#سلام_شهید
دیگران را نمیدانم...امامن
دوم خرداد باشدیا #سوم_خرداد،
خردادرابه #مَمـَّد_نبودی میشناسیم؛
دوستش داریم با نوید #شهر_آزاد_گشته ؛
هرچند جایت خالی بود و #نبودی_ببینی ..
و البته #مَمـَّد جان!
صدشکر، این سالها #نبودی_ببینی ،
#شهرها را شعار #آزادی گرفته...
و ثمرِ #خون_یارانت اما..
نگویم بهتر است....
رزق #روز_هفتم «رمضانالمبارک»
در محضر #شهیدسیدمحمدعلےجهانآرا
@setaregan_velayat313
#هر_ڪسے_لایق_شهادت_نیست...
📌بسم رب الشهید ؛ اول کار
یک روایت بگویم از شخصے
قالَ رزمنده اے که جامانده :
#هرکسے_لایق_شهادت_نیست
به خداوندے خدا سوگند
به زمینے که آفریده قسم
زیر این آسمان چرخ کبود
#هرکسے_لایق_شهادت_نیست
بچه بازے که نیست دادنِ جان
جگرے همچو شیر میخواهد
منِ بی عرضه ادعا دارم
#هرکسے_لایق_شهادت_نیست
نیمه شب/مستند/روایت فتح
آلیاژِ صداے آوینی !
با همان لحن خاص میفرمود :
#هرکسے_لایق_شهادت_نیست
به دوکوهه رسیدم و دیدم
روے دیوار یادگارے بود
خیره شد چشم من به این جمله :
#هرکسے_لایق_شهادت_نیست
حرف من را مجیدِ پازوکے
در تفحص نشاند و بر کرسی
پیکرش روے مین تلاوت کرد :
#هرکسے_لایق_شهادت_نیست
دستغیب و سعیدِ طوقانے
مدنے و حسینِ فهمیده
نه به سنِ کم است نه ریشِ سفید
#هرکسے_لایق_شهادت_نیست
سابقه جاے خود ، خمینے (ره) گفت :
که ملاک حال فعلے فرد است
طیّب و شاهرخ نمونه ے آن
#هرکسے_لایق_شهادت_نیست
به اسیرے که آمده گفتند :
اے مهاجر بگو ز احوالت
با دلے خون و چشم گریان گفت :
#هرکسے_لایق_شهادت_نیست
سرِ قبرے خبرنگارے گفت :
اکبرت رفت ، خودت که جانبازے
پدر آن شهید پاسخ داد :
#هرکسے_لایق_شهادت_نیست
بین فرزندهاے یک خانه
هر گلے دارد عطرے و امّا
مادر یک شهید میداند
#هرکسے_لایق_شهادت_نیست
چشم فرزند یک شهید افتاد
جلوے مدرسه به باباها
بهر تسکین درد خود میگفت :
#هرکسے_لایق_شهادت_نیست
دشت سمسور و محسنِ سیفے
دهلران دست احمدِ گلبان
حاجیان رفت تا بگوید که
#هرکسے_لایق_شهادت_نیست
خنده هاے محمدِ عبدے
در کفن آتشی به جانها زد
معنے رفتنش فقط این بود
#هرکسے_لایق_شهادت_نیست
شهرک غرب/فتنه گر/خودرو
یک بسیجے کف زمین له شد
سال هشتاد و هشت فهمیدیم
#هرکسے_لایق_شهادت_نیست
روح پاک علے خلیلے شاد
خون ز رگهاے غیرتش پاشید
غرق خون مثل مرد ثابت کرد
#هرکسے_لایق_شهادت_نیست
کاروانِ مدافعان حرم
چشم امید من به سوے شماست
آه ، یادم نبود این نکته :
#هرکسے_لایق_شهادت_نیست
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
~•°•~•💓•~•°•~
#بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین
#رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه
#نویسنده_فائزه_وحی
#قسمت_نوزدهم9⃣1⃣
امروز ۱۵ تیره و دقیقا یک ماه از اولین دیدار من و محمدجواد میگذره...😢
توی این یک ماه برای فراموش کردنش هرکاری کردم... ولی نشد😢
از سرگرم کردن خودم با کارای خونه و هر روز بیرون رفتن با مهدیه و عضو شدن توی گروه حلال احمر بگیر تا کلاسای مبانی خبرنگاری که هفته ای دو روز میرفتم... هی تازه ماه رمضونم هست و ببشتر وقتم رو مسجدم...
