May 11
می شود خستگیها و رنجهای بیخود را از خود دور کرد و به سراغ رنجهای ارزشمندتر رفت.... اما چه کنیم که گرفتاریم در نداستنِندانستنها و جهل مرکبی عمیق پیرامون حقایقی که باید بدانیم و با آنها زندگی کنیم.
شاید اعتراف تلخی باشد اما هرسال یکی از دغدغههایی که انگیزههام رو برای یزد رفتن و دیدن فامیل کم میکنه، این رنجهای خود ساختهایست که به شدت جلوه می کند در رفت و آمدهای نوروزی...
خدایا؛ کمکمون کن...
#میرباقری
#رنج_خسته_کننده
آدرس کانال در بله و ایتا:
@Seyedesalar1
لحظاتی در محضر پیامبر خدا صلوات الله علیه و آله
متنی که پیش رو دارید، ترجمهی خطبهایست که پیامبر خدا در آستانهی ماه مبارک رمضان در میان مومنین ایراد فرمودهاند. هرچند برخی از فرازهای آن زیاد تکرار شده است و همه شنیدهایم، اما بسیاری از بخشها در مرور سالانه برای امثال بنده تازگی بسیار دارد.
یک دور با هم ترجمهی نسخهی وسایل الشیعه را بخوانیم:
"اى مردم! همانا ماه خدا ، همراه با برکت و رحمت و آمرزش ، به شما روى آورده است ؛ ماهى که نزد خدا برترینِ ماه هاست و روزهایش برترینِ روزها ،
شب هایش برترینِ شب ها و ساعاتش برترینِ ساعات است .
ماهى است که در آن به میهمانى خدا دعوت شده اید و از شایستگانِ کرامت الهى قرار داده شده اید .
نَفَسهایتان در آن ، تسبیح است ، خوابتان در آن ، عبادت ، عملتان در آن ، پذیرفته و دعایتان در آن ، مورد اجابت است .
پس با نیّتهاى راست و دلهاى پاک ، از پروردگارتان بخواهید تا براى روزه دارىِ آن و تلاوت کتاب خویش ، توفیقتان دهد ؛
چرا که بدبخت ، کسى است که در این ماه بزرگ ، از آمرزش الهى محروم بماند .
با گرسنگى و تشنگى خود در این ماه ، گرسنگى و تشنگىِ روز قیامت را یاد کنید ؛ به نیازمندان و بینوایانتان صدقه بدهید ؛ به بزرگان خود احترام ، و بر کوچکهایتان ترحّم ، و به بستگانتان نیکى کنید ؛
زبانتان را نگه دارید ؛ چشمهایتان را از آنچه نگاه به آن حلال نیست ، بپوشانید ؛ گوش هایتان را از آنچه شنیدنش حلال نیست ، فرو بندید ؛ به یتیمان مردم ، محبّت کنید تا بر یتیمان شما محبّت ورزند ؛
از گناهانتان به پیشگاه خداوند توبه کنید ؛ در هنگام نمازها ، دستانتان را بر آستان او به دعا بلند کنید ، که آن هنگام (وقت نماز) ، برترینِ ساعت هاست و خداوند با نظر رحمت به بندگانش مى نگرد و هر گاه با او مناجات کنند ، پاسخشان مى دهد و چون او را صدا بزنند ، جوابشان مى گوید و چون او را بخوانند ، اجابتشان مىکند .
اى مردم! جانهاى شما در گرو کارهاى شماست ، پس با طلب آمرزش، آنها را آزاد سازید ؛
و پشتهاى شما از بار گناهانتان سنگین است ، پس با طول دادن سجدههاى خود ، آنها را سبک کنید ،
و بدانید که خداوند ـ که یادش والاست ـ به عزّت خود ،سوگند خورده است که نمازگزاران و سجده کنندگان را عذاب نمىکند و در روزى که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان [براى حساب ]مى ایستند ،آنان را با آتش ، هراسان نمى سازد .
اى مردم ! هر که از شما در این ماه ، روزهدارى را افطار دهد ، پاداشش او براى آن عمل نزد خدا ، همچون آزاد کردن یک برده و آمرزش گناهان گذشته اوست» .
پس گفتند : اى پیامبر خدا ! همه ما توانایىِ این کار را نداریم!
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : خود را از آتش نگه دارید ، هر چند با یک دانه خرما ؛ خود را از آتش نگه دارید ، هر چند با یک جرعه آب .
اى مردم! هر کس اخلاقش را در این ماه ، نیکو سازد ، براى او وسیله عبور از صراط خواهد بود ، در آن روز که گامها بر صراط مىلغزد ؛
و هر کس در این ماه بر بردگان خود آسان بگیرد ، خداوند حساب او را سبک خواهد گرفت ؛
و هر کس در این ماه ، شرّ خود را [از دیگران] باز دارد ،خداوند در روز دیدارش ، غضب خویش را از او باز خواهد داشت ؛ و هر که در این ماه ، یتیمى را گرامى بدارد ، در روز دیدار ، خداوند ، گرامى اش خواهد داشت ؛
و هر که در آن به خویشاوند خود نیکى کند ، در روز دیدار ، خداوند با رحمتش به او نیکى خواهد کرد ؛ و هر کس در آن از خویشان خود ببُرد ، خداوند در روز دیدار ، رحمتش را از او قطع خواهد نمود ؛
و هر کس در آن ، نماز مستحبّى بخواند ، براى او دورى از آتش ، نوشته مىشود ؛ و هر کس واجبى را در آن ادا کند، پاداش کسى را دارد که هفتاد واجب را در ماههاى دیگر ، ادا کرده است ؛
و هر کس در آن بر من زیاد صلوات بفرستد ، خداوند در روزى که وزنه اعمال ، سبک مى شود ، وزنه اعمال او را بیفزاید ؛ و هر کس در آن ، آیه اى از قرآن تلاوت کند ، پاداش کسى را دارد که در ماه هاى دیگر ، ختم قرآن کرده است .
