eitaa logo
جاماندگان از قافله عشق 🦋
1.9هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
793 ویدیو
1 فایل
#نشر_آثار_شهدا #روایت_دفاع_مقدس و پستها و محتوای ارزشی #جاماندگان_ازقافله_عشق جهاد تبین و بصیرت افزایی
مشاهده در ایتا
دانلود
💢تفکرات غربگرایان را از واژ گانشان بشنایسم👇👇👇👇👇 💢با واژ گان سردار دیپلماسیِ اصلاحات جناب ظریف و همفکرانشان آشنا شویم 👇 اخیراً یه روزنامه آمریکایی گفته در داخل کسی با من مشورت نمیکند واژگان ما در داخل تبدیل شده به قرارگاه های نظامی ♦️آقای ظریف از سفارشات (پیامبر اکرم (ص )به امیرالمومنین (ع )با ♦️ترسو مشورت نکن زیرا راه خروج از گرفتاری را برای تو ضیق و تنگ میکند ♦️علاوه بر این امیر المؤمنین (ع) به مالک اشتر دستور دادن که، ♦️افراد ترسو را در شورای خود نپذیر چراکه. آنها سبب تضیف تو میشوند((لا تدخلنّ فی مشورتک.... جباناً یضعفک عن الأمور)) 💢واما واژ گان تفکر این جماعت غربگرا👇 آخوندی وزیر دولت اصلاحات ♦️من افتخار میکنم که حتی یک مسکن نساختم قرارگاه من افتخار میکنم به نساختن مسکن 👇 حاصل خدمات این قرارگاه به ملت ایران 👇 عدم ساخت 8میلیون مسکن یعنی میانگین هر خانوار سه نفره نیازمند مسکن میشود ♦️24چهار میلیون نفر آقای استاد متوهم دانایی! جناب ظریف از شما سوال میکنم ♦️آیا بمب اتم کدخدایتان آمریکا در هیروشیما 24میلیون نفر را کشت ؟ و 8میلیون مسکن را ویران کرد؟ حالا با یک حساب سر انگشتی ببینید با چند ده بمب اتم اصلاحات و تفکر لیبرالی اقتصاد مملکت را ویران کردید؟ ♦️قرارگاه دیپلماسی لبخند ژکُند امضای کری تضمین هست هشت سال تضمین دادین با واژگانتان تمام کارخانه های کشور را یا تعطیل یا تخریب کنید که کردید ..... ♦️قرارگاه ایجاد صرطان اصلاحات در خیلی از مدیران اقتصادی فرهنگی و....در دولت های با تفکر اصلاحات واژه حل شدن مشکل آب خوردن مردم ای مردم باید آمریکا مشکل آب خوردن ما را حل کند. ♦️قرارگاه ما نمی توانیم وزیر نفت اصلاحات آقای زنگنه ما نمیتوانیم باید مدیر از خارج وارد کنیم مثل قرارگاه توتال برای ساخت پالایشگاه یا توسعه میادین نفت گاز ♦️قرارگاه مفت بده بره کرسنت چون ما نمی توانیم به کدخدا خیانت کنیم مردم را باید با قرارگاه واژ گان ما نمیتوانیم؛فریب دهیم تا راضی شوند ♦️با قرار گاه با کدخدا بسازیم نتیجه اش میشه مملکت را ببازیم جناب ظریف شما روبات های ساخت غرب هستین وقاحت و بی شرمی(شرم حیا) در ربات تعریف نشده چون سازنده آن یعنی آمریکا ♦️واژه ای بنام حیا وشرم وطن دوستی در آن تعریف نکرده 🖌سید اخلاص موسوی 👇👇
