#سقوط_آدمیت
حالروزجانیهای صهیوونیزم.
👈رسدآدمی بجای که بجزخودش نبیند.
بنگرکه تا چه حداست #سقوط آدمییت.
سید حسین میرموسوی
@jAmAndgA90ZA
💢#بفرماییدشامِ_تحریرالشام
حرف ما با ملت هاست
♦️اسد آخرین روزِ قبل از #سقوط به رهبران معارضین. من سوریه رابه کمک دوستان تا کنون سرپانگه داشتم بعدازاین سوریه را خواهندگفت سرزمین های اشغالی سوریه
و اکنون سوریه بعد از #سقوط_اسد
♦️ قابل توجه آنهایی که متوهمانه می پندارند که سوریه آزاد شده!!
این نقشه موقت از اشغال سوریه است سهم خواهان ریز و درشت ودر راس آنها آمریکا .اسرائیل و ترکیه عثمانی. سوریه را برای بلعیدن آسان
تکه تکه کرده و خواهند کرد !
این تازه در طول دوماه بعدازفروپاشی دولت سوریه است
♦️ دمشق، حمص،حماه وادلب نیز فعلادراشغال تکفیریهای ائتلاف تحریرالشام وصحنهی منازعهی مزدوران ترکیه و قطرازیکسو با مزدوران امارات و عربستان سعودی و اردن و مصر از سوی دیگر است
♦️ سواحل مدیترانه و مناطق علوینشین بنادرلاذقیه وطرطوس که اکنون تحت اشغال نسبی تکفیریهای تحریرالشام است؛ روسها هم همچنان در پایگاه های هوایشان مستقرند
♦️ جنوب سوریه خصوصا مناطق مرزی با اردن، استان دروزی نشین سویداء و استان درعا، دردسترس اسرائیل و بخشهای استراتژیک استان قنیطره و استان ریف دمشق به اشغال صهیونیستها درآمده!
♦️شرق فرات دراطراف دیرالزور و حسکه که دارای منابع عظیم نفت و گاز است، و جنوب سوریه درمنطقهی استراتژیک ومثلث مرزی سوریه با عراق و اردن درالتنف دراشغال وتحت رصد آمریکا
♦️ بخشهای وسیعی ازشمال سوریه(مناطق کردنشین) تحت اشغال ترکیه است و اینگونه بنظر میرسدترکیه درتوهم امپراطوری عثمانی بخشهای مرزی شمال سوریهمثل حلب .عین العرب(کوبانی) و ادلب رابه اشغال خوددربیاورد! #هزینه_تسلیم👆
@seYed_Ekhlas🇮🇷
#هنگ_سوم
خاطرات اسیر عراقی
دکتر مجتبی الحسینی
♦️ حدود ساعت دو و نیم فریاد «الله اکبر» که با لهجه فارسی ادا میشد از خط مقدم شنیده شد. آنچه را که میشنیدم باور نمی کردم، اما دقایقی بعد برایم محرز شد که این فریاد و #تکبیر_ایرانیها است که از مواضع گروهان دوم که در سمت راست هنگ مستقر بودند بر می خیزد. به سرعت خود را به بیسیم چی رساندم. فریاد سروان عبدالرحمن را شنیدم که از #سقوط مواضع گروهان خود به دست ایرانیها خبر میداد. تکبیر، صدای خودروها و زره پوشها و تخلیه تعداد زیاد زخمیها همه و همه ما را دچار وحشت و سردرگمی عجیبی کرده بود.
♦️نمیدانستیم چه کار باید بکنیم و چه به سر ما خواهد آمد. هر چه زمان جلوتر میرفت بر تعداد زخمیها افزوده میشد. ذخیره آب و داروهای ما لحظه به لحظه کاهش می یافت. در گیری به شدت ادامه داشت و گلوله ها منور ایرانیها در قسمت شرقی و در عمق مواضع نیروهای ما در آن سوی دریاچه فرود می آمدند. چند دقیقه ای از نیمه شب گذشته بود که گروهی از فراریان عراقی با وضعی اسفبار سر رسیدند. آنها با زره پوشهای خود آمده بودند. به سوی آنها رفتم و پرسیدم آیا در میان شما افسری هست ؟
گفتند: «بلی، او ستوان... است.»
