شهید مدافع حرم "حامد جوانی"
که بدون٢دست،و٢چشم به #شهادت
رسید،در وصیتنامه خود نگاشته بود:
آرزو دارم همچون #حضرت_عباس(ع)
در دفاع از حرم اهل بیت به شهادت
برسم🌷🌱
بےراه نبود ڪه حامد بین مجروحین
ایـرانی معـروف شده بـود بـه
#شہیــد_ابوالفضلے "💚
جلوے چشم امیر تمام #روضه های
ابوالفضلی ڪه شنیده بود و تمام نوحہ
هایی ڪه خوانده بود مجسم شدند.
حامـد سر تا پا #زخـم بـود
بےدست و بےچشم هایش با سرے
مجروح و جسمے سرتا پا زخمیِ تیر
و ترڪش ...💥
یادش افتاد حامد همیشۀ خدا عاشق
روضۀ #ابوالفضل بود.یادش افتادحامد
همیشه مےگفت :من اگر روزی ریش
سفید هیئت شوم،همۀ نوحه خوانها
رو مےگویم فقط روضۀ #ابالفضل💕
بخوانند ...✌️
پاسدارے ڪه حامد را ازمعرڪه💥
برگردانده بود آنجا بود.دست کردتوے
پیراهن نظامےاش و یڪ دفترچہ دادبه
امیر گفت :این روز عملیات توے جیب
حامد بود.دفترچہ یادداشتی ڪه توے
یڪی از برگه هایش عکس رزمنده اے
نقاشے شده بود ڪه روے زمین افتاده
با #دست هاے قَلَم شده وسرتاپازخمے.
از کتاب : شبیہ خودش
نویسنده : حسین شرفخــانلو
#شهید_حامد_جوانی
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
سقایی
🍁 خاطره ای از همرزم شهید: 🍁
اوایل که اعزام شدیم به سوریه، هر فردی را مسئول کاری کرده بودند.
یکی از مسئولیت های آقا محمد " آب" رسوندن به خط بود..🌴
پیش خودم گفتم این همه راه اومدیم سوریه،
بعد این بنده خدا، راضی شده که با اون مسئولیتی که در سپاه کربلا داشت فقط آب برسونه؟؟🙁
بعد که محمد آقا ،بعد اون همه شجاعت و دلاوری هایی که اونجا خلق کرد به #شهادت رسید🕊 پیش خودم گفتم، چقدر من ظاهر بین بودم...
#حضرت_عباس (ع) هم #روز_عاشورا , #سقا بود...💔
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🌷🍂❤️
روحانی شهیدی که زحمت تشییعش
رو به کسی نداد..🕊
موقع #خداحافظی گفتمانشاءالله با
#شهادت🌷برگردیرفت شهیدشد💔
اما #برنگشت🕊
همیشه به #شوخی میگفت #زحمت
تشییع #جنازم رابه کسی نمیدم✌️
#محمـدمهـدے_مالامیری🌷
تاریخ تولد: ۲۶/۳/۶۴
تاریخ شهادت: ۳۱/۱/۹۴
محل شهادت: بصری الحریر
استان درعای سوریه.🌷🍃
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
🏴شهید روز ۱۱ ماه محرم سال ۱۳۹۵ 🌷 #شهید_سعید_بیاضی_زاده ⚫️جهادے و تلاشـگر بود و ازهیچ خدمتےدریغ نم
#خاطرات_شهدا
💠 سعید واقعا #طالب_شهادت بود
🔹بعد از شهادت حاج امین ( #شهید_محمد_امین_کریمیان ) بین عکس ها می گشتم و عکس های شهید کریمیان رو نگاه می کردم.
🔸و هربار که به عکس #سعید می رسیدم چند دقیقه صبر می کردم و نگاهش می کردم.
اون موقع سعید هنوز به #شهادت نرسیده بود. انگار یه صدایی درِ گوشم می گفت: یه روزی صاحب این عکس هم به خیل #شهدا خواهد پیوست.
🔹زمان جلو رفت و من سعید رو شب شهادت امام باقر (علیه السلام) توی مجلس #روضه دیدم... حسابی خوش و بش کردیم... چون با سعید زیاد شوخی داشتم، موقع خداحافظی به #شوخی گفتم: «آقا سعید! تا وقتی زنده بودی که خیری نداشتی! ان شاءالله #شهید بشی یه خیری به ما برسه! ».
🔸توقع داشتم مثل همیشه بخنده و جوابمو بده: «نه! بادمجون بم آفت نداره» و از این حرفا... اما برخلاف انتظارم این دفعه فقط یه کم #لبخند زد و آروم گفت: «ایشالله...»!
