نام کتاب: مثل خودش
قیمت بااحترام:30هزارتومان
چندجمله از کتاب:- حرفهایی که راجع به او میگفتند، لابد درست بوده. ببین چطور شیشتیغه کرده!
- پس میگفتند کشتندش! اینکه دوباره سروکلهش پیدا شد!
- یکی از بچهها میگفت: از انقلاب و سپاه بریده. نکنه این مدت زندان بوده؟
- آره بعید هم نیست. همین آقا بود که میخواست ما رو ارشاد کنه؟ ببین به چه وضعیتی دراومده!
صدای پچپچ دو نفری که کمی عقبتر از حسین و آنطرف مینیبوس نشسته بودند، او را به خود آورد. برای لحظاتی رشتۀ افکاری که در ذهن میپروراند از هم گسیخت؛ اما بهتر بود توجهی به آنها نداشته باشد.
«ولِشون کن. بذار هرچی دلشون میخواد بگن.»
#انتشارات_ستارگان_درخشان
#کتاب
#مثل_خودش
#شهید_حسین_قجه_ای
#عشق
#کردستان
@setaregaannderakhshan
نام کتاب:یک مرد یک لشکر
قیمت بااحترام:10000تومان
چند جمله از کتاب : غروب یکی از روزهای کردستان، با چند نفر از بچهها برای تهیه آذوقه و مهمات از ارتفاعات به پادگان میآمدیم که با سیدمصطفی روبهرو شدیم. غبار بر چهرهاش نشسته بود و از خستگی نای راه رفتن نداشت. او را در آغوش گرفتم و گفتم: اینجا چه میکنی سید؟ این چه حال و روزی است؟! با خنده گفت...
#انتشارات_ستارگان_درخشان
#کتاب_یک_مرد_یک_لشکر
#شهدا_دفاع_مقدس
#کردستان
#شهید_سیدمصطفی_حسن_زاده
@setaregaannderakhshan
نام کتاب: مثل خودش
قیمت بااحترام:30هزارتومان
چندجمله از کتاب:- حرفهایی که راجع به او میگفتند، لابد درست بوده. ببین چطور شیشتیغه کرده!
- پس میگفتند کشتندش! اینکه دوباره سروکلهش پیدا شد!
- یکی از بچهها میگفت: از انقلاب و سپاه بریده. نکنه این مدت زندان بوده؟
- آره بعید هم نیست. همین آقا بود که میخواست ما رو ارشاد کنه؟ ببین به چه وضعیتی دراومده!
صدای پچپچ دو نفری که کمی عقبتر از حسین و آنطرف مینیبوس نشسته بودند، او را به خود آورد. برای لحظاتی رشتۀ افکاری که در ذهن میپروراند از هم گسیخت؛ اما بهتر بود توجهی به آنها نداشته باشد.
«ولِشون کن. بذار هرچی دلشون میخواد بگن.»
#انتشارات_ستارگان_درخشان
#کتاب
#مثل_خودش
#شهید_حسین_قجه_ای
#عشق
#کردستان
@setaregaannderakhshan
هدایت شده از نونِ نوشتن📜🖋
لطف رفیق عزیز و کتابخوانم حسن آقای سرگزی به بنده.
از خدا سپاسگزارم که تاکنون هر کس این کتاب رو مطالعه کرده بسیار راضی بوده.
#کتاب_خوب_بخوانیم
#تاکسی_دایموند۵۳
#کردستان
#دفاع_مقدس
#گروهک_دموکرات
هدایت شده از نونِ نوشتن📜🖋
سلام صبح به خیر
اینکه مخاطبان کتابت از اثری که خوندن بسیار راضی باشند و اون رو به بقیه معرفی کنن، بهترین اتفاق برای یه نویسنده است.
لطف سرکار خانم بلوچ از کتابخوانهای حرفهای.