گفتم: پیش از آن که نیروهای ایرانی متوجه شوند و ما را زیر آتش قرار دهند منطقه را ترک کنید!
اما آنها به حرفهای من وقعی ننهادند. دو مرتبه سوی آنها رفته و بالحنی تهدید آمیز دستور دادم که منطقه را ترک کنند. اما گفتند: «کجا برویم؟»
گفتم: «بروید داخل آن پناهگاهها!» منظورم پناهگاههای رها شده ای بود که در غرب مواضع ما قرار داشت. آنها رفتند اما به محض رسیدن
♦️توسط نیروهای ایرانی به اسارت در آمدند، چون آن مواضع قبلاً به تصرف ایرانیها در آمده بود.
درگیری همچنان ادامه یافت بدون این که نیروهای ایرانی به سایر هدفهای از پیش تعیین شده خود دست یابند. گردان ما تا سپیده به مقاومت خود ادامه داد. من که اطراف منطقه عملیاتی خود را از دور نظاره می کردم، متوجه شدم گلوله های سبز رنگی که نشانگر فتح و پیروزی بودند رفته رفته در عمق فضای جبهه شرقی نورافشانی میکنند. در طول شب آمبولانسها مدام در حال رفت و آمد و تخلیه مجروحین درمقر تیپ بودند. حدود ساعت پنج بامداد سروان «علی» فرمانده گروهان یکم را برای مداوا پیش من آوردند. گلوله ای به فک چپ او خورده و از فک راستش خارج شده بود. روحیه اش بسیار تضعیف شده بود. با حالت استغاثه به من گفت: دکتر! تصور نمیکنم این بارجان سالم به در ببرم.
من خواهم مرد.
👈او قبلاً دو بار دیگر مجروح شده و دو درجه و یک مدال شجاعت هم دریافت کرده بود. او را به وسیله یکی از دو آمبولانسی که در اختیار داشتم همراه غازی الدوسری معاون طبی هنگ به پشت جبهه انتقال دادم.
♦️ساعت هفت صبح تمام آبها و داروها به مصرف رسیده و تنها یک کلمن آب داخل پناهگاه من باقی مانده بود. بسیار خسته بودم. دستانم به خون زخمیها آلوده شده بود. در این هنگام افراد هنگ چه به صورت انفرادی و چه دسته جمعی مواضع خود را رها و به پشت جبهه فرار میکردند. یکی از آنها راننده آمبولانس بود. پیش من آمد و سویچ آمبولانس را داد و گفت دکتر اینجا چه کار می کنی؟ چرامانده ای؟ ♦️ایرانیها تا نزدیکی مقر هنگ پیشروی کرده اند. به او گفتم: «باشد، بروید، من هم به شما ملحق خواهم شد». سویچ را گرفتم و آمبولانس را نزدیک پناهگاهم پارک کردم. دقایقی از ساعت هفت گذشته بود که سیزده نفر دیگر آوردند. مجروح را مداوا کردم و داخل پناهگاه جا دادم. در آن هنگام یکی از بهیاران به نام «محمد سلیم» گفت: «دکتر! فرمانده گردان دارد می آید.»
برخاستم و به سوی او رفتم. او همراه سروان «عبدالکاظم» افسر ضد اطلاعات و ستوان شامل جانشین معاون فرمانده، خسته و وحشت زده به طرف ما می آمد. از او پرسیدم «فرمانده! من چه کار باید بکنم؟» گفت: «اوضاع بسیار بد است. سربازها ما را رها کرده و پا به فرار گذاشته اند.