اى مردم! در این ماه ، درهاى بهشت ، بازند . پس از پروردگارتان بخواهید که آنها را بر شما نبندد ؛
و درهاى دوزخ ، بستهاند . پس ، از پروردگارتان بخواهید که آنها را بر شما نگشاید ؛ و شیطان ها در بندند .
پس، از پروردگارتان بخواهید که آنها را بر شما مسلّط نسازد» .
من( امیرالمومنین علیهالسلام ) برخاستم و گفتم : اى پیامبر خدا! برترینِ کارها در این ماه چیست؟
فرمود : «اى ابو الحسن! برترینِ کارها در این ماه ، پرهیز از حرام هاى الهى است» ."
آدرس کانال در ایتا و بله:
@Seyedesalar1
برخی بچه های ایرانی تازه دارند به سمتی می روند که دنیا در حال برگشت از آن مسیر است...
تنوع و تعداد محجبه ها در #هلند همچنان برایم هیجان آور است. انقدر عکس گرفته ام که باید با آن یک کلیپ بسازم. کاش دوستان به کمک بیایند...
این دو خواهر، ظاهرا هنر آشپزی داشته اند و این مجله سلامت مصاحبه مفصلی از آنان داشته است.
بین کتب کتابخانه شهر، این کتاب به شکلی که به چشم بیاید قرار داشت.
قبلا هم از خانم های ورزشکار محجبه در هلند تصویر گذاشتم و نوشتم. این ها همه خواه ناخواه رد این حرف است که حجاب مانع رشد و فعالیت و حتی آزادی اجتماعی است.
در نداشتن حجاب فقط یک راحت طلبی خودخواهانه نهفته است. من بارها از دوستانی که حجاب نداشته اند سوال کرده ام. پاسخ: میخواهم راحت باشم...
این در حالی است که این راحتی به رنج و عذاب افراد زیادی می انجامد. روزی آقای جوانی پیام داده بود و از رنجی که از نوع راحت طلبی دختران سطح شهر متحمل می شد نوشته بود...
هیچ کس از راحت طلبی بدش نمی آید. اما در برخی حس مسئولیت پذیری و دیگرخواهی بیشتر است.
گفت: به خودم سختی می دهم و این سختی خانواده های زیادی را از خطر فروپاشی، حفظ می کند...
"برداشت شده از کانال@ninfrance در پیام رسانهای ایتا و بله که مشاهدات یه دانشجوی ایرانی از فرانسه و هلند است."
آدرس کانال در بله و ایتا:
@Seyedesalar1
*تاملاتی در نامه امام به منتظری*
۱. *شما در اکثر نامهها و صحبتها و موضعگیریهایتان، نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. بهقدری مطالبی که میگفتید دیکتهشده منافقین بود که من فایدهای برای جواب به آنها نمیدیدم.*
مهم ترین نکتهی قابل توجه برای من در این بخش، بی فایده دانستن جواب به برخی حرفها بود. زبانم مو درآورد از بس به برخی دوستان عرض کردم که لازم نیست جواب هر تهمت یا بی تقوایی که در مورد خودمان یا در مورد دولت انقلابی یا در مورد انقلاب اسلامی زده میشود را بدهیم. وقتی معلوم است که فلان حرف، منشاش کجاست، چرا باید وقتمان را تلف کنیم تا جواب بدهیم. بگذار برخی ساده اندیشان گمان کنند که سکوت ما ناشی از جواب نداشتن است... چه باک؟!
۲. *از آنجا که سادهلوح هستید و سریعاً تحریک میشوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.*
عمیقا معتقدم این بخش از صحبت های امام، شامل حال بسیاری از تربیت شدگان حوزهی کنونی است. متاسفانه حوزه علمیه کنونی به دلیل خوانش رایج غلط از پدیدهی اخلاق و ریشه دواندن اخلاق سکولار در بسیاری از مراکز تربیتی آن، تربیت یافتگانی با همین حد از ساده لوحی را فراوان تربیت میکند. معتقدم بخش زیادی از ضعف های گوناگونی که به خیلی از ائمه جمعه نسبت داده میشود، به دلیل همین ساده لوحی و عدم فهم درست از کنش سیاسی انقلابی است، ناشی از دور خوردن توسط جمعهای ظاهرالصلاح غیر قابل تشخیص برای آقایان است، ناشی از اعتماد بی جا به این نهاد و آن ارگان به ظاهر انقلابی در گرفتن تحلیل و خبر و احساس خطر و ... است.
۳. *والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را سادهلوح میدانستم که مدیر و مدبر نبودید، ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزههای علمیه بودید و اگر اینگونه کارهایتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و میدانید که از تکلیف خود سرپیچی نمیکنم. والله قسم، من با نخست وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدمی خوبی میدانستم. والله قسم، من رأی به ریاست جمهوری بنیصدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.*
مهمترین بخش و درس نامه از نگاه من، این بخش است. ولایت فقیه، دیکتاتوری فقیه نیست. فقیه و امام، شاهی که قرار است با نظرات شخص خودش جامعه را اداره کند نیست. کم نیستند مواردی به جز همین ۳ مورد که اگر به سراغ سیره امام و رهبر انقلاب برویم، می توان چنین قسمهای جلالهای را به ایشان نسبت داد.
۴. *سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشمپوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بستهام که رضای او را بر رضای مردم و دوستانم مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمیدارم. من کار به تاریخ و آنچه اتفاق میافتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیبمان پیمان بستهام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تأثیر دروغهای دیکتهشده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش میکنند، نگردند. از خدا میخواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هرچه هست او است.
والسلام*
چه سخت است مقدم کردن رضای خدا بر رضای مردم و دوستان...
"اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا"
آدرس کانال در بله و ایتا:
@Seyedesalar1
یک مساله شرعی
این مساله ی شرعی در رابطه با روزه ی مسافر، بین نظر رهبری با آقایان مکارم و سیستانی اختلاف هست و از اونجا که برای خودم هم مبتلا به بود، مصلحت دیدم که برای مخاطبین عزیز هم منتشر بشود:
فتوای رهبری : هرگاه روزه دار بعد از ظهر مسافرت کند، باید روزه خود را نگهدارد، اما اگر پیش از ظهر مسافرت کند در صورتی که از شب قبل قصد سفر کرده باشد روزه اش باطل است ولی اگر در روز قصد سفر کرده است، بنابر احتیاط واجب باید روزه بگیرد و پس از ماه رمضان هم آن را قضا کند. (سایت leader.ir مساله 939)
فتوای آقایان مکارم و سیستانی : اگر پيش از ظهر مسافرت نمايد روزهاش باطل است.
توضیح بیشتر اینکه در فتوای رهبری، برای ابطال روزه با سفر، قصد سفر در شب قبل دخیل هست و در صورتیکه شب قبل قصد نکرده باشد و در روز بخواهد قصد رفتن بکند، بنا بر احتیاط واجب باید روزه بگیرد. نکته ی مهم دیگر در این مساله اینست که از آنجایی که رهبری در این مساله فتوا ندارند و احتیاط واجب داده اند، می توان در مساله به مرجع اعلم دیگری مراجعه نمود.
آدرس کانال در بله و ایتا:
@Seyedesalar1
چرا باید شیخ حسین انصاریان را نقد کرد؟
نقدی بر اظهارت استاد و برادر عزیزم، حجت الاسلام آقانوری
از میان انبوه مطالبی که در این 24 ساعت پیرامون اظهارات استاد شیخ حسین انصاریان مطرح شد، یکی از عجیب ترین هایش متعلق به برادرم حمید آقانوری بود. متن کامل یادداشت ایشان را می توانید در کانال خودشان مطالعه فرمایید:
@sotoor_ra
ایشان با بیان این مطلب که استاد انصاریان تنها کسی است که به بخشی از مخاطبین ما ( یعنی حزب الله) دسترسی دارد، نتیجه گرفته اند که بهتر است حرف های ایشان را حمل بر صحت کنیم و دست از نقد صحبت های ایشان برداریم. این فرمایش آنجایی عجیب تر به نظر می آید، که از اینکه در گروه های حزب اللهی نقدهایی به بی انصافی استاد بزرگوار در منبر شب 21 ام انجام شده است، نتیجه گرفته اند که کسانی می خواهند ایشان را از دایره حزب الله خارج کنند.
در ابتدا به این سوال صریحا پاسخ می دهم که چرا باید ایشان را نقد کرد و برای چه مخاطبی؟ مهم ترین پاسخ من، برای مخاطب جوان نخبه ی حزب اللهی است که خود را در معرض فرمان جهاد تبیین رهبرش می داند. اگر برای او روشن نشود که چه بزرگانی می توانند با نیت های صادقانه برای جذب به تعبیر خودشان گناهکاران چه اشتباهات راهبردی ای انجام دهند و بسیاری از دوستان مومن هم در استوری های سراسیمه ی جمعی شان حجم ناز و قربان رفتن ها برای استاد را پشت بندش کنند، همین را شیوه ی صحیح تبیین و جذب تلقی خواهد کرد. آنگاهست که همانگونه که در نگاه استاد انصاریان میان گناه فردی و گناه اجتماعی خلط می شود و همانگونه که میان عفو و بخشش خدا از بندگان با وظیفه ی حکومت اسلامی خلط صورت می گیرد، این مخاطب هم همین اشتباه را به صورت نهادینه تحمل خواهد کرد و ساده اندیشی استاد بزرگوار را به دلیل به به و چه چه جمعی از مومنین دال بر صحت خواهد کرد.
باید شیخ حسین انصاریان را نقد کرد تا جوان حزب اللهی ما بفهمد که بخشی از روحیات رایج در میان بخشی از جریان های هیئتی امروز، با اسلام امام خمینی و اسلام انقلاب اسلامی تفاوت های آشکار دارد و بفهمد که می توان فتنه های بعدی علیه نظام اسلامی را در دل این حرف های جذاب و مثلا رحیمانه جستجو کرد.باید شیخ حسین انصاریان را نقد کرد تا جوان حزب اللهی بفهمد که هنر نیست تا با 4 تا لگد به نظام زدن و توپ و تشر به مسئولین نظام انداختن، همراهی ظاهری برخی از عاملین منکر را جلب کرد.
هرچند که با فرمایش جناب آقانوری در مورد اینکه ما به مخاطبین شیخ حسین دسترسی نداریم هم نظر نیستم و معتقدم مخاطبین متعدد دیگری هم می توان برای نقد به استاد انصاریان دید اما در این متن به بیان همین اصلی ترین مخاطب بسنده می کنم.
اما یک نکته هم در مورد از دایره بیرون انداختن عرض کنم: عجیب است که همان هایی که می گویند حرف های شیخ را با نگاه مثبت بخوانید و گذشته اش را در نظر بگیرید و ملاحظه ی شأن اش را بکنید، کاری به شان نظام اسلامی و فتنه ای که در میانه اش ایستاده ایم و مواظبت بر اتحاد مومنین با مسئولین نظام اسلامی ندارند. هیچ کس استاد بزرگوار را از دایره بیرون نینداخته و نخواهد انداخت، منتها باید دائما مواظب بود که اگر زمانی یک استاد عزیز هم دچار بی انصافی در مورد جمهوری اسلامی مظلوم شد، حتما به او تذکر داده شود و از میزان برآشفتگی مومنین ایشان متوجه خطای خود شود و راه خود را از اظهارات صدای آمریکا پسند جدا کند.