ولی.... نشد.... بخدا نشد... نه تنها فراموشش نکردم که عشقم ده برابر روز اول شده...😔
دلم براش تنگ شده.... یعنی اون اصلا منو یادش هست😭
صدای آهنگ صبح امید حامد قطع شد و گوشیم زنگ خورد😢
شماره ناشناس بود اشکامو پاک کردم و تماس رو وصل کردم😭
_الو بفرمایید
ناشناس: خانم زمانی؟
_بله بفرمایید امرتون
ناشناس: عه ببخشید فکر کنم اشتباه گرفتم. خدافظ
_وا😳 الووووو الووووو
تماس قطع شد😐 وا این دیوونه دیگه کی بود😳دختر بود ولی صداش اصلا آشنا نبود😨
از اونجایی حوصله نداشتم پیگیرش نشدم فقط شمارشو سیو کردم تا مشخصات تلگرامش رو ببینم😜
*خادم بی بی* اسم پروفایلش و حرم حضرت معصومه عکس پروفایلش بود
این دیگه کیه😳
راستی علی امتحاناش تموم شده و برگشته کرمان(فاطمه خانومم دیگه کلا خونه ما تلپ بیرون نمیره😂) علی به طرفم اومد و کنارم نشست
علی: آبجی گلی خوبی؟
_از احوال پرسیای شما😏
علی: متلک میگی آبجی خانوم😑
_متلک نیست عزیزم حقیقه مگه شما غیر خانووومتون کسی رو هم میبینید😏
علی: امشب افطار پیتزا دعوتت میکنم شهربازیم میبرمت که ببینی داداشت به فکرته😊
_عه جان من 😳 به به بریم😍(حالا مدیونید فکر کنید تا همین یه دقه پیش میخواستم قورتش بدم ها 😂 من اصلا اسم خوردنی میاد روحیه میگیرم)
علی: راستی سادات یادم رفت بهت بگم😱
_چیوووو😳
علی: سیدجواد رو یادته؟ خونشون بودیم رو روز تو قم
_خب خب اره چیشده مگه اتفاقی افتاده براش😳
علی: وا چرا همچین میکنی😳 نه فقط بعد عید فطر با خانودش میان کرمان به مامان گفتم دعوتشون کنه خونه از خجالتشون در بیایم😊
جاااااانم😳آخ قلبم خدایا دمت گرم 😍
با خوشحالی رفتم توی اتاقو درو بستم و آهنگ عشق پاک حامد رو پلی کردم و رفتم توی فکر...
_یعنی قراره چند روز دیگه ببینمش😭
#خدا_ایستاده_ها_رو_به_پا_هم_نوشته
#ادامه_دارد....
❤🍃
💜🍁
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
~•°•~•💓•~•°•~
#بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین
#رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه
#نویسنده_فائزه_وحی
#قسمت_بیستم0⃣2⃣
ماه رمضون با همه خوبی هاش تموم شد و من دل توی دلم نبود برای اتفاقی که قراره یک روز بعد عیدفطر بیوفته و فقط ۲۴ ساعت باهاش فاصله دارم.😊
امروز عید فطره و من و خانواده بعد نماز عید اومدیم مصلی امام علی(مصلی کرمان) بعد زیارت معراج شهدا حالا کنار مزار مادر بزرگم نشستیم😢
چه قدر دلم برا خودش و حرفاش تنگ شده... چقدر دوسش دارم و میدونم دوسم داره....
