「💚」
کسانی به امام زمانشان میرسند که
اهل سرعت باشند:))!
{#امام_زمان}
ᘜ⋆⃟݊👩🎓🇮🇷👨🎓🌹•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
#دلانه
ᘜ⋆⃟݊👩🎓🇮🇷👨🎓🌹•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تام و جری
🔺 حکایت نتانیاهو و موشکهایی که از ایران نخورده 😅
#بخندیم
ᘜ⋆⃟݊👩🎓🇮🇷👨🎓🌹•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
#نقاشی مرحله ای😍🐠
ᘜ⋆⃟݊👩🎓🇮🇷👨🎓🌹•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
ستاره شو7💫
#رمان #قسمت_سوم #هزارتوهای_بن_بست «مامان به روح عزیز کار من نیست.» میدانستم باور نمیکند. دویدم ر
#رمان
#قسمت_چهارم
#هزارتوهای_بن_بست
- حالا هم برو بخواب که اول وقت بریم. ببینیم چه خاکی باید بریزیم سرمون.
خوابهایم بریده، بریده بودند. هی کابوس میدیدم و از خواب میپریدم. میبردندم توی ساختمان پلیس و دست و پاهایم را زنجیر میزدند. مردها با سبیلهای کلفت و موهای فرفری میخندیدند و دهانهای بیدندانشان اندازۀ غار باز میشد. در سیاهی فرو میرفتم. از بلندی پرت میشدم پایین. بابا چشمهایش را گرفته بود. دور تا دورش عکسهای من بود. قهقهه میزدم و دستوپاهایم را در هوا تکان میدادم.
صبح، توی آینه پای چشمهایم سیاه شده بود و اندازۀ یک بند انگشت پای هر کدامشان گود. چشمهای درشتم مثل دوتا بادام، کشیده و باریک شده بودند. پشت پلکهایم هم قرمز و متورم. لبهای باریکم بیرنگ شده بود، سفید، خشکیده و ترک خورده. مانتو و مقنعهام را پوشیدم. ابرهای سیاه آسمان را گرفته بودند. توی آشپزخانه کسی لب به صبحانه نزده بود، لیوان چای جلو بابا هم بخار نداشت. مامان یک لقمه کره مربا داد دستم.
- نباید گرسنه باشی.
توی ماشین سرم را تکیه دادم به پشتی صندلی و چشمهایم را بستم. از نگاه آدمها میترسیدم.
وارد ساختمان که شدیم. یک خانم که روی آستین مانتواش درجه داشت، ما را از یک راهروی دراز برد توی اتاقی و گفت: «اینجا منتظر بمانید تا جناب سروان بیایند.» روی ردیف صندلیها کنار هم نشستیم. بدنم منقبض شده بود. بغض توی گلویم مانده بود. دلم میخواست گریه کنم. بابا لبۀ صندلی نشسته بود و تندتند پاهایش را تکان میداد.
انگشتهایش را در هم باز و بسته میکرد. دستهایش از فشار قرمز شده بودند.
پردههای سبز را از جلوی پنجرۀ بزرگ اتاق کنار زده بودند. باران پنجرهها را خیس میکرد. روی میز پر از پروندههای رنگی بود. پشت سرمان یک کتابخانه پر از کتاب و تقدیرنامه. دیوار روبهرو خاکستری و خالی بود.
کسی توی سرم دائما حرف میزد. نمیدانستم چطور باید به یک پلیس کاربلد که حتما به من شک دارد، عکسهایم را نشان بدهم و به او ثابت کنم این کار من نبوده که عکسها از گالری گوشی من رفته و از یک صفحۀ عمومی سر در آورده است. چشمم به
کفشهایم بود که صدای سلام محکمی توی اتاق پیچید.
از جا پریدم. نگاهم رفت سمت در. بوی عطر گرم و ملایم یاس پیچید توی اتاق. افسر جوانی آمد و مستقیم رفت پشت میز نشست. دوتا پروندۀ باز جلویش را امضا کرد و داد دست خانمی که ما را آورده بود توی آن اتاق. بعد رو کرد به من و بابا و گفت: «من سروان رحیمی هستم. در خدمت شما.»
