▪️جنگ تمام شد، اما چشمان او یادم نمیرود...
رفیق با تو شریکم، شریک در غم تو
سلام بر دل خونت، سلام بر غم تو
خبر رسیده ولی شرحهشرحه... بغضآلود...
نشانده رخت عزا بر تن خبر غم تو
اگرچه سینهی من سوختهست با غم خویش
دوباره داغ مرا کرده شعلهور غم تو
هزار بار برایت گریستم اما
نرفته... آه... نرفتهست از نظر غم تو
و کیف ینصح بالصبر من أذاق الحزنٌ*
یقین که میشکند کوه هم، اگر غم تو...
ولی اجازه نده غم تو را شکست دهد
ولی خیال مکن بوده بیثمر غم تو
بسوز! سوختنی در قوارهی ققنوس
ببین چگونه شرر میزند به شر غم تو
«حسین» راه نجات من و تو از غصهاست
میان خیمهی او هست زندهتر غم تو
* چگونه آن که خودش داغدیده است٬ میتواند به صبر نصیحت کند؟
پن۱: قال علیهالسلام: النّاسُ صِنْفانِ إمّا أَخٌ لَكَ في الدِّيْنِ، أو نَظِيرٌ لَكَ في الخَلْق.
پن۲: محمد ابوالقمصان از اهالی غزه بود که برای دوقلوهایش شناسنامه گرفت،
اما وقتی به خانه برگشت، هر دو کودک بیگناهش در آتش جنگافروزی پر کشیده بودند.
پن۳: مگر آتشبس، آن دو کودک بیگناه را به زندگی برمیگرداند💔
#سید_محمدحسین_آلمجتبی #آتش_بس
#جنگ