فاطی: علی میای باهم بریم قدم بزنیم☺️
علی: آره عزیزدلم بریم خانومی😍
فاطی: تو نمیای فائز؟ 😁
_نه برید خوش بگذره😉
مامان: فائزه بنظرت برای فردا ظهر چی غذا درست کنم؟!
_اووووم نمیدونم. من فسنجون دوس دارم😋
مامان: فسنجون خالی که نمیشه. باید یه چیز دیگم کنارش باشه مادر😁
_باشه بابا مگه من چیکار دارم مادر من😳
بلند شدم و افتادم دنبال سوژه برای عکاسی... عکاسی آرومم میکنه😊
چند تا عکس توپ گرفتم و پیش مامان اینا برگشتم.
علی و فاطیم اومده بودن😜
باهم رفتیم اول بستنی گرفتیم خوردیم بعدم رفتیم خونه تا جم و جور کنیم برای فردا☺️
خیلی استرس داشتم...
خدایا یعنی قراره فردا دوباره اون چشمای عسلی رو ببینم....😭
شب تا صبح نخوابیدم و به فردایی فکر کردم که قرار بود محمدجواد رو بعد یکی دو ماه ببینم... خدایا شکرت😭
نماز خوندم... دعا کردم... قران خوندم... آهنگای حامدو گوش دادم...
بالاخره اون شب رو گذروندم و پا به روزی گذاشتم که ۱۵ روزه منتظرشم....
خدایا خودت میدونی چقدر دوسش دارم... کمکم کن.... فقط تویی که میتونی من و به وصال یارم برسونی....
#خدا_ایستاده_ها_رو_به_پا_هم_نوشته
#ادامه_دارد...
❤🍃
💙🍂
💜🍁
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
~•°•~•💓•~•°•~
#بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین
#رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه
#نویسنده_فائزه_وحی
#قسمت_بیست_و_یکم1⃣2⃣
سرانجام روز موعود فرا رسیددددد😍
امشب شام خونمون دعوتن😍
آخ جوووون😊
از صبح زود که بلند شدم کل خونه رو خودم تنهایی تمیز کردم...
حتی نمیخوام کسی کمکم بده... خودم میخوام خونه رو آب و جارو کنم که محمدجوادم روش قدم بزاره...😍
خدایا... چقدر این پسر دوس داشتنیه... چقدر معصوم و پاکه نگاهش... چقدر خاصه...😊
خدایا این پسرو بده بهم بقیه دنیا مال تو... فقط اونو بده من...🙏
باعشق همه کارای خونه رو کردم...😍
ذره ذره قلبمو قاطی گوجه و خیار واسش سالاد درس کردم😍(این اوج جمله عاشقانم بود دیگه😂 از من بیشتر از این توقع نمیره)
این قدر کار کردم که صدای مامانمم در اومده بود
مامان: فائزه مامان خودتی؟😳چقدر کارکن شدی ها😳
_بله مامان جون خودمم مگه من دلم میاد مامانم تنهایی زحمت بکشه همه کارارو انجام بده☺️
فاطی: خدا از ته دلت بشنوه به حق امام جواد😉
_😡بیشعور
حالا همه چیز آمادس برای ورود محمدجوادم😍
حالا نوبت خودمه...😍
یه مانتو کالباسی با روسری ساتن با ترکیب رنگای کالباسی و خاکستری و زرد و صورتی پوشیدم . خودمونیم ها خوشگل شدم😊
ساعت هشت بود که زنگ در به صدا در اومد... قلبم تاپ تاپ میزد😁 آخ قلبم اومد تو دهنم😶
سریع چادر رنگی مو پوشیدم و با خانواده به استقبالشون رفتیم😍
اول حاج خانوم بعد حاجی جون اومدن تو... وای چرا درو بستن....😢 پس محمدجواد کوش....😭
علی: عه حاج خانوم جواد کارش درست نشد؟😳
حاج خانوم: نه پسر گلم گفت ان شاءالله دفه بعد مزاحمتون میشه...😊
دیگه هیچی از مکان و زمان نمیفهمیدم... چشمام تار شد و دنیا پیش روم سیاه....
