مرتضی حسینپور شلمانی
معروف به #حسین_قمی
🎊زاده ۳۰ شهریور ۱۳۶۴
گیلان شهر شلمان
🌷شهادت ۱۶ مرداد ۱۳۹۶
سوریه شهر دیرالزور
از فرماندهان نظامی ایران🇮🇷 است. او فرمانده عملیات قرارگاه #حیدریون در سوریه بود. وی در سال ۱۳۹۷🗓 از سوی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان #شهید_نمونه🌷 کشوری انتخاب شد.
#شهید_مرتضی_حسین_پور
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_ولادت
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
مرتضی حسینپور شلمانی معروف به #حسین_قمی 🎊زاده ۳۰ شهریور ۱۳۶۴ گیلان شهر شلمان 🌷شهادت ۱۶ مرداد ۱
💠حساسیت روی خمس
🌷ما سال خمسیمون اول بهمن🗓 هست و #آقامرتضی هم تو نیمه دوم سال وارد دانشکده افسری شد و یک حقوق ماهیانه💰 دریافت می کردند و اتفاقا #اولین حقوقشون شد بهمن ماه.
🌷آنقدر به پرداخت #خمس حساسیت داشت که هروقت میخواستیم خمس اموال مون رو حساب کنیم🔢 ایشون مقدار #حقوقی که براشون مونده بود یا دریافت میکرد رو تمام و کمال می پرداخت✅
🌷بهش میگفتم: من پرسیدم از دفاتر #مراجع معظم میشه چون میخوای خونه بخری🏡 یا ازدواج کنی یا ... با دفتر صحبت کنی یک راهی #پیشنهاد میکنند، همیشه به صراحت می گفت : «این ها #کلاه_شرعی. من می خوام #خمس اموالم تمام و کمال باشه👌» و هرسال روی پرداخت خمس دقت خاصی داشت.
#شهید_مرتضی_حسین_پور
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
مداح بود.🎤
تمام روضهها را از بَر بود.
انگار قسمت بود که همه روضه را از بر باشد؛ روزی به کارش میآمد!
مخصوصا روضه علی اکبر(ع)
مخصوصا اربا اربا💔
مخصوصا کمر خمیده
مخصوصا عبا و تن چاک چاک
ماشین که منفجر شد، همه مات و مبهوت مانده بودند.😧
همین دو دقیقهی قبل #روحالله به رویشان لبخند زده و گفته بود:
«اگر خدا بخواد همینجا، همین جلوی مقر شهادت رو روزیم میکنه»🕊
حالا چطور میتوانستند باور کنند ماشینی که جلوی چشمانشان میسوزد، قتلگاه رفقایشان است؟!
صدایش که از شدت بغض دورگه شده بود را در گلو انداخت و فریاد زد:
«خودتون رو جمع و جور کنید! همه ما عاشق شهادتیم...»🌱
روضهها به کمکش آمدند. انگار یکی یکی جلوی چشمانش رژه میرفتید.
رفت داخل مقر و دو تا پتو آورد!
پهن کرد روی زمین تا گلهای پرپر اش را جمع کند.😔
خب! #فرمانده بود.
غیرتش اجازه نمیداد کسی جز خودش سربازانش را جمع کند.
گلهایش را که از روی زمین جمع کرد هر کدام را بغل کرد. آنها را بویید و بوسید.😭
زیر گوششان نجوایی کرد که نکند ما را فراموش کنید!
اما...
اما، امان از آن لحظهای که میخواست برخیزد!
باز هم روضه:
« الان انکسر ظهری... اکنون کمرم شکست»😭
کمرش خم شده بود.
دیگر نمیتوانست راست بایستد.
چقدر حالا روضهها را بیشتر درک میکرد.
۳ روز بیشتر طاقت نیاورد.
پر کشید سوی شهیدان... سوی سالار شهیدان...
#شهید_مدافع_حرم
محمدحسین محمدخانی🌺
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
هدایت شده از ستارگان آسمانی ولایت⭐️
🔸وقتی امین رسید واقعاً #امین دیگری را میدیدم! خیلی تغییر کرده بود. قبلاً جذاب و نورانی✨ بود، اما اینبار حقیقتاً #نورانیتر شده بود.
🔹یک #لباس_سبز تنش بود که خیلی به او میآمد😍 کمی هم لاغر شده بود. تا همدیگر دیدم؛ امین لبخند زد☺️ من هم خندیدم. انگار تپش قلب💗 گرفته بودم. دستم را روی #قلبم گذاشتم! امین تمام #دارایی_من بود.