♦️ و سپس افزود این زره پوش در اختیار توست. آنگاه به بهانه بازگشت به مقرهنگ به طرف مقر تیپ فرار کردند. زره پوش را آوردم و در حالی که به آن زخمیهای بیچاره نگاه می کردم، ناگهان به ذهنم خطور کرد که خودم، زره پوش، آمبولانس و زخمیها را #تسلیم_نیروهای اسلام کنم.
#هنگ_سوم
@seYed_Ekhlas🇮🇷
#جنابِ_زیدآبادی
چه خبر از شگفتیِ جدیدتان؟!
👈عجیب تر از سقوط دمشق و شگفتی جنابتان از اظهار نظر فرماندهی شورشیان سوریه ؛ الجولانی ؛
♦️#سقوط انسانیت در سوریه است
اسلام واسلامیت پیشکش مدعیان
جناب زید آبادی چه خبر از شگفتی جدیدتان؟!
♦️به یاد اظهار نظر بعضی ها (درایران)در مورد ترامپ افتادم که گفتند ترامپِ این دوره با ترامپ قبل متفاوت است
ترامپ این دوره تغییر کرده
می توان با او مذاکره کرد!!
♦️یادمان باشد ذات گرگ درنده خویی است .حتی اگر کت وشلوار بپوشد کراوات بزند یا لبخند بزند!
#اعتمادِبه_گرگ نه شگفت آور، بلکه حماقت است !
#ساده_لوحان
🖌سیّد اخلاص موسوی
@seYed_Ekhlas🇮🇷
#آنسوی_خط ( ۶ )
دفاع مقدس به روایت دشمن
♦️ ژنرال «حمدانی و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران
سپهبد راعد مجید رشید حمدانی در واحدهای زرهی مختلف ارتش عراق خدمت کرده، او یکی از افسران فعال ستادی ارتش عراق بود که فرماندهی واحدهای زرهی و شناسایی مختلفی را بر عهده داشت. حمدانی در سال [۱۹۸۲م (۱۳۶۱ش)] به گارد ریاست جمهوری عراق پیوست. همزمان با تجاوز آمریکا به عراق نیز به فرماندهی سپاه دوم گارد ریاست جمهوری عراق منصوب شد. ژنرال راعد مجید حمدانی فرمانده گارد ریاست جمهوری عراق در حکومت صدام، برخی از مسائل مربوط به عملیاتهای ارتش عراق و عملیاتهای ایران در جنگ تحمیلی را تجزیه و تحلیل و نقاط قوت و ضعف آنها را بررسی کرده است.
♦️حمدانی بعضی از مسائل مربوط به عملیاتهای ارتش عراق و عملیات های ایران در جنگ هشت ساله را تجزیه و تحلیل کرده و نقاط قوت و ضعف دو طرف را مورد بررسی قرار داده است.
♦️یکی از دلایل اهمیت دیدگاههای راعد مجید حمدانی این است که او یک نظامی #قدیمی عراقی بوده که مدتی را در لشکر و سپس گارد ریاست جمهوری عراق، یعنی عالی ترین سطوح نظامی این کشور گذرانده و مدام به فکر پیروز شدن بر شیوه های جنگی رزمندگان ایرانی بوده است.
♦️به نظر ژنرال حمدانی عراقی ها هیچ طرح نبرد واقعی با اهداف عملیاتی یا حتی طرح هماهنگ تاکتیکی #نداشتند. ظاهراً صدام معتقد بود که تهاجم به ایران به سرعت به #سقوط حکومت اسلامی منجر می شود و به جای آن حکومتی قرار می گیرد که نواحی زیادی از جنوب غرب ایران را به عراق #واگذار میکند.
♦️آنگونه که ژنرال حمدانی مشخص نموده، تنها رویکرد عملیاتی که صدام دنبال میکرد تصرف و اشغال مکان و سپس دفاع از آن و الحاق آن به عراق بود.
