؟ عیسی گفت: از خدا بترسید اگر شما ایمان دارید! گفتند: مى‌خواهيم بخوريم از آن تا دل‌هاى ما آرام شود و بدانيم كه تو با ما راست گفتى و در آن از جملۀ گواهان باشیم. عيسى پسر مريم گفت: بار خدایا! بفرست بر ما خوانى از آسمان تا باشد ما را عيدى اوّل ما را و آخر ما را و علامتى از تو، و روزى دِه ما را و تو بهترين روزى‌دهندگانى. خدا گفت: من بفرستم آن را بر شما! اما هركه كافر شود پس از آن من عذابى كنم او را كه نكرده باشم كس را از جهانيان. برگرفته از تفسیر روض الجنان و روح الجنان، سوره مائده آیه صد و دوازده تا صد و پانزده ‌ 🖼️ پنددادن به حواریون، اثر جیمز تیسو، نقاش فرانسوی ‌ •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 این که نوجون‌ها بتونن شبانه روز دور هم‌جمع باشن و حسابی از پیش هم‌بودن لذت ببرن از طرفی یه کار مفید رو منظم و با عشق انجام بدن نتیجش میشه یه تجربه شیرین فراموش نشدنی. مستند آیه - قصه پنجم: "خانه قرآنی محمد" - بخش دوم 📌برای دیدن بخش‌ اول این قصه اینجا کلیک کنید 💥 بخش بعدی این قصه را یکشنبه 22مرداد ببینید. 🔸با ما همراه باشید با سری 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/716832812C602beb61fd 🗓 یکشنبه‌ها و سه‌شنبه‌ها ⏰ ساعت ۲۱ •┈•✾•☘️🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
🚩 حیاتنا الحسین(ع) ❇️ هشتمین گردهمایی ملی فعالان‌مردمی در عرصه اربعین و هشتمین همایش ملی هیأت‌های فعال در عرصه اربعین 🔰 با محوریت؛ اربعین، آوردگاه‌حرکت‌عمومی‌مردم 🗓|۱۹و۲۰مردادماه ۱۴۰۲| 📌|تهران|نقطه‌چاووش حرم‌حضرت‌روح‌الله و مزار شهیدانش| 💠 جامعه‌فعالان‌مردمی‌اربعین ✅ @jarbaein 💠 جامعه‌ایمانی‌مشعر ✅ @www1542org
سهم عاشقی قرآن باید تکثیر شود و برود بنشیند در جان انسان‌ها تا نورش شعله‌ور‌تر شود و حقش ادا. پس چه زمانی بهتر از اربعین و چه مکانی بهتر از مشایه برای این سهیم شدن با مخلوقات. آستین همتت را بالا بزن، دلت را بسپار به صاحب راه و قدم بگذار در مسیر انتشار هر چه آموخته‌ای و اندوخته‌ای از قرآن. نور درون سینه‌ات را خرج کن در راه ارباب که برود و مهمان شود میان قلب دیگری. حتی اگر به اندازه ذره‌ای و مثقالی موفق شوی. حتی اگر زائر نیستی میتوانی در شهر و دیار خودت سفیر نور باشی پس این فرم را تکمیل کن تا سهم عاشقی خودت را بپردازی. setare114.ir/arbaeen 💠قرارگاه مردمی قرآنی اربعین💠 •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
30.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕘 (قسمت دوم) قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب 👌سلام قراره از این به بعد چهارشنبه‌ها و پنجشنبه‌ها ساعت ۹ شب یه قصه خوب رو با هم‌دیگه گوش کنیم. یه داستان قشنگ و شنیدنی از درس‌های کتاب عزیزمون قرآن. شما هم می‌تونید چیزایی که از این قصه‌ یاد گرفتین رو توی یه فیلم کوتاه برامون ارسال کنید. 👇👇👇 @Setare114_admin •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400
دست و صورت شسته، زیر سایه نخل‌ها پناه گرفته بودند. داشتند نفس تازه می‌کردند برای شروع دوباره هرس نخل‌ها. بقچه نهارشان هم پهن بود. یکی دو لقمه نان جو و ماست می‌خوردند و بیشتر می‌خندیدند. بلند و پیوسته. یکی دو نفرشان که جوان‌تر بودند مزه می‌پراندند و بقیه قهقهه می‌زدند. آنقدر سرشان گرم بگو بخند بود که صدای پای پیامبر و دو سه نفر از اصحاب همراهش را نشنیدند. - اگر آنچه را که من می‌دانم شما هم می‌دانستید خنده‌‌تان کم و گریه‌تان طولانی بود. با نهیب پیامبر لب‌هایشان قفل شد. تا به خودشان بیایند و برای سوال یا عذرخواهی به خودشان تکانی بدهند پیامبر از کنارشان رد شد. اصحاب هم همراهی‌اش کردند. مردها هنوز با نگاه‌های بهت‌زده داشتند پیامبر را بدرقه می‌کردند که دیدند متوقف شد و برگشت طرفشان. اینبار دستپاچه از جا بلند شدند لقمه‌های ماسیده توی دهانشان را به زور بلعیدند و با سرهایی فروافتاده منتظر شنیدن هشدار دیگری شدند. پیامبر دو سه قدمی‌شان ایستاد و شروع کرد؛ ولی با لحنی آرام. لبخند مثل پرنده‌ای که به لانه‌اش باز می‌گردد روی لب‌ مردها نشست وقتی از پیامبر شنیدند «چند قدمى بیشتر از شما فاصله نگرفته بودم که جبرئیل آمد و به من گفت: یا محمد خداوند تو را سلام رساند و فرمود چرا بندگان ما را مأیوس می‌کنى؟ آن‌ها را آگاه کن که من بسیار آمرزنده و مهربانم»  نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ سوره حجر، آیه پنجاهم •┈•✾•☘🌸🍀•✾•┈• «پویش ستاره های زمین» 🆔 @setare114 🌐 https://b2n.ir/z58400