eitaa logo
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
160 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
465 ویدیو
28 فایل
بسم رب الشهداء🌹 بااین ستاره‌هامیشود #راه راپیداکردبه شرطها وشروطها.. #کمی_خلوص #کمی_تقوا #کمی_امید #کمی_اعتقاد میخواهد. به نیابت از #شهیدان #سعیدبیاضےزاده #احسان_فتحی (یگانه شهیدمدافع حرم شهرستان بهبهان) ارتباط با مدیر @sh_bayazi_fathi313
مشاهده در ایتا
دانلود
مدیر ترین مدیرانِ دنیا، #شهدا هستند؛ آنها حتی #مرگ خود را هم مدیریت میکنند! #شهیدسعیدبیاضےزاده #صبحتون_شهدایے🌷 #به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت https://eitaa.com/setaregan_velayat313
جزء۲۰...التماس دعا.mp3
3.95M
📖جزء خوانی روزانه ماه مهربانی 🌙 🌹جزء بیستم۲۰ 🎤استاد معتز آقایے 💈حجم فایل : ۳/۸ مگابایت 🌷هدیه به شهیدان و https://eitaa.com/setaregan_velayat313
💠دعای روز بیستم ماه مبارک💠 اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ واغْلِقْ عَنّی فیهِ أبوابَ النّیرانِ وَوَفّقْنی فیهِ لِتِلاوَةِ القرآنِ یا مُنَزّلِ السّکینةِ فی قُلوبِ المؤمِنین. خدایا بگشا برایم در آن درهاى بهشت وببند برایم درهاى آتش دوزخ را و توفیقم ده در آن براى تلاوت قرآن اى نازل کننده آرامش در دلهاى مؤمنان. https://sapp.ir/bayazi_and_fathi313 https://eitaa.com/setaregan_velayat313 🌷🌷🌷
🔹﷽🔹 دل را ز شرار عشق سوزاند "علی" یک عمر غریب شهر خود ماند "علی" وقتی که شکافت فرق او در محراب گفتند مگر نماز میخواند "علی" ؟ https://eitaa.com/setaregan_velayat313
1_11682939.mp3
2.25M
روضه مظلومیت امیرالمؤمنین
پانزده خرداد مبدأ نهضت اسلامی ایران است. حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لبخند زدے وآسمان آبے شد شبهاےقشنگ بهارمهتابے شد پروانـہ پس ازتـولد زیبـایت تاآخر عمر غرق بے تابے شد تولد ۱۳۶۷/۳/۱۵ #تولدت_مبارڪ_قهرمان #شهید_امیر_سیاوشی #به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت https://eitaa.com/setaregan_velayat313
دوباره ماییم و تشییع شبانه...مطیعی.mp3
3.03M
🔳 (ع) 🌴دوباره ماییم و تشییع شبانه 🌴دوباره ماییم و قبری بی نشانه 🎤میثم 👌فوق زیبا https://eitaa.com/setaregan_velayat313
هدایت شده از شهید اسماعیل دقایقی
فراخوان اولین دوره مسابقه اذان در شبکه های مجازی ویژه شهرستان بهبهان و حومه / فیلم در محیط باز یا بسته گرفته شود به همراه نام و نام خانوادگی و تاریخ تولد به شماره سامانه ارسال شود / هدایای نقدی یک میلیون ریالی به پنج نفر اول و هدیه پانصد هزار ریالی به پنج نفر دوم
بسم رب الشهداء والصدیقین🌷 از شام بلا شهید آوردند... دومین شهید مدافع حرم هرمزگان زمان شهادت : ۱۹ رمضان محل شهادت: درعا سوریه مبارڪ برادرم... https://eitaa.com/setaregan_velayat313
شهادتت مبارڪ برادر😭 التماس دستگیری😭
#شهید مدافع حرم خلیل تختی نژاد از دیار هرمزگان قهرمان دیشب به جمع همرزمانش پیوست ... #شهادتت مبارک🇮🇷🇮🇷🇮🇷 #به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت https://eitaa.com/setaregan_velayat313