♦️  هنگ سوم قسمت 12 خاطرات اسیر عراقی دکتر مجتبی الحسینی ‌‌‍‌‎‌ 🔸 آنروز غذایی به ما ندادند در حالیکه تامین آب و غذای ما جزء وظایف آنها بود، اما آنها این گونه با ما برخورد کردند. تنها جرممان این بود که سرباز پزشک بودیم و نه افسر پزشک، تصمیم گرفتیم برای فرار از دست آنان هیچ فرصتی را از دست ندهیم. ♦️ حدود یک ربع بعد، بیسیم چی تانک فرمانده تیپ که براثر اصابت ترکش به دست راستش مجروح شده بود، با یک جیپ از گرد راه رسید. پس از پرس وجو معلوم شد تانک فرمانده تیپ در جنوب اهواز و داخل جنگل اطراف شهر مورد اصابت گلوله آرپی جی انقلاب اسلامی قرار گرفته است. از شنیدن این خبر، یکه خوردم. آیا واقعاً نیروهای ما وارد جنوب شهر اهواز شده و بر آن اشراف پیدا کرده بودند؟ آنچه را که می شنیدم باور نکردم. از فرصت استفاده کرده، با کمک دکتر نعیم، استوار مجروح را برداشته و به سمت نشوه فرار کردیم. در آنجا موضوع را به اطلاع فرمانده رساندم. او گفت: «همین جا بمانید و برنگردید.» روز بعد دکتر نعیم به اتفاق دوستانش، دو خلبان اسیر ایرانی را به قرارگاه لشکر پنجم در بصره آورد. ♦️ دکتر «نعیم» قضیه اسرا را این گونه برایم شرح داد: روز ۲۸ سپتامبر ۱/۱۹۸۰ مهر ۱۳۵۹ یک فروند هواپیمای «فانتوم» سقوط کرد و دو خلبان آن که یکی سروان و دیگری ستوان یکم بودند به اسارت در آمدند. فرمانده قرارگاه، ما را مامور مراقبت از ایشان کرد. آن دو از روحیه بسیار خوبی برخوردار بودند. به آنها آب و غذا تعارف کردم ولی نپذیرفتند. قدری با آنها به زبان انگلیسی صحبت کردم. متعجب شده و گفتند آیا سرباز عراقی به این سلیسی انگلیسی صحبت می‌کند؟ در جواب گفتم من پزشک هستم. پرسیدند: «پس چرا با ما مبارزه می‌کنی؟ جایی که الان شما ایستاده اید، خاک سرزمین ماست.» به آنها گفتم: اجازه بدهید برایتان بگویم. من یک پزشک سرباز هستم و به این جنگ اعتقادی ندارم از حزب بعث متنفرم و امام را دوست دارم ولی چاره ای جز شرکت در این جنگ ندارم و از این بابت از شما و ملت مسلمان ایران معذرت می‌خواهم.» پس از این گفتگو قلبهایشان آرام گرفت و شروع به خوردن غذا و آب کردند. سپس به ما دستور دادند آنها را به قرارگاه لشکر ۵ منقل کنیم. در طول راه مورد آزار و اذیت قرار نگرفتند اما راننده آمبولانس ما استوار «رحیم شاسوار» - کردی بود ساکن سلیمانیه - کفشها و دستکش‌هایشان را دزدید و ما از ترس اطلاعات ارتش او را مورد نکوهش قرار ندادیم. ♦️علائم حقیقی درگیری پس از مراجعت به نشوه با یگانهای نظامی که در حمله این محور شرکت داشتند و با عبور از جاده نشوه، کوشک، طلائیه، جفیر، پادگان حمید، و جاده اهواز خرمشهر به طرف اهواز پیشروی کرده بودند آشنا شدم. نیروهای این محور وارد ۱۶ کیلومتری جنوب اهواز شده و در داخل جنگلی که در جنوب شهر واقع شده است، استقرار یافته بودند. 