#شهید_امین_کریمی
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت💓
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🔹همیشه میگفت بچههای مردم را ببینید. #اسیر میشوند و به من میگفت: نگذاشتید من بروم و این گونه شد. من میگفتم: هر بار که تو میروی من تمام بدنم میلرزد💓 میگفت: مادر این اندازه #وابسته نشوید❌ چرا که خواب دیدم نوری آمد و رفت و #امام_زمان(عج) به من گفت چرا نرفتی و از قافله عقب ماندی؟»
🔸از زمانی که به #افغانستان رفتیم به من میگفت: رضایت بدهید من به ایران🇮🇷 بروم. هر بار این حرف را میزد و من #اجازه نمیدادم✘شب خوابی میدید و روز بعد برای من تعریف میکرد که مثلاً خواب #امام_خمینی(ره) را دیدم که در کلاسی به ما درس📚 میدادند.
🔹از کودکی این گونه بود. دو پسر👥 دیگر من یکی در #سوریه و دیگری نزد من است اما به پای #رضا نمیرسند. رضا خیلی پاک✨ بود، خیلی حرام و حلال را مراعات میکرد👌 رضا طور دیگری بود. یک شب خواب دیدم به من خبر دادند #سر رضا را آوردهاند😭
#شهید_محمدرضا_خاوری
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🔹مادرگفت: نرو🚷بمان! دلم میخواهد #پسرم عصای دستم باشد. گفت:هرچه توبگویی فقط یک سوال! میخواهی پسرت عصای این دنیایت باشد یا #آن_دنیا⁉️ مادرش چیزی نگفت و با اشک😢 #بدرقه اش کرد.
🔺جوان #هجده ساله ای از لشگر #فاطمیون و در حالیکه #یاعلی یاعلی میگفت سر از بدنش جدا کردند. 😭😭
قیمت این لحظات چند⁉️⁉️
اولین شهید بی سر مدافع حرم
#شهید_رضا_اسماعیلی🌷
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🔰علی زاهد پور فرزند ارشد شهید:
🔹پدرم طی #آخرین_تماس تلفنی☎️ از سوریه از من خواست برای #شهید شدنش دعا کنم. لحظه لحظه ی زندگی ام با پدر #خاطره ای فراموش نشدنی است، اما یک موضوع بیشتر در ذهنم💭 مرور می شود و آن اینکه، پدرم طی آخرین تماس تلفنی خود از من خواست برای #شهید_شدنش دعا کنم و آرزو داشت که فرزندان وی نیز ادامه دهنده راهش باشند.
🔸پدرم شیفته #دین_خدا، عاشق♥️ اهل بیت (ع) و جهاد در راه خدا بود، او همیشه آرزوی شهادت🌷 در سر داشت و به آرزوی خود نیز رسید. به نظر من او در تمام طول زندگیاش یک #پاسدار ساخته شده بود، ایمان کامل، فهم درست از اسلام و اصول انقلاب و حرکت در خط امام (ره) و ولایت👌 از جمله شاخصههای اخلاقی و معرفتی او بود.
🔹مهمترین دغدغه پدرم پیروی و حمایت💗 از مقام معظم رهبری (مدظله العالی) بود. وظیفه ما جوانان این است که همانطور که #شهدای ما خواستند، پیرو خط رهبری بوده✊ محور را #ولایت فقیه و رهبری قرار دهیم هر جایی که #رهبرمان از ما خواست در صحنه باشیم✌️ باید حضور پیدا کنیم👥
#شهید_اسماعیل_زاهدپور🌷
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت🌹
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
⚘﷽⚘
✍ #خاطرات_شهید📚
ما سال ۹۴ تو اهواز تو پادگان حمیدیه، #خادم بودیم برا راهیان نور😊
جواد #مسئول ما بود☺️
جواد همه را صدا کرد برا #نماز_صبح
با چک و لگد😂
به من میگفت بلند شو ابله و رو شکمم راه میرفت😇
اقا بلند شدیم رفتیم #وضو گرفتیم وایسادیم نماز
تا همه خوندیم، گفت خب #بخوابید ساعت دو عه😅
ساعت ۲ نصف شب نماز صبح😳
آقا خوابید کف کانکس و #میخندید ماهم اعصابا...😬
هیچی دیگه #پتو را برداشتیم و انداختیم روش و دِ بزن😂
#شهید #جواد_محمدی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🔹پسرم لطفا در ایامی که #بابا_نیست مواظب مادر، خواهر و برادر کوچکت باش👌 مبادا بگذاری #فشار زندگی به آنان رنج💔 دهد و در امورات کوچک همچون خرید منزل🛍 و یا رساندن خواهر و برادرت به #مدرسه یار مادرت باش.