🔹حیرت برم داشت کمی ترسیدم. با اینکه #جا خورده بودم اما جدی نگرفتم... و با زمان جلو رفتم تا خبر رسید:
سعید پرکشید : ۱۱ محرم ۱۳۹۵ ه.ش ...
و من بار دیگر باور کردم شهدا #گلچین می شوند.
🔸 #شهید_بیاضی_زاده یه پسر با معرفت و با استعداد بود، پر از #خصوصیات_زیبا ومن هنوز داستان های نماز شب ها، گریه هاش تو هیئت، تلاش های جهادی، ولایت مداری، تلاش علمی و ... رو، خوب در ذهن دارم.
🔹اما یکی از مهم ترین اون خصوصیات این بود که ایشون واقعا #طالب_شهادت بود و ثابت کرد وقتی کسی واقعا در جست و جوی چیزی باشه، بهش خواهد رسید.
🔸خلاصه اینکه #شهید_سعید_بیاضی_زاده برای من بهترین تفسیر این بیت از حافظ شد:
✨دست از طلب ندارم تا کام من برآید
✨یا تن رسد به جانان یا جان ز تن بر آید.
🌹روح شهدا را شاد کنید ولو با یک #صلوات...
#طلبه_دهه_هفتادی_مدافع_حرم
#شهید_سعید_بیاضی_زاده🌷
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
غریبـانہ رفتید و ما ملتمسانہ میگویم مدد ڪنیـد تا طے ڪنیـم این راهِ ناهمـوار را 😔 #شهید_اصغر_ال
✍ روایت؛ مادر شهید
✨مدام می گفت مادر من را #دعا کن. من مادر هستم نمی توانستم دعای #شهادت کنم، تنها از خدا می خواستم هرچه لیاقتش هست به او بدهد.
✨وقت رفتن، گفت مادر اگر بروم بدرقه ام می کنی؟ گفتم تو بدرقه شده هستی خدا #لیاقت داده که به سوریه بروی.
خواستم بدرقه کنم دیدم قدش آنقدر #بلند است که فقط چند سانت تا چهارچوب فاصله دارد.
✨نگاهش نکردم، گفتم نکند #شیطان وسوسه ام کند که داری چه کار میکنی؟ چرا اجازه میدهی پسرت برود. ولی اجازه ندادم این افکار در سرم باشد، گفتم پسرم برو خدا به همراهت.
#شهید_اصغر_الیاسی🌷
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
#سردار_شهید_حسن_قربانی_سینی، فرزند علی ،
در هشتم مرداد ماه سال 1341
در محله گودضرابی زینبیه اصفهان در خانواده ی مومن و مذهبی به دنیا آمد
#شهادت:
با فرارسیدن روز بیست و دوم شهریورماه سال ۱۳۶۵ هجری شمسی، ملائک به زمین آمدند.شهید قربانی که جهت تهیه مقداری از وسایل مانند ماشین تایپ، پرچم، موتور برقی و لوازم عزاداری و مداحی به اصفهان آمده بود در موقع برگشت به جبهه در نزدیکی اهواز ماشین آنها دچار نقص شد و چپ کرد و در شب تاسوعا به #شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپردند...
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🔰آمرین به معروف...
🔸سعی می کردم اعتقادات را به شکل #عملی در وجود فرزندانم پرورش دهم، بچه ها می دانســـتند اگر #مادر پوشش تیره و مشکی دارد، یعنی عزا🏴 و ماتم است..
🔹شب #شهادت یکی از امامان بود و من مشکی⚫️ پوشیده بودم. آن موقع دو فرزند داشتم؛ #محمدرضا هفت و خواهرش یازده ساله👧 بود. برایشان از آن #امام تعریف کردم. به دقت👌 گوش کردند و موقعیت آن شب را فهمیدند
🔸اما همسایه بغلی ما جشن🎊 گرفته بود و #آهنگ های شاد را با صدای بلند پخش می کرد. نگران شدم😥 مبادا در تصور #کودکانه آنها دوگانگی ایجاد شود، بنابراین از قبح شکنی عمل همسایه در #شب_شهادت گفتم.
🔹مهدیه تصمیم گرفت تا #امربه_معروف کند سمت خانه همسایه🏡 رفت، #محمد که نسبت به خواهرش تعصب داشت، رفت و مراقب او بود👥 که اگر اتفاقی برایش افتاد،کمکش کند. #تذکر آن ها نتیجه داد و صدای آهنگ قطع شد🔇
نقل از: مادر بزرگوار شهید
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
https://eitaa.com/setaregan_velayat313