صدایش گرم و محکم بود. از آن صداهایی که پشت آدم را گرم میکند و ته دل را قرص و محکم. بابا پرونده را داد دستش. همان اولی که وارد ساختمان شدیم فرمها را دادند که پر کنیم. هرچیز میدانستم را گفتم و بابا نوشت. سروان پرونده را خواند. ابروهایش را در هم کشیده بود. توی صورتش هیچ احساسی نبود
بابا با صدای آرامی گفت: «دختر من نمیدونه چطور عکسهای گالری گوشیش سر از یه صفحهایی در آورده که کلی آدم اونا رو دیدن و ... » بقیۀ حرفش را نزد. همینها را هم با صدایی آرام گفت، انگار خجالت میکشید و از حرفش مطمئن نبود.
سروان رحیمی گفت: «از برنامههایی که روی گوشی نصب شده شروع میکنیم.»
گفتم: «وقتی گوشی را خریدیم آقای فروشنده فقط چند تا بازی و برنامه را برایم نصب کرد. واتساپ هم برای ارسال تکالیف مدرسهام نصب کردم.»
دستهایش را روی پرونده قفل کرده بود.
- تو واتساپ چه گروههایی عضو هستی؟ گروهی با آدمهای غریبه منظورمه.
- فقط چندتا گروه خانوادگیه.
بغض صدایم را خفه کرده بود.
- دوتا گروه هم با دوستانم. همه را میشناسم.
چشم سروان روی پرونده بود. یک مرتبه یادم آمد؛ چند وقت پیش یکی از دوستانم، من را عضو گروهی کرده بود که هر روز موسیقی به اشتراک میگذاشتند. من عاشق موسیقی بودم. برای همین آهنگهایی را که به اشتراک میگذاشتند، باز میکردم و گوش میدادم. چندتایی را برای مامان هم فرستاده بودم. همینها را به سروان گفتم. سروان دستی به تهریش مشکیاش کشید و گفت: «کسی از اون گروه برات پیام نفرستاد؟ یامثلا برنامهایی که ازت بخواد بازش کنی؟»
ادامه دارد...
ᘜ⋆⃟݊👩🎓🇮🇷👨🎓🌹•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂️
#چالش❌❌❌❌
🔸مهم ترین و اولین عملیات هوایی ویژه ارتش
توسط چه کسی انجام شد؟
🔸چرا امروز روز ارتش هست؟
❌❌❌
@adminsetaresho7
😊👆👆👆
صحن خاکی شما را، سنگ مرمر میزنیم
دور تا دور حرم را، اسم حیدر میزنیم
گنبد و گلدسته میسازیم،از جنس طلا
شاخه ای از یاس هم،با عشق مادر میزنیم
#هشت_شوال
#سالروز_تخریب_قبور_ائمه🏴
#تسلیت_باد🥀
ᘜ⋆⃟݊👩🎓🇮🇷👨🎓🌹•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
↻✂️📏✏️••||
.
.
#حوصلتون_سر_نره🙃🙂
#کاردستی
شمشیر🗡
ᘜ⋆⃟݊👩🎓🇮🇷👨🎓🌹•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
مسیر فکر تا عمل 🤔🤔🤔
#انگیزشی
ᘜ⋆⃟݊👩🎓🇮🇷👨🎓🌹•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
سلام عشقولیا اخر هفته تون به نیکی
بهم بگین در مورد شهدا دوست دارین بصورت صوتی و کتاب صوتی براتون بزارم یه متنی و رمان 😊 مثل رمان شهید محمد خانی
1_9925376673.mp3
12.68M
#کتاب_صوتی 🎧
📚 ترکشهایولگرد
شمروصدامویارانش!
#طنز_دفاع_مقدس
فصل ❶
اللهمعجللولیکالفرج
ᘜ⋆⃟݊👩🎓🇮🇷👨🎓🌹•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
❤ دلم را زیر و رو کردم بدون تو نمیارزد...