والسلام
پی نوشت لازم: بنده در این کانال تمرین اندیشه ورزی می کنم، معتقدم که چاره ای جز بیان اندیشه ها در مسائل مختلف نداریم تا یاد بگیریم و هم دما شویم با هم. اصراری به اینکه حتما فهم درستی از مساله ها دارم ندارم. لذا برادرانه و صمیمانه شنوای نقدها و نکات مخاطبین محترم خواهم بود.
آدرس کانال در بله و ایتا:@Seyedesalar1
*دعایی که جزو اعمال مخصوص شب بیست و سوم نقل شده است*
*چهارم* : محمّد بن عیسى به سند خود از امامان صالح علیهم السّلام روایت کرده که فرمودند: در شب بیستوسوم از ماه رمضان این دعا را به دفعات بخوان، در حال سجود و قیام و قعود. و بر هر حالى که هستى در تمام ماه، و در طول حیاتت تا جایى که ممکن باشد، و هر زمانى که به یادت آید. بعد از ستایش پروردگار به بزرگوارى، و فرستادن صلوات بر پیامبر صلى الله علیه و آله مىگویى:
*اَللهمَّ کُن لولیّکَ فُلانِ بن فُلان*
خدایا براى ولىات فلان بن فلان باش
و به جاى فلان بن فلان بگو:
الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ و عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، و فی کُلّ ساعَة وَلیّا و حافظا وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً و تُمَتّعَهُ فیها طَویلًا.
منبع: مفاتیح الجنان
امشب شب امام زمان ارواحنافداه است. همهی توجه و توسلمان در طول امشب و فردا باید به محل نزول ملائکه و روح باشد. باید از خدا بخواهیم که به تقدیری که به دست حضرت در این شب برایمان رقم می خورد راضی باشیم و جزو جلو برندگان برنامه حضرت در سال پیش رو قرار بگیریم...
آدرس کانال در بله و ایتا:
@Seyedesalar1
52.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسمالله
هرچه بیشتر در مسیر طلبگی جلو میرم، به این حرفهایی که چند سال قبل زده شده بیشتر و عمیقتر باور پیدا میکنم.
واقعیت اینه که چشم خیلی بینایی نمیخواد تشخیص اینکه ما چقدر کمیم در این مهمترین عرصه و خلا واقعی حرکت انقلاب اسلامی.... خیلی لازم نیست کسی ریز بین باشه تا بفهمه که ما پر هستیم از *نمیدانمها* .
اگر تشخیص داده شود که چقدر حجم این *نمیدانمها* زیاد است و منبعی جز قرآن و اهلبیت قرار نیست که درمان دردهای ما و پناه ما در فتنههای آخرالزمان باشه، چارهای جز تصمیم بر مجاهدت در این عرصه، باقی نخواهد ماند.
آدرس کانال در بله و ایتا:
@Seyedesalar1
چرا نهضتی شدم؟
امروز بعد از یک وقفهی شاید یک سال و نیمه، مجددا جلسات راهبردی مجموعهی بنیاد نهضت از سر گرفته شد.
جلسهای به شدت عمیق و پر محتوا که فرصتی است تا بنشینیم و در مورد حرکت کلان مجموعهی نهضت در پازل حرکت انقلاب اسلامی صحبت کنیم.
فارغ از محتوای جلسه امروز، مطلبی که امروز ذهنم را با خود درگیر کرده بود این سوال بود که چرا من به نهضت ملحق شدم و از اواخر نیمه اول دوره سطح، یکی از اجزای زندگی طلبگیام حوزهی علمیه و عملیهی نهضت آن زمان شد؟ (می دانیم که امروز ما با یک بنیاد نهضت مواجهیم)
بدون اینکه احتیاج به کتمان باشد حتما رفاقت و هم دوره بودن با مهدی دادمان و مجتبی عرب در مشکات و فرصت مباحثههای ماموریتی پیرامون دانشگاه با این عزیزان داشتن موثر بود، حتما اسلام ناب و دغدغهی دمیدن اندیشهی حضرت روحالله و حضرت اقا در فضای حزبالله دانشگاهها موثر بود، حتما روحیهی صمیمی حاج آقای قمی با وجود بزرگتری و استادی و ... موثر بود، حتما دغدغهی مشترک پیرامون دانشگاه و مبدا تحول دیدن تشکل ها در این ارتباط و اتصال موثر بود و حتما خیلی چیزهای دیگر که می توان یکی یکی برشمرد موثر بود اما امروز که فکر میکنم هیچکدام از اینها مهم ترین و موثر ترین عامل اتصال من به نهضت نبود...
آنچه عمیقا من را نهضتی کرد، دغدغهی تغییر صحنهی جریان انسانی انقلاب با اسلام امام خمینی و به رسمیت شناختن نقش مهم طلاب و حوزه در این فرآیند بود.
آقای قمی حقیقتا یک آخوند بود و باور داشت که با طراحی کار واقعی برای طلاب، هم می توان هویت طلبگی را زنده کرد و هم اتصال حوزه و دانشگاه را در یکی از مهم ترین کارکردهای دانشگاه یعنی تربیت انسان برای انقلاب ایجاد کرد و بیشترین ثمره را چید...
نهضت باور داشت که با فهم عمیق از دین و اسلامی که امام به ما یاد داد، می توان انسان انقلاب اسلامی تربیت کرد و این فهم عمیق را از جایی جز نهاد علم مبتنی بر دین یعنی حوزه علمیه طلب نمی کرد.
من امروز با افتخار نهضتیام و با افتخار به نهضت و به دغدغهی اصیل و عمیق نهضت یعنی به صحنه کشاندن مکتب روحالله در عرصههای مختلف انسانی حرکت انقلاب باور دارم و عمیقا معتقدم اگر نهضت از آن باور جدی به حضور و پشتیبانی طلاب در صحنهی عملیات جدا شود، تبدیل به یکی از مجموعههای بی ایدهی حاضر در صحنهی انقلاب خواهد شد...
پناه می بریم به خدا از آن روز...