#کتاب_خوب_بخوانیم
#پیشنهاد_مطالعه
#تاکسی_دایموند۵۳
#کردستان
#دموکرات
#اسارت
#ستارگان_درخشان
نون نوشتن
https://eitaa.com/nooneneveshtan
هدایت شده از نونِ نوشتن📜🖋
نظر یکی از مخاطبان #تاکسی_دایموند۵۳
سرکار خانم مرادی...
خداراشکر که از خواندن کتاب لذت بردید...
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کردستان
#دموکرات
#دفاع_مقدس
#اسارت
نونِ نوشتن
https://eitaa.com/nooneneveshtan
تاکسی دایموند ۵۳
(خاطرات خودنوشت غلامرضا شیران)
بازآفرینی و تدوین: محمد مجید عمیدی مظاهری
وجود اختلافات قومی و مرزی برای هر دشمن و بیگانه پرستی غنیمت است. دشمنان همیشه سعی میکنند چنین اختلافاتی را بهعنوان یک اهرم فشار در آستین روابط خارجی خود نگاه دارند. در جریان جنگ ایران و عراق شاهد بهرهبرداری کشورهای متجاوز از احزاب و گروهک های کرد ضدانقلاب، علیه جمهوری اسلامی بودیم.
مهمترین این موارد، تحریک سرکردگان گروهک تروریستی کومله و دموکرات در مرزهای غربی بود. تحرکات این دو گروهک در فضای سیاسی سال های ۵۸ تا ۶۰ با فراز و فرودهایی تداوم پیدا کرد. اما تقویت و تاثیر سیاسی مهم آن، بیشتر بهدوران پس از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و نقش آنها در حرکتهای جداییطلبانه و همکاری با رژیم صدام در جنگ علیه ایران مربوط میشود.
این احزاب در طول سال های دفاع مقدس هم با همکاری صدام با انسداد جاده ها، تهدید و آدم ربایی، مین گذاری و اعزام تیم های ترور و حمله به نظامیان و غیرنظامیان، حمله به مراکز دولتی و عمومی ، حمله به شهرها از جمله دیواندره و مریوان و سقز و کامیاران و به شهادت رساندن بسیاری از هموطنان کرد و غیرکرد نقش زیادی در کمک به رژیم بعث عراق داشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل فروپاشی اقتدار دولت مرکزی، در کردستان نیز همانند برخی دیگر از نقاط کشور وضعیت پیچیدهای حاکم شد. نیروهای سیاسی مختلف در کردستان درصدد جمعآوری نیرو و تقویت خط سیاسی خود برآمدند. در این زمان، در بیشتر مناطق کردنشین، بازار خرید و فروش اسلحه بهشدت رونق گرفت. در کردستان گروههایی مانند کمونیستها، لیبرالها، ملیگراها و سلطنتطلبان هریک درصدد تقویت قدرت خود و مقابله با استقرار نهادهای انقلابی جمهوری اسلامی در این منطقه بودند
#تاکسی_دایموند_۵۳ ماجرای #غلامرضا_شیران جوان اصفهانی است که بعد از تحصیل در آمریکا به ایران برگشته و در ارتش دوره سربازیش را طی می کند. آبان ۶۱ او برای ماموریتی عازم #کردستان می شود و از آنجا با گروهی به سمت بانه و بعد سردشت می رود که مورد حمله افراد حزب #دمکرات و #کومله قرار گرفته و با شهادت تعدادی از همراهانش او به اسارت گرفته می شود.
او در طی دوسال اسارت در زندان های این گروهک ها روزهای غمبار و عجیبی را پشت سر می گذارد که فاجعهٔ تیرباران زندانی ها در مسیر زندان ها و بمباران زندان دوله تو یکی از این اتفاقات است.
این کتاب بخشی از تاریخ شفاهی ما و گم شده در روزهای جنگ تحمیلی است که کمتر به آن پرداخته شده است. این کتاب خوب را به قلم #محمد_مجید_عمیدی_مظاهری بخوانید.