فقط یادمه به دست فاطمه چنگ زدم که نیوفتم....
#خدا_ایستاده_ها_رو_به_پا_هم_نوشته
#ادامه_دارد..
💙
💜🍁
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت https://eitaa.com/setaregan_velayat313
😔😭شعری تقدیم به #شهیدحججی
از زبان #علی کوچولو
دلم ميخواس منم كه هَف سالم شد
اولِ مهر، دستِ تو رو بگيرم
چيزِ زيادى كه آخه نخواستم
#باباىِ سر بلندِ سر به زيرم
تو مثلِ شيشه ى یه عطرِ خوشبو
شكستيو يه شهر معطر شده
عطرِ #سَرت پيچيده توىِ شهرم
سرِ تو از همه سَرا سَر شده
هرجا ميرم اِسمِ تو رو ميارن
صدامو ميشنوى #باباىِ مَردم؟
از اين به بعد سرم هميشه بالاس
الهى كه دوره #سرت بگردم
برای شادی روح شهدا #صلوات
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴این فاجعه را کجای دلمان بگذاریم...
نماینده سینه چاک لایحه استعماری FATFدر مجلس از لیست امید که حتی بلد نیست اسم آن را تلفظ کند اما بدنبال تحمیل آن در مجلس به کشورمان است
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
https://sapp.ir/bayazi_and_fathi313
🔻فرقے نمے کند متولد چه سالی هستے
#عاشق_شهادت که باشے
دنیا برایت تنگ مے شود😔😭😔
♦️دنیا برایت مے شود مانند یه قفس که
دیگر جاے ماندن نیست😔😔😭😔
اما
🔻امان از روزے که در این قفس نفس
هایت به شماره افتاده باشد 😔😔😔😭
🔻ولے اذن رهایے ندهند تو را
بگویند هنوز برایت زود است..😔😔😔
🔻درآن لحظه نفس هایت به زور بالا مے
آیند😔😔
🔻کاش روزی به ما هم بگویند که
نوبتمان شده برای رهایے از این
قفس دنیوے..😔😔😔
آه!!
چقدر سخت است عاشق باشے و جا
بمانے..😔😔😔
🌷التماس دعای شهادت
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
#ای_امام! از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که #خرمشهر سقوط کرد من یک ماه بطور مداوم #کربلا را می دیدم😭 هر روز که حمله ی دشمن بر برادران سخت می شد و فریاد آنها بی سیم را از کار می انداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می رفتم، گریه را آغاز می کردم و فریاد می زدم ای رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خواری را😔.
#شهیدسیدمحمدجهانآرا
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین
❤️روضه دم افطار
امام صادق ع می فرماید:
تشنگی چنان بر امام حسین ع غلبه کرده بود که چشمان حضرت هیچ جا را نمی دید وبر اثر تشنگی همه جا را دود میدید.😭
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
https://sapp.ir/bayazi_and_fathi313
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
دعای افتتاح...التماس دعا.mp3
7.82M
#دعای_افتتاح
بانوای حاج #مهدی_سماواتی
التماس دعای #فرج و #شهادت🌹
تقدیم به شهدای مدافع حرم ودفاع مقدس من جمله #شهیدسعیدبیاضےزاده و #احسان_فتحے🌹
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
جزء۸...التماس دعا.mp3
4.06M
📖جزء خوانی روزانه ماه مهربانی 🌙
🌹جزء هشتم۸
🎤
💈حجم فایل : ۳/۹ مگابایت
🌷هدیه به شهید #محمدجهان_آرا و #شهدای آزادسازی #خرمشهر
https://eitaa.com/setaregan_velayat313