والسلام
آدرس کانال در بله و ایتا:
@Seyedesalar1
*ما کمتر از زنان انصار را ببخش*
✍️ استاد حجت الاسلام علی کرم زاده
نمیدانم در صوت ح م ز ه چه طعمی ریخته بودند که به گوش حبیب خدا، دوستداشتنیترین اسم بود. همین قدر میدانم وقتی که آن اعرابی ِ تازه پسردار شده از رسول خدا برای فرزندش نام خواسته بود، اسم تو را از برادرزاده ات شنید. حمزه؛ محبوبترین اسم پیش حبیب خدا. شاید سرّ آن به فضیلت پرچمداریت در محشر برگردد. آن وقتی که پرچم حمد به دست خاتم و پرچم توحید به دست علی و پرچم تسبیح به دست جعفر، عَلَم تکبیر دست توست. مظهر قدرت خدا و رعب برای کفار. به گمانم برای همین است که سجاد الأئمه تو را اسد الله و اسد رسوله میخواند، آن وقتی که روضهات را بپا کرده بود و تعریف میکرد که هیچ روزی سختتر از روز احد برای رسول خدا نبود. روزی که حمزه شهید شد؛ حمزه شیر خدا.
تو رفتی و با رفتنت مصیبتها برای بنیهاشم باب شد. اگر تو بودی بعضیها طمع به مقام وصی نمیکردند و کوچههای مدینه شاهد روضههای تاریخسوز نمیشد. برای همین مدتها نام تو در نامههای علی و احتجاجات حسن مایهی فخر بود. وقتی که علی در شورای دومی به عمویی مثل تو مباهات میکرد و آن پنج نفر را قسم میداد که عمویی مثل حمزهی سیدالشهدا دارند و آنها هم لال میشدند. هر چه باشد نام تو زینتبخش پایهی عرش است و بالای عرش هم امیر بودن علی مکتوب است.
ما را ببخش اگر معرفتمان قدّ تو نیست. ببخش اگر یادمان رفته فاطمه سر مزار تو گریه میکرد و تسبیح از تربت تو درست میکرد. هنوز بعد صدها سال انگار گریه کنی نداری. معرفتمان حتی به اندازهی زنهای انصار هم نیست. وقتی که دیدند برادرزادهات بعد أحد، غم تو را به دل دارد و محزون از نبود روضهخوانی برای تو، دیگر بجای کشتههای خودشان برای تو گریه کردند. اصلن بعد تو برای هر مصیبتی که میخواستند نوحه بخوانند اول برای تو مرثیه میخواندند. ما کمتر از زنهای انصار را ببخش. زیارت مأثور تو را نمیخوانیم و پای خاکت مجلس نمیگیریم. اگر آل نحس قبر تو را گم کردند، ما هم نام تو را از تقویمهایمان پاک کردیم. خودت دعا کن بیاییم و پشت همان پنجرهها و حصارها بخوانیم:
*قسم به حرمت جعفر تو نیز طیاری قفس چگونه بگیرد تن رها شده را*
توضیح: در رثای جناب حمزه سیدالشهداء داشتم می نوشتم که این متن استاد عزیزم به دستم رسید و اشک ریختم و دیدم هرچه بنویسم، به پای این متن زیبا و عمیق نمی رسد.
نثار جناب حمزه سیدالشهداء علیه السلام صلوات
آدرس کانال در بله و ایتا:
@Seyedesalar1
*شرط نظر تحقیقی در مورد اسلام از زبان بهشتی*
«تحقيق درباره اسلام بايد به وسيله كسانى صورت گيرد كه علوم اسلامى متداول و معمول را *حداقل تا سر حداجتهاد* تحصيل كرده و به شيوه تحقيق دراين علوم و ماخذ آن آشنايى كافى داشته باشند. كسانى كه معلومات اسلاميشان در حد معلومات عمومى اى قدرى بيش از آن است ولى دراين رشته به حد تخصص نرسيده اند نبايد در مسائل مربوط به اين رشته ها خود نظراجتهادى دهند. مكرر ديده شده افرادى فاضل و مومن و علاقمند به اسلام چه در لباس روحانيت و چه خارج از آن درباره يك مسئله اسلامى نظرى تازه ابراز مى كنند. و در آن به چند آيه يا روايت استناد مى جويند. *در ميان اين افراد كسانى پيدا مى شوند كه قريحه و استعدادى سرشار دارند و چه بسا بااين قريحه خوب و ذوق واستعداد سرشار از آن آيات يااحاديث مطلبى استنباط كرده اند كه قبلا به ذهن دانشمندان و محققان اسلامى نرسيده است . ولى اين نوع استنباط نبايد خود آنها و ديگران را به اشتباه اندازد و خيال كنند كه كار آنها در حد يك تحقيق تازه اسلامى است و نظر تازه اى كه داده اند در حد يك نظر تحقيقى داراى اعتباراست . تنبه و توجه اين گونه افراد خوش قريحه البته ارزنده است و حتى محققان بايداز آن استفاده كنند ولى يك تنبه نو و خوش آيند را نمى توان بسادگى تحقيق ناميد.* چه بسااگر همين فرد فاضل خوش قريحه دلايل ديگر مربوط به همان مطلب را با همه جانب نگرى يك محقق متخصص بررسى مى كرد در آن دلائل نيز با همين قريحه وقادش نكت تازه اى مى يافت كه نظرش را درباره معنى و مفهوم آيات يا رواياتى كه ديده و بدانهااستناد جسته تغيير مى داد.اين آزمايش مكرر براى محققان صاحبنظر پيش آمده است بارها شده كه با برخى از همين افراد فاضل داراى حسن نيت و بسيار خوش قريحه ولى غير متخصص در فن تحقيقات اسلامى برخورد و درباره مطلبشان گفتگو به عمل آمده است آنها قبلا بااستفاده معنى نو و دلپسندى از يك يا چند آيه يا حديث نظرى تازه در يك مسئله اظهار كرده بودند. ما در گفتگوى خود با آنان نظرشان را به آيات ديگر يا به بخشى از سيره و سنت كه به به آن آيات و موضوع آنها مربوط بوده جلب كرديم و آنها به حكم آنكه براستى جوياى حق و بى غرض بودنداعتراف كردند كه آن نظر تازه شان فاقدارزش تحقيقى است و بايد در آن تجديد نظر كنند. به هر حال ما به هر نظر و تنبه تازه كه درباره يكى از مسائل اسلامى به وجود آمده باشد ارج مى نهيم هر چنداز يك فاضل خوش قريحه ولى غير متخصص. اما آن را یک نظر تازه نمى دانيم مگر آنكه همه شرايط تحقيق را دارا باشد.»