خیابان از نفس افتاد ، جان داد هزاران دسته گل در باد جان داد بهار پرپر قم در ورامین دریغا نیمه‌ ی خرداد جان داد 🕊🕊 ◼️"یاد و خاطره شهدای ۱۵ خرداد گرامی باد"◼️ #به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت https://eitaa.com/setaregan_velayat313
پس از انتشار خبر دستگیری در پانزده خرداد ۱۳۴۲ ، بسیاری از مردم ، به منزل ایشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، ، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حرکت کردند. پس از مدتی، و خیابان های اطراف، لبریز از جمعیّت شد که شعارِ « » را با هیجان شدیدی تکرار می کردند. در همان زمان، علما و مراجع وقت هم با صدور بیانیه هایی، خواستار آزادی فوری شدند. در حدود ساعت ده صبح، با ورود نیروهای مسلّح برای تقویت نیروهای شهربانی ، تیراندازی و رگبار مسلسل ها شروع شد و تعداد زیادی از مردم شده یا به رسیدند. شدّت تیراندازی به حدّی بود که امکان انتقال و اجساد نبود و این کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه یافت. یاد و خاطره قیام خونین ۱۵ خرداد و گرامی باد. https://eitaa.com/setaregan_velayat313 🌹🌷🌹🌷🌹
~•°•~•💓•~•°•~ ⃣5⃣ از تماسم با علی چهار ساعت میگذشت و همش منتظر یه اتفاق بودم. دل تو دلم نبود... دلشوره داشتم... مطمئن بودم واکنش خانوادم راحت با این اتفاق کنار نمیان... در اتاقم با ضرب باز شد و بابا و پشت سرش مامان اومدن توی اتاق بابا با حالت برزخی شروع کرد به فریاد زدن😰 بابا: دختره ی احمق تو مگه نگفتی میخوامش؟ مگه بعد اون سفر کوفتی همش غش و ضعف نمیکردی براش؟ مگه تو نبودی به داداشت گفتی دوسش داری؟ این حرفا چیه الان به علی زدی؟ هان؟ تمام بدنم میلرزید... حس ترس داشت نابودم میکرد... _بابا من... بابا پرید وسط حرفم: بابا چی؟؟؟؟ هان؟؟؟؟؟ آبرومو بردی دختر میفهمی؟؟؟ من به اعتبار حرف تو گذاشتم شب خواستگاری بینتون صیغه محرمیت بخونن بعد تو حالا میگی نمیخوای؟؟؟ مگه دست خودته؟؟؟ _بابا من اشتباه کردم... یه طرف صورتم سوخت😣 دستمو گذاشتم روی صورتم... اره بابام بهم سیلی زده بود... این اولین باری بود که بابام روم دست بلند کرد... روی زمین نشستم و با دستام صورتمو پوشوندم و اجازه دادم بغضم بشکنه... اشکام صورتمو خیس کرده بود و بابا فریاد میکشید... و میگفت با این کارم آبروشو بردم... _باباااااا😫 تمومش کنید😖 من اونو نمیخواممم. 😔 اگه قرار باشه با اون ازدواج کنم خودمو میکشممممم😭 من ازش بدم میاد😭 آره من یه آدم پستم که جوون مردمو بازی دادم 😭تورو خدا خودتون به خانوادش بگید😭 مامان با چشمای گریون کنارم نشست و سرمو توی بغلش گرفت...😭 _مامان😭 مامان: جان مامان😭 _تورو خدا نزارید منو ببینه... تورو خدا تمومش کنید😭 مامان سرمو بوسید و گفت : فقط خدا کنه پشیمون نشی... خدایا من بخاطر خوشبختی محمدم پا رو دلم گذاشتم کمکم کن توی این راه سخت... کمکم کن... ... ❤🍃 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
