🔺 خدا و فرماندهانِ دهه ۶۰
سال۶۰ خرمشهر در اشغال ارتش بعثی بود.
و آبادان در محاصره ۳۴۰درجهای.
هواپیماهای صدام روزانه چند استان را بمباران میکردند.
در تهران اما:
۳۰خرداد بنیصدر، اولین رییسجمهور ایران عزل شد.
۶تیر آیتالله خامنهای ترور شد.
۷تیر دفتر مرکزی حزب منفجر و رییسقوه قضا و ۷۲ وزیر، نماینده و ارکان حکومتی توسط منافقین ترور شدند.
۸شهریور، رییسجمهور، نخستوزیر، رییسشهربانی ترور شدند.
۱۴شهریور دادستان کل انقلاب ترور شد.
۷ مهرماه، فرماندهان عالیرتبه سپاه و ارتش در سقوط هواپیما شهید شدند.
تابستان۶۰ بخش مهمی از ارکان کشور هدف ترور قرار گرفت. و این یعنی یک فروپاشی امنیتی در یک کشور تازه انقلاب شده...
اما یک ماه بعد ایران جان تازهای گرفت...
حصر آبادان شکسته شد...
و ۶ ماه بعد در خرداد ماه ۱۳۶۱ خرمشهر نیز آزاد شد...
و ایران ماند...
خدایِ سال۶۰ همان خدایِ سال۱۴۰۳ است...
#جواد_موگویی
.
خدای سال ۶۰ همان خدایِ سال ۱۴۰۳ است بشرطی که فرماندهانِ امروز هم مانند فرماندهان دیروز عملیاتهای حصر شکن و فتح الفتوح را طراحی و اقدام کنند؛
💠@seyed_jan_80
هدایت شده از حرف بیحساب| جواد موگویی
روزهای جنگی-۷
ضاحیه این قلب تپنده شیعه
۱۶مهر:
دو روزیست نمازصبح قضا میشود.
راه تردد بدون مجوز به ضاحیه را یافتم: شبها.
ضاحیه، منطقهای پرتراکم و شیعهنشین در جنوب بیروت.
ناف ضاحیه را با ایران بستند.
سال۱۳۳۸ که امامموسیصدر، روحانیِ اهل قم، پای در بیروت گذاشت، ضاحیه مملو بود از مهاجران و کارگران فقیر شیعه.
طایفهای فقیر و عقبافتاده که در میان ۱۷مذهب مسیحی و سنی، پایینترین طبقه اجتماعی و فرهنگی داشتند.
امامموسی با تشکیل مجلس اعلای شیعیان، آنها را به قطبی در ساختار سیاسی حکومت مبدل کرد و با تاسیس «حرکت المحرومین»، شیعیان از محرومیت و انزوا خارج شدند.
«در جنگ شیطان با اسراییل، ما در کنار شیطان خواهیم ایستاد. اسراییل شر مطلق است.»
این مانیفست امامموسی در تاسیس جنبش مسلحانه «امل» در برابر اسراییل بود. بتدریج ضاحیه به مرکز تحول اجتماعی به پایگاه مقاومت شیعیان در لبنان مبدل شد. و بعد پایگاه سیاسینظامی حزبالله.
گرچه امامموسی انقلاب۵۷ را ندید اما معماری بنای مقاومت در لبنان را، انقلاب ایران ادامه داد تا امامخمینی بگوید:
«آقای صدر یک مردی است که من میتوانم بگویم او را بزرگ کردهام و ایشان به منزله یک اولاد عزیز برای من است و ما امیدواریم که یک روزی با آسیدموسی صدر در قدس باهم نماز بخوانیم انشاالله.»
سال۹۸ به ضاحیه آمده بودم؛ جمعیت ۷۰۰هزار نفری و خیابانهایی سرشار از بوی قلیان، فلافل و شاورما!
عاشقان ایران که هنوز در احوال انقلاب۵۷ سیر میکنند.
کوچهپسکوچههایش پر بود از عکسهای امامموسی، امامخمینی و آقای خامنهای و مصطفی چمران. گویی در محله فلاح تهران در دهه۶۰ قدم میزنی! هنوز آثار حملات اسراییل در ۱۹۸۲ و ۲۰۰۶ در ساختمانهایش پیدا بود.
اما حالا شهرِ ارواح شده.
خالی از سکنه. خیابانها پر است از ماشینهای پارکشده. برخی فرصت نکردن حتی درب خانهها را ببندند.
صدای ویز ویز پهباد، جرات را برای بردن ماشینها و اسبابواثاثیه میکُشد. حال همه ضاحیه آوارهشدن در بیروت و شمال لبنان.
ورودی ضاحیه پرسه میزدم که ناگهان زمین لرزید. انفجار پشت انفجار. بیبیسی زد انفجار انبار تسلیحات، حزب گفت انفجار کپسولهای اکسیژن بیمارستان.
ببرون ضاحیه صدنفری زن و بچه کنار اتوبان میدوند. وحشتزده و رنگپریده. اینها در پیادهروهای خارج ضاحیه چادر زده بودند که با این حملات آنجا را هم از دست دادند.
#جواد_موگویی
@javadmogoei