🔸سعی کن حداقل در این ایام برنامه ریزی بهتری برای #خانواده داشته باشی و یار و مدد کارشان باشی با درس خواندن📚 خوب، کمک به مادر، حداقل در امورات مربوط به# حسین (بازی، مهد قرآن، تمارین و اشعار آن) نظافت منزل، حتما ساعات خروج از منزل🏡 را برای بازی یا مسجد می روی به #مادرت اطلاع بده تا نگرانت نشود☺️
🔹و به #خواهرت تا می توانی احترام بگذار و با سر گرم کردن حسین محیط خانواده را برای مطالعه📖 او بهتر مهیا کن. #مجتبی جان ببخش اگر گاهی دلت را شکستم💔 ان شاء الله قول می دهم برگشتم برایت #دوست خوبی باشم.
#شهید_محمدرضا_عسکری_فرد
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🔹زمانی که #عقد کردیم من پیش دانشگاهی را هنوز تمام نکرده بودم ☺️
عبدالله #صبحها می آمد مرا می برد و ظهرها برم میگرداند🚗
🔸در خانه پدرم #دختری نبودم که هر ساعت هر جا که دلم بخواهد بتوانم بروم🚷 اما #مدرسه رفتن با خودم بود که پس از عقد شهید باقری🌷 همین را هم می گفت بهتر است #تنها نروم
🔹این سخت گیری شدید او را می گذاشتم روی حساب #علاقه اش😍♥️
از این موضوع اصلا ناراحت نبودم
و دوست داشتم #رضایت او را به دست بیاورم.
#شهید_عبدالله_باقری 🌷
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
#رفیقشهیدم 🌹 لحظه ای با دل بی طاقت من راه بیا..... ای خیابانِ پر از خاطره کوتاه بیا... سلام
#خاطرات_شهدا 🌷
💠خبر شهادت
🌹🍃خبر شهادتش را #فردای روز شهادتش شنیدم، خونه بودم
یکی از رفقا زنگ زد و پرسید
"جواد کجاست؟"
گفتم "چند شب پیش باهم بودیم؛ فرداش بازم رفت..."
🍃🌹گفت "خبری ازش داری؟"
گفتم نه
گفت "انگار شهید شده"
خندیدم...
گفتم: "جواد و شهادت؟ "
🍃🌹ظهر بود، خوابیده بودم، وقتی بیدار شدم، دیدم
حسن
محسن
محمد .... ۸ نفر زنگ زدن😳
تعجب کردم! زنگ زدم به مسلم پرسیدم: "چه خبر شده؟"
گفت: "جواد پرید...
گفتم: "مگه کفتره که بپره؟"
گفت: "شهید شد"
🌹🍃وا رفتم...😔
از خونه رفتم بیرون، اما اصلا نفهمیدم چطوری رفتم خونه حج اقا، دیدم همه #دمق نشستن...
شب شد...
رفتیم کوه سفید، جزءخوانی
با #گریه قرآن گذاشتیم
با گریه برداشتیم
کلا دیوانه بودیم
🍃🌹تا حدود بیست روز هم که نبود
نمیومد
تو این چند روز که نبودش
حالمان خوش نبود...
عصبی بودیم، میگفتم نمیاد دیگه
تا جواد بیاد، مُردیم و زنده شدم
دیگه ببین خانوادش چی کشیدن؟!!!
🌹🍃بیقرارےها بود.... تا اینکه اومد #بخوابم، میگفت:
" نترس حواسم بهت هست
دلم به همین حرفش خوشه فقط
همین"...
#داغ_رفیق
#شھید_جواد_محمدی🌷
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
#خاطرات_شهید
در دوران نبرد خیلی کم غذا میخورد می گفت: شاید بقیه رزمندگان همین راهم نداشته باشند
خیلی کم میخوابید، در واقع خودش را برای #وصال آماده کرده بود...
شیخ هادی در خط نبرد وظیفه ی روحانیت و مبلّغ بودن خود را فراموش نمی کرد به هر کس وظیفه ی خودش را یادآوری می کرد او انسانی مومن، عابد، زاهد، صالح، متواضع، شجاع و برای جمع ما خیر محض بود
با عمل خداپسندمان به تو لبیک می گوییم ای شهید...