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج🌹
#وارث
#امام_زمان
ᘜ⋆⃟݊👩🎓🇮🇷👨🎓🌹•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
#تست_هوش
#اعداد
ᘜ⋆⃟݊👩🎓🇮🇷👨🎓🌹•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اتفاقات خنده دار فوتبالی😝😝
#بخندیم
ᘜ⋆⃟݊👩🎓🇮🇷👨🎓🌹•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
ستاره شو7💫
قسمت ۲۱ 💥گفتیم که شیطون اصلا دوس نداره ما ادما لذت ببریم برای همین مداممارو به سمته لذتهای کم میک
قسمت ۲۲
💥بچه ها خدا برعکس شیطون عاشقه لذت بردن ماست و واقعا لذت میبره از لذت بردنمون😌...مثل مامانا که از لذته بچشون ذوق میکنن خداهم همونجوری ذوق میکنه☺️
⚡️دیدی اونایی که مهمون نوازن اگه بری خونشون هرچی بیشتر بخوری بیشتر خوشحال میشن؟
خداهم دقیقا همینطوریه..هرچی بیشتر تو دنیا لذت ببری بیشتر خوشحال میشه و اون دنیا هم بیشتر بهت میده😍
➕خدا طرفداره پروپاقرص لذت بردنه...اگه میگه گناه نکن چون گناه جلوی لذتای بهترو میگیره🤒
🤢وقتی گناه میکنی انگار داری معدتو با چیزای اشغال پر میکنی و راه رو برای خوردن چیزای خوب و خوشمزه میبندی🤕
👈چرا فکر میکنی خدا بخیله و نمیخواد تو لذت ببری؟؟
چرا فکر میکنی خدا از لذت بردن تو کیف نمیکنه؟
چرا باور نمیکنی اونی که حسود و بخیله شیطونه؟و اونه که نمیخواد تو لذت ببری؟
🌳اصلا بزار یه حقیقتی رو بهت بگم:
تو وقتی سمته گناه میری به لذت نزدیک نمیشی...اتفاقا از لذت زیاد و حال خوب دور میشی...🙄
✨استاد پناهیان میگه:
اگر شما یک لحظه از لذت بردن فاصله بگیرید
یعنی از خدا فاصله گرفتید🙄🤭
جون من نزار شیطون با توجیه اینکه لذته بیشتر تو گناه کردنه فریبت بده...خب؟
نزار قضیه رو وارونه برات جلوه بده...
#شیطان 😈
ᘜ⋆⃟݊👩🎓🇮🇷👨🎓🌹•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
امروز، تاریخ یه جوریه که
قطعا باید شروع کنی؛ ۱، ۲، ۳
حالا دیگه خود دانی 🔔
این همون شنبه ای که دنبالش میگشتی !
دیگه نداریم امسال ازین رند تر👍
فکرشو بکن
شنبه : ۳/۲/۱ 😎
دیگه وقتشه که شروع کنی بدون بهانه🌱
#انگیزشی
ᘜ⋆⃟݊👩🎓🇮🇷👨🎓🌹•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
👩🎓
موقعدرسخوندنچۍکنـٰارمونباشھ؟🤔📚
- چندتا برگه چک نویس📋.
- دفتر خلاصه نویسی📒.
- کتاب📚.
- کتابکار📓♥️.
- چند تا مداد و خودکار🖍💛.
- یک لیوان آب🥤.
#محصلانه
ᘜ⋆⃟݊👩🎓🇮🇷👨🎓🌹•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
ستاره شو7💫
#تست_هوش #اعداد ᘜ⋆⃟݊👩🎓🇮🇷👨🎓🌹•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ─•━━━
#پاسخ_تست_هوش
۲۴
فاطمه زهرا احمدی🌹
مطهره مرتضائی🌹
کوثرباقری🌹
امیرحسین نوری🌹
فاطمه نصر اصفهانی 🌹
نگار جعفری🌹
زهرا اسدی🌹
محمد صالح عبداله زاده 🌹
مهشید بورونی🌹
نرگس باقری طادی🌹
محمد رضا زارعان حسین🌹
👏👏👏👏👏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
↻✂️📏✏️••||
.
.
#حوصلتون_سر_نره🙃🙂
#کاردستی
گل سر مناسب روز دختر
#هدیه
#دختر
ᘜ⋆⃟݊👩🎓🇮🇷👨🎓🌹•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