~•°•~•💓•~•°•~ ⃣5⃣ فردای اون شب علی به محمد خبر داد که تصمیم من عوض شده و مامان و بابام با خانوادش تماس گرفتن و عذرخواهی کردن بابت این اتفاق... اون روز حاج آقا چند دفه به مامان اینا گفت میخواد باهام حرف بزنه ولی من خودمو توی اتاق حبس کردم و گفتم نمیتونم باهاشون حرف بزنم. محمد حالش داغون بود به گفته علی... ولی من که میدونستم اینا همه فیلمه... الان دو هفته از اون روز داره میگذره و محمد هر روزی زنگ میزنه و التماس میکنه که من باهاش حرف بزنم... الان دو هفته اس حتی غذای درستی هم نمیخورم... الان دو هفته اس هرکس منو میبینه میگه چرا یهویی سوختی... چقدر لاغر شدی... الان دو هفته اس صبح میرم دانشگاه تا عصر بعدم گلزارشهدا تا شب فقط برا خواب برمیگردم خونه... گوشه گیر و منزوی شدم... صورتم بی روح شده... غیر سلام و احوال پرسی باکسی حرف دیگه نمیزنم... برای وصف حال اون روزا فقط میشه گفت که داغون بودم...😔 بعد مدت ها سیستم رو روشن کردم و رفتم توی ایمیلم💻 از آیدی محمد جواد کلی پیام داشتم... خواستم صفحه مرورگرو ببندم ولی نتونستم و وارد پیام هاش شدم... *سلام فائزم... حالم خیلی بده... رفتی بدون اینکه بزاری برای آخرین بار ببینمت یا صداتو بشنوم... برام عجیبه با اون همه عشق چجوری تونستی تنهام بزاری... فائزه... من تورو با منطق و احساسم باهم انتخاب کردم... از انتخاب پشیمون نیستم... هیچ وقتم پشیمون نمیشم... تو ایده آل من بودی و هستی... تو اولین و آخرین نفری هستی که پا تو قلبم گذاشتی و تا ابد می مونی... فائزه... آخه چرا... چرا یهو همه چیزو خراب کردی... چرا یهویی رفتی... چرا منو از وجودت محروم کردی... فائزه ای کاش حداقل باهام حرف میزدی... فقط یه بارم که شده... کاش قانعم میکردی عشقت واحی بوده... کاشکی... کاشکی... فائزم... من تا آخر دنیا منتظرت می مونم... هروقت احساس کردی دوسم داری برگرد... من منتظرتم... * اشکام بی مهابا میریخت و دیگه نمیتونستم چیزی ببینم... مانیتور رو به طرف خودم کشیدم جوری که سیم هاش قطع شد گوشیمو پرت کردم توی دیوار رو به روم و از ته گلوم فریاد کشیدم: لعنتییییی دوست دارممممم. عوضییییی دوست داررررررم. من دوووووست دااااارم. چرا هنوزم سعی داری گولم بزنییییی. چرا این قدر نامردددددی. چرااااااا😭 فریاد میزدم و اشک میریختم. پاهام دیگه تحمل وزنمو نداشت... روی زمین نشستم و از ته دلم زار زدم. ... ❤🍃 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
~•°•~•💓•~•°•~ ⃣6⃣ یک ماه از اون روز میگذره و تقریبا همه چیز برای همه عادی شده... بابام هنوزم باهام سرسنگینه... مامانم نگرانه... علی دلگیره... و این وسط فقط فاطمه اس که حالم رو درک میکنه و تکیه گاهی واسه گریه هام... محمد مثل اون دو هفته بازم هر روز زنگ میزنه و التماس میکنه تا باهام حرف بزنه و مامان هردفه با شرمندگی جوابشو میده... حال و روز خودمم که..... هی... بگذریم.😔 توی اتاقم پشت به پنجره نشسته بودم و به آهنگ آخرین قدم حامد رو گوش میدادم و نم نم اشک گونه هامو خیس کرده بود...