#شهید #محمدهادی_ذوالفقاری
#شهید_مدافع_حرم🌷
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
🔰شهید مدافع حرمی که بعد از شهادت #گریه_کرد... 🔸هر سه نفر بالای سر #آقامرتضی بودیم. شروع به حرف زدن
#خاطرات_شهدا 🌷
💠سوغاتی
🔰خیلی خوش سلیقه بود👌 هر چیزی را که به نظرش #قشنگ میامد میگرفت و هزینه💰 و مقدار برای ایشون مهم نبود.
🔰همیشه به ایشون میگفتم: بابا #سوغاتی میخوای خیلی بگیری دو یا سه تکه ولی فایده نداشت❌ یک سفر که برای #اربعین اباعبدالله رفته بودن کربلا، برای من کت چرم🧥 خریده بودن و وقتی به بقیه ی همسفران نشان داده بودن همه ی #آقایون برای خانم هاشون یکی یک کت از همان ها گرفته بودن☺️
🔰یک روز قبل از اینکه بیان #مشهد تلفن زد☎️ و گفت: خانم یک چیز از شما میپرسم فقط جواب منو بده. از بین این رنگ هایی که میگم کدام یک را #کمتر دوست داری. "سبز . قهوه ای . آبی یا زرد". گفتم زرد چه طور⁉️
🔰گفت: از یک چیزی #چند_رنگش را برای شما خریدم و یکی از همسفران چیزی برای خانمش نخریده🙁 و حالا که از مرز رد شدیم چسبیده تو که #چند_رنگ گرفتی یکیش را بده به من و من تو رودرواسی گیر کردم مجبورم یکی از این کت ها را بدم به ایشون.
🔰با وجود اینکه من گفتم رنگ #زردش را بده به ایشون ولی گفت: آخه همه ی رنگ هاش خیلی قشنگه😍 و دوست داشتم از تمام رنگ ها و مدل ها داشته باشی👌 چهار مدل در #چهار_رنگ و از هر مدلی یک رنگش را انتخاب کردم.
🔰باز هم فکرت💭 را بکن و خبرش را بده. خلاصه همان #رنگ_زرد را داده بودن به اون آقا. وقتی از سفر برگشتن🚌 دیدم چه کت های قشنگی. گفتم: خوب #عزیز یکی کافی بود. گفت: دلم میخواست از همه ی رنگ ها و مدل هاش داشته باشی♥️
#شهید_مرتضی_عطایی
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
من و #شهید یک نسبت فامیلی از طرف مادرمان با هم داشتیم ولی قبل از خواستگاری همدیگر را ندیده بودیم❌ بعد از ازدواج #آقامصطفی تعریف میکرد 19 ساله که شده به مادرش میگوید قصد ازدواج💍 دارد ولی مادرش مخالفت میکند. میگفتند الان #سن مصطفی پایین است و اگر چند سال دیگر ازدواج کند خیلی بهتر است.
وقتی مادرش مخالفت میکند، مصطفی با #برادر بزرگترش که برای تمام مسائل با او مشورت میکند موضوع را در میان میگذارد و از دلایلش👌 برای ازدواج و اینکه نمیخواهد به #گناه بیفتد، میگوید. وقتی دلایلش را بیان میکند برادرش قانع میشود که مصطفی #میتواند یک زندگی را اداره کند
آقا مصطفی مدنظرش این بوده که همسر آیندهاش #مؤمن باشد. من را پیشنهاد میدهند که به منزلمان میآیند🏘 و مرا میپسندند. زمانی که برای خواستگاری آمد #20ساله بود و سال 1388📆 ازدواج کردیم.
در مراسم خواستگاری تمام تکیه و صحبتهایشان بر روی مسائل #معنوی بود. اصلاً طوری نبود که بخواهد درباره مادیات صحبت کند🚫 و بخواهد به من #قول پول و خانه بدهد. گفت من تمام سعیام را میکنم شما را #خوشبخت کنم😍 ولی هیچوقت به شما قول نمیدهم خانه و ماشین آنچنانی بگیرم.