👈 این یگانها عبارت بودند از تیپ بیستم مکانیزه متشکل از سه هنگ پیاده موتوری، گردان تانک هنگ سوم، تیپ هشتم مکانیزه، گردان تانک مقداد از تیپ ٦ زرهی، گردان تانک الحسین از همین تیپ، چند گروهان پشتیبانی از واحد مهندسی ارتش، پدافند هوایی و پدافند زرهی تحت پشتیبانی دو توپخانه سنگین گردان ١٢ و ٣٦ و تیپ مکانیزه به عنوان یک نیروی ذخیره. ♦️من از اهداف و ماموریت این نیروهایک سال بعد یعنی در آوریل آگاه شدم. در آن تاریخ با فرمانده تیپ بیستم ۱۹۸۱ / فروردین ۱۳۹۰ سرهنگ ستاد عبدالمنعم سلیمان در ضیافت ناهاری که در واحد سیار پزشکی ۱۱ تهیه شده بود ملاقات کردم. او ضمن اشاره به نبردهای شوش و دزفول گفت: ماموریت نیروهای ما قطع جاده اهواز - خرمشهر و محاصره اهواز از جنوب این شهر می‌باشد تا لشکر ۹ زرهی که با عبور از جاده تنگه چذابه ، بستان سوسنگرد، حمیدیه، به سمت شمال اهواز پیشروی می‌کردند بتواند به راحتی حمله ای را از شمال این شهر آغاز و استان خوزستان را از دیگر استانهای ایران جدا کنند. ♦️ ناگفته نماند که کار این سرهنگ در دانشکده افسری، تدریس بود. بالاخره نیروهای محور ما موفق شدند جاده اهواز خرمشهر را قطع کنند و اهواز را از ضلع جنوبی به محاصره در آورند، ولی به دلیل مقاومت دلیرانه اهالی منطقه حمیدیه و سوسنگرد و پشتیبانی نیروهای پاسداران از آنها، نتوانستند به شمال اهواز دسترسی پیدا کنند و چون قادر به اشغال شهر سوسنگرد نشدند پس از تحمل خسارات جانی و مالی بالاجبار به خارج از شهر عقب نشینی کرده و در مواضع دفاعی خودشان مستقر شدند.    ‌‌‍‌‎هنگ سوم دارد .... @jAmAndgA90ZA
جاماندگان از قافله عشق 🦋
نقش قرارگاه کربلا در #عملیات_کربلای۵ به روایت اسناد ۱۳ ♦️محرابی گزارش خود
نقش قرارگاه کربلا در به روایت اسناد ۱۴ ♦️چند دقیقه پس از رفتن فرمانده لشکر۴۱ ثارالله، فرمانده لشکر۳۱ عاشورا وارد قرارگاه شد و گزارشی از وضعیت لشکر خود را ارائه کرد. گزارش‌های او برخلاف گزارش فرمانده لشکر ثارالله امیدوارکننده بود. وی گفت: ♦️دیشب تا پانصد متری موانع دشمن رفتیم. امشب می‌خواهیم دشمن را شناسایی و را تعیین کنیم. از فردا شناسایی‌ها را تعطیل می‌کنیم، چون ممکن است و دشمن هشیار شود. ♦️ غلامپور ضمن تشویق فرمانده ، تذکراتی درباره مانور عملیات به (امین شریعتی داد)(امین بعد از شهادت آ مهدی باکری فرمانده. عاشورا بود) و گفت، حتماً روی مانورتان کار کنید، بچه‌ها [فرمانده گردان‌ها] را خوب توجیه کنید. البته یک پیشنهاد کلی این است که حد عملیات به‌سمت پاسگاه و خشکی‌های آن‌طرف زید گسترش پیدا کند. ♦️مرتضی (فرمانده لشکر۲۵ کربلا)گیلان ومازندران) نسبت‌به این منطقه انگیزه پیدا کرده و می‌گوید من آماده‌ام از این محور وارد عمل شوم. امشب با محسن مطرح می‌کنیم تا ببینیم نتیجه چه می‌شود. شما بروید به کارهایتان برسید. وقت را از دست ندهید. ♦️با رفتن امین شریعتی از اتاق فرماندهی، غلامپور که می‌دانست جلسه امشب با فرماندهی کل به خواهد انجامید، دراز