😭 *بیا بجرم عاشقی بکش منو نرو... نگاه کن این تن نحیف و زار و خسته رو... تورو به جون خاطرات خوبمون بمون... تورو به جون خاطرات تلخمون نرو...* مامان در اتاق رو زد و اومد تو اشکامو پاک کردم و اهنگ رو قطع کردم. مامان: فائزه جان بابا کارت داره برو پیشش😔 _نمیدونید چیکارم داره☹️ مامان: برو خودش بهت میگه. برو مادر😞 _چشم😣 از اتاق بیرون رفتم و کنار بابا نشستم. خیلی جدی و محکم گفت: فردا آخرین روز محرمیت تو و محمدجواده. تا امروز فقط حق فکر کردن داشتی. اگه تصمیمت عوض شده بهش خبر بدم و اگرم هنوز سر همون تصمیمی باید همه این مسخره بازیا رو تموم کنی. غذا نخوردن و حال خراب و اشک رو میندازی بیرون. اونم دیگه حق نداره از فردا زنگ بزنه خونه . امشب بهش خبرمیدم. توهم تا شب بیشتر فرصت فکر کردن نداری. متوجه ای؟😒 _بله بابا😔 بابا: حالا برو خوب فکراتو بکن. امروز بشه فردا حتی اگه نظرتم برگرده دیگه با من طرفی.😑 دوباره برگشتم اتاقم و همونجا نشستم... امروز فردا ساعت دوازده شب صیغه محرمیت من و محمد تموم میشه... هه... چرا اصلا این موضوع یادم نبود که هنوز محرمشم... پس بگو... آقای طلبه بخاطر محرمیت این قدر اصرار داشت و هنوز ادعای عشق میکرد... 😢 حرفای بابارو تو ذهنم مرور کردم... نه... محمد منو نمیخواد... حاضر نیستم با خودخواهی من اون بدبخت شه... شب به مامان گفتم تا به بابا بگه من هنوز سر تصمیمم هستم... شب تا صبح نخوابیدم نماز خوندم... تنها چیزی بود که آرومم میکرد😭 ... ❤🍃 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ ڪربــلا پــــای پـــیــاده زائـر سـقــا شدن کـــاش تــقـدیــرم #شـــب_قـــدر از #همین هـا پــر شــود... 💚 #به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"امشب که شب قدر است این نماز توبه را بخوانیم" امام صادق(ع)فرمود:کسی که این نماز توبه را بخواند بعد از نماز صورتش رو از قبله برنمیگرداند مگر اینکه خداوند تمام گناهانش را بیامرزد. https://eitaa.com/setaregan_velayat313 🌷🌷🌷
خوبین دوستان من میگم بعضی وقتا آدما نسبت به بعضی چیزا باید باشن،مثه خوندن همین نماز ،وقتی امام معصوم میفرماید تو هنوز رو تو برنگردوندی تموم بخشیده میشن،پس ما باید نسبت به خوندن این نماز حریص باشیم ان شاءالله دوستانی که توفیق خوندن این نماز بهشون عنایت میشه،بنده حقیر رو هم از دعای خیرتون بی نصیب نذارید.🌹 التماس دعای و
🔶🍃 مگر میشود #15خرداد باشد و از #طیب یاد نکنی.. 💠 طیّب چاقوکش و قداره بند بود... اما... معرفت داشت.. و این است عاقبت بامعرفتها👆 #انقلاب #پهلوی #شاه #خون #خونریز #سرکوب #قیام #خرداد42 #اسلام #خمینی #امام_خمینی #جوانمرد #هنر #سینما #میداندار #پهلوان #اعلیحضرت #طیب_حاج_رضایی #لوطی https://eitaa.com/setaregan_velayat313
هدایت شده از هیات میثم تمار
سفر بُرد با خود سفـیرِ سحـر را عَلم ماند و دستِ علمداریِ تو آغاز زعامت امام‌خامنه‌ای گرامی باد🌹 https://eitaa.com/maisamtammar