تمام تکیهاش این بود که #امام_زمان (عج) و خدا کمکش میکند. هیچوقت انتظار کمک از شخصی را نداشت❌ اصلاً چنین روحیهای نداشت. #توکلش فقط به خدا♥️ و امام زمان(عج) بود. من هم فقط ملاکم این بود که همسرم کسی باشد که مرا به #درجه_کمالی که مدنظرم بود برساند و در کنار آقا مصطفی💞 به این خواستهام رسیدم
#شهید_مصطفی_خلیلی
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
نحوه شهادت
مدافع حرم شهید مصطفی صدر زاده
🔰چون تیر تو سینه اش خورده بود و شُش سوراخ شده بود💔 و با نفس کشیدنش، #خون بالا میاورد....و چند دقیقه بیشتر....😔
🔸درگیری💥 بسیار سخت بود و با توجه به فشار سنگین دشمن، هر لحظه ممکن بود دستور #عقب_نشینی صادر بشه، لذا گمان اینکه نکنه پیکرش🌷 جا بمونه، خیلی اذیتم میکرد.
🔹همه دنبال کار خودشون بودن و چون #فرمانده رو از دست داده بودیم، روحیه ی همه تضعیف شده بود، پیکر مطهرش⚰ رو با زحمت رو دوشم گذاشتم و اصلا حواسم به دور و اطرافم نبود که مدام به سمتمون #تیر اندازی میشه.
🔸حدود 200 متر به سختی و زحمت😓 حرکت کردم و هر چند قدم می ایستادم و نفس تازه میکردم و باهاش #دردو_دل میکردم
🔹چون روی سینه اش فشار بود، از دهانش خون❣ میومد و لباس و صورتم از خون #پاکش رنگین شده بود "اون لباسم رو یادگار دارم"
👈راوی: ابوعلی دوست وهمرزم شهید
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
مادر شهید احمد مشلب:
🌼فرزندان ما قرار است تا #ظهور_امام_زمان (ع) آینده اسلام را تغییر دهند👌و افتخار می کنیم
فرزندانی داریم که در این راه #فدا می شوند تا اسلام و امت اسلامی✌️ باقی بماند....
#رفیقشهیدشهیدتمیکنه 🕊
#رفیقخداییخداییتمیکنه
🔸بهش میگُفتن: واسه چی bmv رو ول کردی اومدی #مدافع_حرم شدی⁉️
⇜نونت کم بود!
⇜آبت کم بود!
میگُفت:
#عشقمـ♥️ کم بود
#شهید_احمد_مشلب
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
#همسر_شهید🔻
💢همین حالا در نبودش احساس #بودنش را دارم و هر روزم را با او شروع میکنم♥️ و شبم را با او به #اتمام میرسانم.
#شهید_یدالله_ترمیمی
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
#همسر_شهید🔻 💢همین حالا در نبودش احساس #بودنش را دارم و هر روزم را با او شروع میکنم♥️ و شبم را با ا
💠عشق_فرا_زمینی...
🌷نميدونم از كجا شروع كنم...
تموم زندگيم با شهيد پر از خاطره ست و زيبايي...💕
همين حالا تو نبودش وجودشو حس ميكنم و...
هر روزمو با اون شروع ميكنم و شبمو باهاش او به آخر ميرسونم...❤️
🌷شهريور ۹۳ بود...
شب ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها...
واسه اقامه نماز جماعت🤲🏼 به مسجد جامع شهرمون رفته بودم...بعد اقامه نماز...
مراسم جشنی تو مسجد برگزار بود... یه خانوم مسنی بهم اشاره كرد كه پذيرايی شيرينی و شربتو به عهده بگيرم...
🌷حين پذيرايی...
مادر و خواهر شهيد بنده رو ديدن و اجازه خواستگاری گرفتن...😍
بعد ملاقات اوليه...خدای متعال مهرمونو تو دل هم انداخت و...❤️ بعد چندين جلسه خواستگاری و آمد و رفت...
به عقد هم در اومديم...💕
🌷يادمه بهش گفتم...
عشق ما از يه عشق زمينی فراتره و...❤️ انشاءالله به عشق آسمانی برسه...بهش گفتم...
من تو زندگی دنبال عاقبتبخيری با شما هستم و...
اميدوارم خوشبختترين آدما باشيم...💕
🌷تو خواستگاری...💕
از خودش تعريف نميكرد...
فقط ميگفت اگه مشكل و سختی ای تو ازدواجمون پيش اومد...
بعد ازدواج همه رو جبران ميكنه...
الحمدالله...