حمدانی در پاسخ به یکی از سؤالات درباره شخصیت صدام، با اشاره به #دوگانگی شخصیت او میگوید: «صدام عمری با این #چندگانگی زندگی میکرد که در یک لحظه ممکن بود #تمام این شخصیت ها را بروز دهد. هر چه سن او بالاتر می رفت، #خشونت_و_ناشکیبایی او کمتر و #انزوای او بیشتر میشد. وقتی جوان بودم و در جلسهیی با او شرکت داشتم، نبض من ۱۵۰ بار در دقیقه میزد چون شما نمیدانستید باید منتظر چه چیزی باشید و چه موضوعی پیش می آید.
♦️در دسامبر [۱۹۸۶م) (آذر ۱۳۶۵ش)] ایرانیان تنها عملیات فریبی در منطقه مرزی میان دو سپاه [عراق] انجام دادند. این عملیات فقط یک روز طول کشید و دو سپاه عراقی بدون هیچ مشکل خاصی منطقه خود را حفظ کردند.
طالع الدوری و #ماهر رشید بیدرنگ شروع به #بزرگ نمایی تلفات احتمالی ایرانیان کرده هر یک به تدریج رقم بالاتری برای کشته های ایرانیان اعلام مینمودند تا #صدام را تحت تأثیر قرار دهند. اطلاعات ما نشان میداد ایرانیان قصد دارند به #بصره حمله کنند. اما با توجه به این تلفات #کاذبی که این دو تن اعلام کرده بودند، عاقلانه این بود که بپذیریم ایرانیان حمله به بصره را دست کم شش ماه به تأخیر می اندازند. به علت حجم بالایی که برای تلفات دشمن ادعا شده بود،
♦️صدام این نبرد را نبرد روز بزرگ - معركه #اليوم العظيم - نامید. با این احتمال که حمله ایرانیان شش ماه عقب افتاده، به نیروها راحت باش و مرخصی داده شد و آنها را برای سازماندهی مجدد و گذراندن آموزشهای بیشتر به مناطق پشت جبهه بردند. این برای همه فرماندهان و سربازان فرصتی برای استراحت بود.
♦️ممکن است فرماندهان سپاه ها به بغداد #دروغ گفته باشند اما آنچه مسلم است نیروهای خط مقدم و فرماندهان تیپهای مقدّم میدانستند که #۷۰۰۰ ایرانی را نکشته اند. بنابراین باید کسانی در بغداد از حقیقت ماجرا #مطلع می شدند.
♦️حمدانی: وقتی کسی واقعاً زیر فشار باشد و از #مرگ_بترسد به راحتی خودش را #گول می زند.
❓سؤال: آنها از واکنش صدام بیشتر از نیروهای دشمن می ترسیدند، درست است؟
♦️حمدانی: #بله! آنها با این کار یعنی بزرگ نمایی تلفات دشمن، صدام را خوشحال می کردند. در (۶ ژانویه ۱۹۸۷م ۱۶) (دی ۱۳۶۵ش) ژنرال نزار الخزرجی به جای ژنرال سعدالدین به ریاست ستاد مشترک ارتش عراق منصوب شد.
#آنسوی_خط
@seYed_Ekhlas🇮🇷
آنسوی خط (22 )
دفاع مقدس به روایت دشمن
♦️ روز چهارم:
در سوم مهرماه سال [۱۳۵۹]، چهارمین روز از جنگ تحمیلی، بعضی از شهرهای جنوبی و جنوب غرب کشور در محاصره و آستانه سقوط قرار گرفتند. اما در این میان مردم مقاوم شهرها و عشایر #بسیجی با سلاح و امکانات کم، مقابل دشمن مقاومت کردند.
روز چهارم جنگ در حالی شروع شده بود که اختلاف ها در چگونگی ادامه جنگ و به کارگیری نیروها بالا گرفته بود. #بنی_صدر بر استفاده از ارتش و انجام عملیات کلاسیک تأکید داشت و تلاش می کرد خود را #تنها حامی ارتش معرفی کند و از این طریق موقعیت خود را در داخل کشور تثبیت کند.