منبع: کتاب طرح کوششی تازه در راه شناخت تحقیقی اسلام، شهید دکتر بهشتی
آدرس کانال در بله و ایتا:
@Seyedesalar1
خدا خدا گفتن را نباید احتکار کرد
بعد از نماز صبح و گعده و زیارت دسته جمعی با بچه های دوره ۱۱، در حال و هوای خودم بودم که رسیدم به کفشداری. از پیرمرد سید و مهربانی که مسئول کفشداری بود، تقاضای پلاستیک تمیز برای کفش داشتم و او هم لطف کرد و تقدیم کرد. ناخودآگاه گفتم: «دست شما درد نکنه»
پیرمرد که از ساداتی بود که نقطهی صفر تا صدشان چند لحظه است و باید از کلاه بافتنی سبز کوچکی که بر سر داشت این را حدس میزدم، با لحنی پر از شکوه و شکایت گفت: «پس خداش کو؟» اول متوجه حرفشم نشدم و او هم فهمید و این بار با لحنی تندتر گویی که اصلا انتظار نداشته من طلبه با عمامهی مشکی متوجه حرفش نشوم، شروع کرد با لهجهی مشهدی غلیظ گفتن که: «باید بگی خدا خیرت بده... خدا اجرت بده... خدا نگهت داره... این خدا خداها رو که احتکار می کنین، اون دنیا باید جواب بدین»
حق با او بود...
#خدا_هست
آدرس کانال در بله و ایتا:
@Seyedesalar1
عزیزم؛
قمار عشق کن با ما...
همین قدر از تو می دانم که بر خاکی نمی تازی
مگر بر پشته ای از کشته ها پرچم برافرازی
به ابرویت قسم وقتی غضب کردی یقین دارم
که می خواهی مرا با یک نگاه از پا بیندازی
بزن چنگی به گندمزار گیسویت مگر قدری
زکات خون دل های فقیران را بپردازی
به شرط آبرو با جان قمار عشق کن با ما
که ما جز باختن چیزی نمی خواهیم از این بازی
از این شادم که در زندان یادت گرچه محبوسم
تو از من چون صدف در سینه مروارید می سازی
شعری فوقالعاده از «کتاب» فاضل نظری
آدرس کانال در بله و ایتا:
@Seyedesalar1
هدایت شده از جرعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از جرعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شكایت از ستمكارى امّت هنگام خاکسپاری فاطمه(س)
نهج البلاغه - خطبه 202
وَ مِنْ كَلاَمٍ لَهُ عليهالسلام رُوِيَ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَيِّدَةِ اَلنِّسَاءِ فَاطِمَةَ عليهاالسلام كَالْمُنَاجِي بِهِ رَسُولَ اَللَّهِ صلىاللهعليهوسلم عِنْدَ قَبْرِهِ
(درد دل با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به هنگام دفن فاطمه عليها السّلام)
اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ اِبْنَتِكَ اَلنَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ وَ اَلسَّرِيعَةِ اَللَّحَاقِ بِكَ
سلام بر تو اى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، سلامى از طرف من و دخترت كه هم اكنون در جوارت فرود آمده و شتابان به شما رسيده است
قَلَّ يَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِي إِلاَّ أَنَّ فِي اَلتَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ
اى پيامبر خدا، صبر و بردبارى من با از دست دادن فاطمه عليها السّلام كم شده، و توان خويشتندارى ندارم امّا براى من كه سختى جدايى تو را ديده، و سنگينى مصيبت تو را كشيدم، شكيبايى ممكن است
فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ فَ إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ
اين من بودم كه با دست خود تو را در ميان قبر نهادم، و هنگام رحلت، جان گرامى تو ميان سينه و گردنم پرواز كرد «پس همه ما از خداييم و به خدا باز مىگرديم
فَلَقَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِينَةُ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اَللَّهُ لِي دَارَكَ اَلَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ
راستى كه امانت باز گردانده شد ، و گروگان دريافت گرديد. اما غصّۀ من ابدى است، و شبم قرين بيدارى است، تا زمانى كه خداوند براى من جايگاهى را كه تو در آن اقامت دارى اختيار كند
وَ سَتُنَبِّئُكَ اِبْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا اَلسُّؤَالَ وَ اِسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ هَذَا وَ لَمْ يَطُلِ اَلْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ اَلذِّكْرُ
به زودى دخترت از همدستى امّت براى ستم بر او به تو خبر خواهد داد، در پرسيدن از او اصرار كن، و خبر اوضاع را از او بخواه؛ در حالى كه بين ما و تو فاصلۀ زيادى نشده، و زمانه از يادت خالى نگشته، اين همه ستم به ما شد
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمَا سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ قَالٍ وَ لاَ سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ اَلصَّابِرِينَ
به هر دو نفر شما سلام باد سلام وداع كننده نه سلام رنجيده خاطر دلتنگ. اگر از كنار مرقدت بروم نه از باب ملالت است، و اگر بمانم نه از جهت بد گمانى به آنچه خداوند به صابران وعده داده است.
آدرس کانال در بله و ایتا:
@Seyedesalar1
*به جبهه خودی رحم کنیم*
بسمالله
برادر جواد موگویی که برای بنده عزیز بودند و هستند، در واکنش به سخنرانی منتشر شده حجتالاسلام استاد قاسمیان در مراسم بزرگداشت شهدای حادثه تروریستی کرمان، متنی را منتشر نموده اند و از چند مقدمه غلط و اضافه کردن فرمایشات رهبر انقلاب، نتایجی گرفته اند و به نهادهای امنیتی هشدار دادهاند که مراقب باشند.
فارغ از محتوای سخنرانی استاد بزرگوار ما و انتقاداتی که به ادبیات ایشان وارد است، از انجا که مقدمات ایشان کاملا غلط و غیر مطابق با واقع هستند، بر خود لازم دانستم نکاتی را عرض کنم:
۱. ای کاش ایشان به نقد محتوای بیان استاد می پرداختند و طبیعتا مانند همهی انتقادات دیگری که در این چند روز نسبت به صحبتهای ایشان وارد شده است، می توانست وارد شود و مورد توجه همه انقلابیون و حتی خود این بزرگوار واقع گردد و چه بسا موجب اصلاح در اشتباهی که انقلابیون به آن اعتراض دارند، گردد. اما متاسفانه ایشان با وجود اینکه محقق تاریخ شفاهی هستند، به تصریح خودشان در متن، با استناد به اینکه برخی خبرگزاریها در مورد فلان واقعه چه گفته اند و آنجا هم با یک تحلیل به شدت غلط، نتیجه گرفته اند که فلان اشتباه ثمرهی سخنرانی سخنران برنامه بوده است.
جهت جلوگیری از تحریف و اطلاع آنها که به تاریخ شفاهی حوادث انقلاب علاقهمند هستند، متن زیر را که شهادت یکی از اعضای حاضر در اتفاقات منجر به تسخیر سفارت انگلیس بود و بنده به دلیلی الان نامشان را اعلام نمی کنم منتشر می کنم:
*«آقای قاسمیان کاملا با ورود به سفارت مخالف بودند و در سخنرانی شان نه تنها هیچ تحریکی برای ورود به سفارت نکردند که از این کار تحذیر هم دادند.حاج آقا از روز قبل نگران حمله به سفارت بود و با مسئولان مراسم شرط و شروط کرد که کار به سفارت نباشد و در سخنرانی هم چند بار با تلویح و مستقیم اشاره کردند که به سمت سفارت نروید.
بعد از سخنرانی هم بلافاصله محل را ترک کردند و اصلا از ورود به سفارت مطلع نشدند
وقتی که تلفنی مطلع شدند افرادی که داخل سفارت بودند را امر کردند که بیرون بیایند و تاکید کردند که این کار غلط بوده.
این نسبت اقای موگویی به شدت ناروا و این مورد یقینا و قطعا دروغ است.»*
۲. در مورد مقدمه دومشان هم که تحلیل و ربطی که آقای موگویی ایجاد کردند بین یک سخنرانی در مورد دوگانه میدان-دیپلماسی با حرکت اشتباه تسخیر سفارت عربستان، از عجیب ترین تحلیل هایی بود که تاکنون از یک نویسنده انقلابی خوانده بودم. اگر جواد موگویی را از نوشتههایش نمی شناختیم و دلبستگیاش به انقلاب را نمی دانستیم با این تحلیل و ربط دادن موارد نامربوط به هم برای یک نتیجه گیری جهت دار، حتما باید شک می کردیم که پروژهای در کار است برای از کار انداختن یک سخنران جبهه انقلاب از حیز انتفاع!
اما من چنین فکری نمی کنم. گمان بنده اینست که حجم ناراحتی و مخالفت ایشان از محتوای سخنان اقای قاسمیان در ماجرای اخیر، ایشان را بر آن داشته که اینگونه برای جبههی انقلاب دلسوزی کنند و یک خطر احتمالی به زعم خودشان را گوشزد نمایند. اما تلقی بنده اینست که این کار را متاسفانه با بیان مطالبی که خلاف واقع بودنشان قطعی است انجام داده اند.
امید اینکه جریان انقلاب درک کند که خراب کردن ادمها با انگیزههای سیاسی، ضربههای جبران ناپذیری برای کل جریان انقلاب در بلند مدت خواهد داشت و دست بچه ها را از اساتید خوش فهم قرآنی و مکتبی خالی خواهد کرد...
به جبهه خودی رحم کنیم...
والسلام
#استاد_قاسمیان
#جواد_موگویی
@Seyedesalar1
۲ نکته به بهانه شهادت امام موسیبن جعفر علیها السلام
در مناسبت هایی که به هر دلیل با نام و یاد حضرت موسی بن جعفر علیها السلام گره خورده است، ذهنم به صورت ناخوداگاه به مسالهی خاصی در زندگی این امام گره می خورد.
هنگامی که امام صادق علیه السلام به شهادت میرسند به دلیل شرایط تقیهای که در جامعه اسلامی آن زمان وجود داره، امام صادق مجبور میشوند که وصی خودشون رو و امام بعد از خودشون رو به صورت صریح و علنی اعلام نکنند. یعنی در نامهای که به شکل وصیتنامه به امام صادق علیه الصلاة و السلام منصوب است امام پنج نفر را که شامل منصور دوانیقی، حاکم مدینه، حمیده (مادر امام موسی بن جعفر), عبدالله افطح و امام موسی بن جعفر است، به عنوان وصی خودشان منصوب می کنند.
علی القاعده اینجا شیعیان هم میافتند توی این فضا که امام بعد از امام صادق رو چگونه پیدا بکنیم چون معلوم است که این پنج نفر که یکیش منصور دوانیقیست نمیتواند وصی امام صادق علیه السلام و امام بعد از امام صادق باشد. اینجا اون مطلبی که به عنوان راهگشا برای شناخت امام موسی بن جعفر به عنوان وصی حقیقی و امام بعد از امام صادق برای شیعیان خودنمایی میکند توجه به مفهوم علم در امام است. در آن روایتی که از هشام بن سالم و مومن الطاق مطرح شده که اینها بعد از شهادت امام صادق علیه السلام دچار یک حیرت سنگین هستند و برای خروج خودشون از حیرت راهی که پیدا میکنند این است که به سراغ عبدالله افطح بروند و بخوان که با امتحان کردن علم او که آیا این علم، علم امام صادق و علم به ارث برده شده از امام صادق علیه السلام هست یا نه، امام بعد از امام صادق رو پیدا بکنند. مطابق اون روایت شریف وقتی اینها از خانه عبدالله افطح بیرون میان کاملاً میشه این ناامیدی و حیرت رو در رفتار و گفتارشان مشاهده کرد. نکتهای که برای من در زندگی امام موسی بن جعفر علیه السلام نکته حائز اهمیتی است این توجه و فهم عمومی اصحاب است که مسئله امامت و ولایت الهی در جامعه به مسئله علم به احکام و سنن الهی گره عمیقی خورده است. یعنی برای دوستان اهل بیت علیهم السلام واضح است که آن کسی ولایت دارد بر مردم که از همه آگاهتر است به قواعد و قوانین الهی بر طبق قرآن و میراث امام صادق علیه السلام.
در این رابطه می خوام دو تا نکته رو توجه بدم:
۱. واضح و بدیهی بودن مساله ولایت «فقیه» در نگاه اصحاب ائمه علیهم ؛ یعنی برای همه اصحاب و شیعیان امام واضح است که عبدالله افطح نمی تواند امام جامعه و ولی شیعیان باشد زیرا علم به حلال و حرام الهی ندارد. عبدالله افطح پسر بزرگتر امام صادق علیه السلام است و مطابق ارتکاز جامعهی شیعه، پسر بزرگتر امام، امام بعدی است اما غالب شیعیان و آگاهان از شاگردان امام صادق علیه السلام این شرط را، نه یک شرط قطعی بلکه یک شرط اقتضایی می فهمند و آن شرط مهم و بدون بحث را علم و فقاهت می دانند که در عبدالله افطح متبلور نیست و لذا معلوم می شود که او امام نیست.
۲. اهمیت مسألهی علم برای دستگاه رهبری و در عین حال مظلومیت آن در جامعهی ما ؛ توضیح اینکه متأسفانه به دلایل گوناگونی که در مجالهای دیگری بدان پرداخته شده است، برای جهت گیری مأموریتی بخش مهمی از خواص جامعهی دینی و الهی ما، مأموریت پربار کردن پشتیبانی علمی و نرمافزاری دستگاه رهبری مطرح نیست. تلخی تا آنجا که کار دانشی برای پر کردن دست امام جامعه در عصر غیبت در ادبیات حتی حزباللهی ترین حزباللهی های جامعه ما با برچسب هایی مثل عافیت طلبی و در میدان نبودن و ... رمی می شود و در نتیجه این عرصه که از کلیدی ترین پاشنه آشیل های حفظ و شتابدهی حرکت عمومی انقلاب اسلامی است، حتی به عنوان یکی از عرصههای قابل فکر برای جهتگیری ماموریتی بچههای انقلاب مطرح نمی گردد. مساله هم شناخت دانشهای مرسوم که در دانشگاهها و حتی در حوزه تدریس می گردند، نیست، بلکه مسأله شناخت مکتب اسلام در عرصههای گوناگون فرهنگی اقتصادی و اجتماعی است که بتوان بر اساس آن مکاتب، دست دانشمندان علوم کاربردی را برای ارائهی راه حل مسائل پر کرد. گره کور در کندی حرکت نرمافزاری دستگاه رهبری، منقح نکردن مکتب اسلام در عرصههای مختلف و عرضهی آنها در قالب دانشهای مرسوم برای حل مسائل روز و مبتلابه جامعه است.
عمیقا معتقدم پشتیبانی دانشی و علمی از دستگاه ولایت و رهبری الهی جامعه در زمانهی غیبت امام معصوم، مهم ترین سنگر مبارزه و جهاد انقلابی هاست و امروز از هر سنگری، مهمتر و راهبردی تر برای ادامه حرکت انقلاب اسلامی.
والسلام
@Seyedesalar1
namaz.mp3
961.5K
چقدر باید از خدا تشکر کنیم که گاهی توفیق استفاده از آدم هایی رو داریم که افق نگاه مون برای درخواست از خدا رو باز می کنند...
واقعا خیلی وقت ها حتی متوجه این نیستیم که می شود به ظرفیت وجودی و افزایش اون فکر کرد... یعنی یه کسایی در این عالم هستند که حواسشون هست که بدون برخی کارها حتی اگر یار امام زمان ارواحنافداه هم باشی، یار کوچیکی خواهی بود و اونجا بهت 2 تا دستور العمل بدن که بفهمی باید بزرگ شی و دغدغه ی بزرگ شدن داشته باشی!
خدا حفظ کنه حاج آقای عابدینی رو که اول منبرهاشون از آدم ها می خوان که به فکر سردار شدن در سپاه حضرت مهدی ارواحنافداه بیفتن و به سربازی قانع نشن... باید همت ها را بلند کرد...
این 2 دقیقه ای که از حضرت استاد جاودان حفظه الله گذاشتم براتون، 2 تا دستور و راز سلوکی است برای این خواست های ویژه...
#استاد_جاودان
#ظرفیت_وجودی
@Seyedesalar1
بسمالله
این شبها در محضر ایات سوره مبارکه آل عمران در مسجد محمدیه قم هستم...
ادرس کانالشان در ایتا که هم صوت کامل جلسات و هم کلیپ تصویری برخی بخشهای طوفانی جلسات😊 در اون بارگزاری میشه رو در پایین پیام میتونین ببینید...
امیدوارم که مفید باشه برای این روزهای ما در حرکت انقلاب اسلامی...
https://eitaa.com/khatte_farhang
@Seyedesalar1