چه قبل ازدواج و چه بعد ازدواج واسم كم نذاشت و...كاملاً حواسش بهم بود...❤️
#شهید_یدالله_ترمیمی
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
#لحظه_آخر
🔹یک بار بعد از #شهادتش خواب دیدم در هیات هستیم و صحبت می کنیم. از اکبر پرسیدم: چی آن طرف به درد می خوره⁉️ گفت: #قرآن خیلی این طرف به درد می خور.
🔸اکبر خودش #قاری قرآن بود و هر چه به شهادتش🌷 نزدیک تر می شد انسش با قرآن💞 بیشتر می شد. شب های #آخر هر وقت بیکار بودیم، اکبر به سراغ قرآن جیبی اش می رفت.
🔹پرسیدم: آن لحظه آخر که #شهید شدی چی شد؟ گفت: آن لحظه آخر شیطان👹 می خواست من را نسبت به #بهشت ناامید کند
#شهید_اکبر_شهریاری
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
اخلاق روحالله خیلی شبیه #شهدا بود، از همون اول. معاون مدرسه مون وقتی کارهای #روح_الله رو می دید بهش می گفت:
تو چند سال دیر به دنیا اومدی، باید چند سال #زودتر به دنیا میومدی، میرفتی جنگ شهید🌷 می شدی. روحیه ات و اخلاقات شبیه شهداس👌
غافل از اینکه شهید #راهش رو به آسمون پیدا میکنه🕊 حتی اگر جنگ ایران🇮🇷 و عراق تموم شده باشه. درست مثل "روح الله" که راه آسمون رو پیدا کرد.
خاطره از: یکی از دوستان شهید
#شهید_روح_الله_قربانی
#شهید_مدافع_حرم 🌷
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🔻به مناسبت بازگشت پیکر شهید
💠شهید اصغر پاشاپور که بود؟
🔰فرزند اهل ری که پدرش حاج عزیزالله از جانبازان سرافراز و ساکن محله ملک آباد(جوانمرد) بودند، اصغر از همان نوجوانی عاشق بسیج و انقلاب بود.
در بسیاری از برنامه های فرهنگی بسیج شهرری حضور پررنگ داشت و در این اواخر فرمانده پایگاه بسیج کوثر مسجد ولیعصر همان محله بود.
🔰با شروع جنگ علیه تکفیری ها، جزو اولین کسانی بود که به قافله مدافعین حرم پیوست و از همان روزهای آغازین مقاومت در کنار حاج قاسم سلیمانی توفیق سربازی را پیدا کرد.
🔰در تمام پیکارها مراقب و همراه حاج قاسم بود، اما در شب حادثه تروریستی آمریکا در بغداد حضور نداشت.
🔰باید پای حرف دل خانواده های دلشکسته مدافعان حرم نشست تا بزرگی و شهامت های شهید حاج اصغر پاشاپور بیشتر نمایان گردد.
🔰شایان ذکر است، شهید مدافع حرم محمد پورهنگ، داماد خانواده پاشاپور می باشد
#شهید_اصغر_پاشاپور🌷
#شهید_مدافع_حرم
شادی روحش #صلوات
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🔸بار اول که پاییز ۹۴🍂 رفته بود #سوریه. یک روز در ميون به ما زنگ میزد و همیشه می گفت: اینجا جاش خوبه👌 ما همه چیز داریم. #امکاناتش کامله، هیچ سختی نداریم و ...
🔹گر چه ما باور نمی کردیم و می دونستیم داره می گه ما #نگران نشیم. می دونستیم میدون جنگ از رفاه و آسایش دوره 💥اما چیزی نمی گفتيم که ناراحت بشه و مثلا باور می کردیم. باهاش #شوخی میکردیم و می خندیدیم☺️
"خداحافظ خنده های از ته دل ...😔"
🔸بعد از اومدنش دیدیم یه دسته تسبیح📿 خریده، خیلی زیاد بود. #مامانم بهش گفت: عزيزدلم چقدر زیاد خریدی⁉️
🔹بعداز یه کم مکث رو به مامان گفت: از یه #پیرمرد درمانده خريدمش. دلم نیومد کم بخرم، همه رو یه جا ازش گرفتم. پیر مرد هم خوشحال شد😍
مامانم صورت قشنگشو #بوسید و تحسينش کرد. الان همون تسبيح ها شده برامون #یادگاری
فدای دل لطیف و مهربونش بشم که همیشه به فکر همه بود..🌷
راوی: خواهر شهید
#شهید_محمدتقی_سالخورده
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/setaregan_velayat313