♦️ در مقابلِ نظریه های او نیروهای #خط امام ، جنگ ها و جنگ افزارهای کلاسیک را کافی نمیدانستند و خواهان استفاده از شیوه های #انقلابی و نیروهای #مردمی علیه عراق بودند. از طرف دیگر هم استراتژی جنگ سریع عراق نیز آثار شکست خود را کم کم نشان می داد و رژیم بعث که در طی سه روز گذشته به اهداف خود نرسیده بود و یک جنگ طولانی را پیش روی خود میدید تلاشهای گسترده جهت دریافت سلاح از #شوروی و #فرانسه میکرد. به همین خاطر #طارق عزیز پس از دیدار از مسکو، بلافاصله برای ملاقات با «ژیسکار دستن» وارد فرانسه شد.
♦️ در چهارمین روز از جنگ، تهاجم نیروهای زمینی عراق به خرمشهر و آبادان با آتش شدید توپخانه شروع شد. شدت آتش توپخانه به حدی بود که یکی از فرماندهان حاضر در منطقه اعلام کرده بود که اگر با حملات هوایی ارتش توپخانه دشمن خاموش نشود، در مدت چند ساعت خرمشهر با خاک یکسان میشود. ۵۰ تانک که از اوایل صبح تا ۷۸ کیلومتری خرمشهر رسیده بودند توسط هواپیماهای نیروی هوایی بمباران شده بودند.
♦️ روز پنجم
چهارم مهرماه سال ۵۹، پنجمین روز از تجاوز رژیم بعثی و ویرانگر عراق به میهن عزیز و انقلابی بود. در طی چهار روز گذشته، بعضی شهرهای جنوبی کشور مثل خرمشهر و آبادان و شهرهای غربی همچون سرپل ذهاب و قصرشیرین در آستانه سقوط قرار گرفتند و شهرهای دیگر استان خوزستان، کرمانشاه و ایلام مورد هجوم حملات سنگین هوایی و زمینی نیروهای دشمن قرار گرفته بودند. شهرهای ساحلی جنوب کشور نیز زیر حملات هوایی هواپیماهای دشمن بودند. در همین چند روز نیروهای زمینی، هوایی و دریایی ارتش و نیروهای سپاه و مردم بسیجی کشور با تمام قوا مقابل بعثی ها #ایستادگی و #دفاع کردند.
♦️نیروهای هوایی ارتش نیز تأسیسات نفتی و مناطق مهمی از عراق را بمباران کردند اما کمبود سلاح و مهمات در این چند روز به چشم میخورد ولی این مسئله باعث سست شدن اراده غیورمردان ایران نبود.
در روز پنجم جنگ علاوه بر درگیری ها و حملات زمینی، حملات هوایی بسیاری نیز رخ داده بود. در همین روز در تهران یک #میگ عراقی به #پالایشگاه تهران حمله کرده بود که خساراتی نداشت و هواپیمای دشمن مورد اصابت قرار گرفت و نزدیک کهریزک #سقوط کرده بود. در بوشهر نیروی هوایی دو میگ عراقی را #سرنگون کرده بودند. در خارک یک میگ و دو هواپیمای متجاوز سرنگون شدند. بعد از ظهر همین روز هواپیماهای دشمن، بخشی از تأسیسات مجتمع پتروشیمی بندر #امام خمینی ره را آتش زده بودند.
♦️در آبادان حملات هوایی دشمن ادامه داشته و بخشی از تأسیسات نفتی مورد هدف قرار گرفته بود. در اهواز مارون ۱ و ۲ بمباران و یک میگ عراقی سقوط کرده بود. دو میگ که هدف آنها بمباران پایگاه وحدتی #دزفول بود توسط تیربارهای پایگاه سرنگون شده بودند. دو میگ، پالایشگاه کرمانشاه را بمباران کرده بودند. اطراف کاشان نیز بمباران شد که خساراتی نداشته است. یک میگ دشمن نیز در قم #سقوط کرده بود.
#آنسوی_خط
کانال بچه های جبهه وجنگ
@seYed_Ekhlas🇮🇷