9.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
#زمینه
چی شده چرا پریشونی ...
ویژه ایام فاطمیه
بانوای
#حاج_سید_محسن_بنی_فاطمی
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
4_6021517460065224806.mp3
35.56M
﷽
#روضه
ویژه ایام فاطمیه
بانوای
#حاج_سید_محسن_بنی_فاطمی
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
4_5765047289030640392.mp3
30.6M
﷽
#روضه
دل سپردم به دست پاک نسیم ...
ویژه ایام فاطمیه
بانوای
#حاج_سید_محسن_بنی_فاطمی
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
4_6037605814850554309.mp3
3.38M
﷽
#زمینه
دوباره فصل غذای حیدره ...
ویژه ایام فاطمیه
بانوای
#حاج_سید_محسن_بنی_فاطمی
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
#مصائب_بعد_از_شهادت
🩸«اُمّأیمَن» که اینگونه طاقت ندارد؛ دیگر خدا رحم کند به دل مولا ...
در روایت آمده است:
📋 أَنَّ أُمَّ أَيْمَنَ لَمَّا تُوُفِّيَتْ فَاطِمَةُ سلاماللهعلیها حَلَفَتْ أَنْ لَا تَكُونَ بِالْمَدِينَةِ
▪️وقتی حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها به شهادت رسید،«امّاَیمن» سوگند خورد که دیگر در مدینه نماند؛
📋 إِذْ لَا تُطِيقُ النَّظَرَ إِلَى مَوَاضِعَ كَانَتْ فِيهَا فَخَرَجَتْ إِلَى مَكَّةَ
👈 زیرا طاقت دیدن آن مواضع و محلهایی که حضرت فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها» در آنجا بود را نداشت. لذا از مدینه خارج شد و به سوی مکّه حرکت کرد....
📚 الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۵۳۰
✍ منم شمعی که از جان دادن پروانه میلرزد
به روی گونه هایم اشک، دانه دانه میلرزد
از آن روزی که دشمن پشت پا بر هستی من زد
دل ویـرانـهام از دیـدن بیـگـانه میلرزد
چرا از من حسن حرف دلش را میکند پنهان
چه بغضی در گلو دارد که بیتابانه میلرزد
حسینم روضۀ دیوار و در هر لحظه میخواند
زمین و آسمان همراه این دردانه میلرزد
پریشان است موی کودکانم، فاطمه برگرد
ببین با آه طفلان تو دارد شـانه میـلرزد
چه آمد بر سر این خانه بعد از رفتنت بانو
صدای در که میآید تـمام خانه میلرزد
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
ای کاش که من عاشق و حیران تو باشم
یک وقت سَحر زائر چشمان تو باشم
ای کاش که از منتظران تو شوَم تا...
از روی وفا بَر سر پیمان تو باشم
ای کاش مرا از غم هِجر تو خبر بود
تا نیمه شبی همدم و گریان تو باشم
آقا به دلم یک نظری کُن که دَمادَم
سَرگشته و دلواپس هجران تو باشم
ای زاده زهرا تو بخواه تا که جوانم
سرباز شوَم در صف یاران تو باشم
ای کاش دلم کنده شود از همه دنیا
شاید که هوادار پریشان تو باشم
وقتیکه قرار است اسارت روَد این دل
ای کاش که در گوشه زندان تو باشم
در لحظه مرگم بخدا حاجتم این است
لبیک به لب، دست به دامان تو باشم
هادی همتی
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
خدا کند که زنی ناگهان زمین نخورد
به پیش همسر خود بی امان زمین نخورد
خداکند که نپیچد به پای او چادر
شبیه پیرزنی قد کمان زمین نخورد
خدا کند نرود آبروی یک مادر
مقابل نظر کودکان زمین نخورد
خداکند زن محجوب و بار شیشه او
درست در گذر این و آن زمین نخورد
خداکند که دو بازوی فاتح خیبر
کنار در سر داغ جوان زمین نخورد
مغیره, قنفذ و خالد بلند خندیدند
دوباره کاش چنین پهلوان زمین نخورد
گرفت شال علی را ز پشت سر زهرا
که با کشیدن این ریسمان زمین نخورد
میان گودی گودال ذوالجناح چه کرد
کشید دست خودش آسمان زمین نخورد
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
ای وجودی که در کمال شهود
هستیات نورِ عالمِ غیب است
نام پاک تو بی وضو بردن
نزد اصحابِ معرفت، عیب است
جز تو ای معنی کلامالله
کیست شایسته سلامالله؟
مدح تـو بـر لب رسول خدا
ذکر نابـیسـت از دعـا برتر
جز محمد که دستبوس تو بود
تویی از کل انبیا برتر
دل احمد کتاب منقبتت
کار ما نیست فهم مرتبتت
نیمهشبها که در دل محراب
ذکر آیات «نور» داشتهای
ای نمازت نهایت معراج!
عرش را پشت سر گذاشتهای
باغ سجاده غرق عِطر تو بود
نور عالم قنوت وِتر تو بود
شـرح تفسیر «نحـنوجهالله»
نقـش بسته به مصحف رویت
شب معراج مصطفی میدید
بـاغ جنـت پـر است از بویت
شد ز نورت کمی نصیب بهشت
تو بهشتی خودت، نه سیب بهشت
روح بین دو پهلوی احمد
به چه جرمی شکست پهلویت؟
گر جسارت نبود میگفتم
هرم آتش چه کرد با رویت؟
داغ سنگین به سینهات که نشست
به خدا شیشه دل تو شکست
شب غسل تو است و افتاده
لرزه بر دست فاتح خیبر
ناگهان بغض کهنه میشکند
سر به دیوار مینهد حیدر
دردها را نگفته بودی، آه
زخمها را نهفته بودی آه
پیکر غرق لالهات را داشت
حیدر از زیر پیرهن میشست
گوییا مرتضی در آن لحظات
دست از جان خویشتن میشست
آفتاب وفا خداحافظ
هستی مرتضی خداحافظ
شب تشییع جسم زهرا، نه
شب تشییع جان حیدر بود
حمل تابوت دوست بر شانه
بیشتر از توان حیدر بود
بود صبر جمیل حیدر هم
در فراق جمال زهرا کم
لیلةالدفن لیلةالقدر است
شب معراج لیلةالإسرا
گشته خاموش «کوکب دری»
خفته در خاک زهره زهرا
الوداع ای شهیده حیدر
روشنیبخش دیده حیدر
صاحب ماسئلتکم من أجر!
خوب اجر تو را ادا کردند
خودت از دخترت بپرس و ببین
امتت بعد تو چهها کردند
بیقراریم یا رسول الله
شکوه داریم یا رسول الله
صبر کردم اگرچه بود شگفت
از دل داغدار، این همه صبر
صبر کردم اگرچه بود شگفت
از من و ذوالفقار این همه صبر
ماند فریاد و بغضمان به گلو
خار در چشم و استخوان به گلو
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi