eitaa logo
استراحت بماند بعداز شهادت🇵🇸
10هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
5.2هزار ویدیو
19 فایل
﴾﷽﴿ ✅ اطلاع رسانی برنامه های : «مجموعه کافه شهدا» «گروه جهادی جمکرانی ها» «گروه های همدل علمدار جهاد» ارتباط با ادمین ها @kafe_shohada @kafe_shohada_2 ✨اجتماع قلوب بچه هیأتی های سومین حرم اهل بیت(ع)✨
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
البلاغه 📚 کلیت نهج البلاغه شامل 3 قسمت می باشد : 1️⃣ بخش اول : خطبه ها 🔸 منتخبی از خطبه‌های امیرالمؤمنین است که شامل ۲۴۱ خطبه می‌شود. 2️⃣ بخش دوم : نامه ها 🔸 این قسمت از نهج‌البلاغه ۷۹ بخش دارد که از ۱۲ وصیت‌نامه، سفارش و بخش‌نامه و ۲ فرمان، یک دعا، یک پیمان‌نامه و ۶۳ نامه مکتوب تشکیل شده است. 3️⃣ بخش سوم : حکمت ها ( کلمات قصار ) 🔸 در این بخش گزیده سخنان حکمت‌آمیز امیرالمؤمنین(ع)، پندها و نیز پاسخ پرسش‌ها و گفتارهای کوتاه ایشان در قالب 480 حکمت آمده است. ♦️ که ما در ابتدا از حکمت ها شروع به خواندن و مطالعه می کنیم به دلیل کوتاه بودن سخنان .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوربینی که نسبت به کهکشان راه شیری ثابت تنظیم شده و گردش سیاره زمین را نشان می دهد👌😍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/seyedghafar
بسم الله برای اینکار مهم خیلی روتون حساب کردیم همسنگرا همسنگرای عزیز ، متاسفانه امسال کولر گرون شده و این خونواده های گرفتار از پسش برنمیان ، تا گرما شروع نشده از الان باید بفکر باشیم
6037 9982 0745 1427
ملی سید عبدالغفار حسینی https://eitaa.com/seyedghafar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استراحت بماند بعداز شهادت🇵🇸
🎥چیزی که میخواستن برای خواهرم خ
‌🔻 توصیف اولیه از غیرتمندی مردی اهل دیار سربداران؛ شهید مهندس حمیدرضا الداغی: «بر اساس شنیده ها»  🔹ساعت به نُه و نیم نزدیک می شود؛ حمید دارد می رود دنبال دخترش. آوا خانه رفیقش است. حمید رسیده به فلکه سه گوش. افتاده است توی خیابان ابوریحان. آن دور و برها ظاهرا خلوت است. پرنده یا هر چیز دیگری زیاد پر نمی زند. چراغ برق های خیابان نفس شان تازه نیست، خوب نمی دمند. کتاب فروشی و مغازه اِسنُوا و دیگر جاها تعطیل است. طبیعی ست؛ ساعت نه و نیم شب، آن هم جمعه چرا باز باشند؟!   🔹چشم تیز می کند. می بیند سه پسر افتاده اند به جان دو دختر. نزدیک شان شده اند. چنگ می اندازند سمت دختران. پسر دستش را چنگک می کند دور مچ دختر، می گیرد می کشدش حریصانه. حمید خیابان را رد می کند پا می گذارد توی پیاده رو. می رود که مثل همیشه مثل دفعه های پیش سد بزند جلوی آدم های نامردی که دنبال لذت طلبی اند.  🔹پسران می خواهند دو دختر را به زور ببرند توی ماشین. ماشین شان را آن طرف پیاده رو یا خیابان گذاشته اند. دختر خودش را می کشد عقب. نمی دانم داد می زند کمک می خواهد یا نه. پسر وحشیانه دختر را می کشد. حمید که می بیند از آن طرف خیابان می آید. داد می زند که ول کنید چه کارش دارید؟!  🔹خودش را می رساند. توی دل دختران لرزه افتاده است. نمی دانم حمید آن  لحظه دخترش آوا آمده بود جلوی چشمش یا نه. ولی هر چه بود رفته بود وسط معرکه که نجات دهد. پسر سیاه پوش، پیرهن می زند بالا چاقو را از کمرش می کشد بیرون. حمید با لگد می رود سمت پسر. پسر دوم می پیچد پشت حمید. حمید یک لگد دیگر می زند به پسر جلویی. پسر دوم از عقب چاقو را تند تند فرو می کند توی گُرده حمید. پسر دیگر از جلو چاقو را می زند توی سینه حمید. پسر سوم که لباس زرد پوشیده، ایستاده است نگاه می کند. دختری که ماسک زده چیزهایی می گوید. دختر دیگر که موهایش ریخته ست روی شانه اش بدون روسری چیزی نمی گوید. چاقوست که از جلو و عقب توی تن حمید می رود. حمید نمی تواند نفر عقب را بزند. فقط مشت هایش می رود به سوی جلو. نفر عقب تا جا دارد با سنگ دلی و تیرگی، تیغ تیز فرو می کند. دو مرد از آن طرف پیاده رو می آیند راه شان را کج می کنند می افتند توی سرازیری خیابان و ناپدید می شوند. نبوده اند انگار هیچ وقت.   🔹دو پسر حمید را ول می کنند می ایستند جلویش چیزهایی می گویند. حمید جواب می دهد دستش را می گیرد سمت شان. سه مرد از پشت حمید پیدای شان می شود. یکی از  مردها که کچل است می رود دو پسر را دور می کند.  🔹خون دارد از از زیر پوست حمید می آید. بالا بافت های لباسش را رد میکند میرسد روی پیراهن. پشتش خیسِ خون شده. روی سینه اش هم خون زده و درد می‌کند. از زیر ماسک سفید رنگش یک کله نفس می کشد قلبش می زند. نمیدانم دارد به چه فکر می کند. آوا را یادش هست؟ آمده بود دنبالش؟ منتظر است. 🔹یک موتوری می رسد. حمید را که می بیند سوارش می کند. پیراهن حمید پرخون تر شده. نمی دانم موتور سوار به حمید چیزی میگوید یا نه. فقط گاز می دهد سمت چهار راه دادگستری. می رود بیمارستان. سر چهارراه یک نفر سرش را از پراید در آورده می گوید: «تلوتلو میخورد». موتورسوار تا می آید کاری کند حمید می افتد روی آسفالت. ترافیک می شود. مردم دوره می کنند. مغازه دارها سرک می کشند قاطی جمعیت می شوند. حمید دردش آمده چیزی می گوید: - کمک 🔹یک نفر زنگ می زند ۱۱۵. اورژانس زود می رسد. حمید را میبرند تو. تا میرسد بیمارستان رفته است توى كما. 🔹آوا نشسته است ثانیه میشمارد پدر بیاید زود برود خانه ولی از حمید خبری نیست. آوا شماره خانه را می‌ گیرد می گوید: بابا نیومده کجاست؟ 🔹یک ساعت بعد یعنی یازده شب از فرمانداری زنگ می زنند به همسر حمید می گویند: «آقای شما با کسی خصومت دارد؟» همسر حمید می گوید: «نه چرا می پرسید؟ یعنی دوباره به خاطر امر به معروف کاری کرده؟»... https://eitaa.com/seyedghafar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»: اِنَّ عَلیّاً مِنّی و اَنَا مِنهُ وَ هُوَ وَلیُّ کُلِّ مُؤمنٍ بَعدی. همانا علی از من است و من از علی هستم، هر مؤمنی بعد از من، علی مولی و صاحب‌اختیار او است https://eitaa.com/seyedghafar
13.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸️ این کلیپ رو ببینید تا متوجه بشید چرا در کربلا، سپاه دشمن به امام حسین علیه السلام گفت به خاطر بغض نسبت به پدرت (امام علی علیه السلام) جلوی تو ایستاده ایم ... https://eitaa.com/seyedghafar