کشید و مشغول استراحت شد، اما هنوز پتویش را روی سرش بود که برادران مهندسی وارد اتاق شدند. غلامپور از جا برخاست و پتو را به گوشه‌ای انداخت و با آنها سلام و احوالپرسی کرد. آنها هم با عذرخواهی در کنار اتاق نشسته و وارد بحث مهندسی شدند. آقای فروزش پس از گفتن خسته نباشید به غلامپور صحبت خود را چنین ادامه داد: ♦️ظاهراً اصلی‌ترین مشکل عملیات اقدامات مهندسی است که باید سریعاً انجام شود، ما همه توان جهاد را وارد منطقه کرده‌ایم. البته کارهایی در داریم که نمی‌شود آنها را تعطیل کرد، بالاخره این مناطق هم مهم هستند و حمله دشمن به این مناطق هست. ما باید ضمن تقویت مناطق پدافندی، تمرکز را روی شلمچه بگذاریم که با این محدود، کمی دشوار است. ♦️غلامپور که نمی‌خواست وارد بحث‌های کلی و مناقشه‌انگیز شود، بلافاصله نیازهای اصلی عملیات آینده را مطرح کرد و گفت: ♦️ برای پل روی باید فکر شود. اگر روی پل کار نشود، ما در عمل هنگام روز نداریم. باتوجه‌به اینکه عقبه برخی یگان‌ها آن‌سوی کارون است، ما به این پل در روز هم احتیاج داریم. غیر از این باشد، هیچ کارمان پیش نمی‌رود. ♦️وفایی: خب ما می‌گوییم پل در روز هم دایر باشد. مبلغ: جاده فجر چه شد؟ غلامپور: دارند کار می‌کنند، فعلاً داریم گل‌وشل‌ها را می‌ریزیم بیرون. الآن مشکل اساسی که داریم کار در خط یگان‌هاست. بچه‌ها نیاز شدیدی به کمپرسی دارند. مشکل دیگر نداشتن لودر۱۲۰ است که تیپ مهندسی ۴۵ ندارد. وفایی: خب با تیپ مهندسی ۴۲ قدر تعویض کنند. ♦️غلامپور: مشکل دیگر ما پل است. اگر بتوانیم سه کیلومتر پل بزنیم. خیلی از مشکلاتمان حل می‌شود. ♦️وفایی: هیچ کجا به این اندازه (سه کیلومتر) پل خیبری نداریم. باید پل‌های خیبری یگان‌های مهندسی سپاه و جهادها را جمع کنیم تا بشود سه کیلومتر. مشکل بعدی نصب پل‌هاست، شما نصب‌کننده را به ما معرفی کنید، ما پل‌ها را می‌دهیم. ♦️غلامپور: لشگر قدر نصب می‌کند. استحکامات هم مشکل بعدی است که حل نشده است. مُبلغ: پل‌ها را با سازمان می‌خواهید یا فقط پل‌ها را نیاز دارید؟ ♦️غلامپور: نه سازمانش را نیاز نداریم، فقط پل‌ها را می‌خواهیم. (مسئول لشکر مهندسی ۴۲ قدر) توانایی زدنش را دارد. کمپرسی را چه کنیم؟! اینکه هنوز حل نشده است. مُبلغ: ان‌شاءالله جور می‌شود، به شما واگذار می‌کنیم. رضوی: آقای مُبلغ این‌طوری نگویید که اینها فردا دل ببندند. فروزش: نه، اصلاً نمی‌توانیم بدهیم، نداریم. ♦️غلامپور: خب کمپرسی‌های مردمی را ببریم پشت خط و کمپرسی‌های خودمان را ببریم داخل خط. ♦️فروزش با خنده: حالا اینجا هیچ کس نمی‌پرسد که عملیاتی که بیست روز کار دارد، ما چطور رفته‌ایم در خط؟! غلامپور: آن موقع تدبیر چیز دیگری بوده و حالا تدبیر چیز دیگری است. دارد..... سیّد اخلاص موسوی        ‌‌‍‌‎‌  @seYed_Ekhlas🇮🇷