بسم الله
از: بچههای ستاد
به: جلیلی محبوب قلبها و مظلوم قلم ها
سلام علیکم
در نجوای دعای کمیل در مسجد نزدیک ستادت فرازهای گفتگو عبد ومولی فیضان دارد.
نمی دانم چرا حس و حال مظلومیت دوران رئیسی مظلوم را کمی بیشتر بر خود احساس می کنم.
بدنه حزبالله مردم عزیز دوست داشتنی را بارها دیده ایم در مناطق زیر پونز شهر و در مناطق بالاتر شهری به تو نه ارادت بلکه عشق می ورزند و تمام هم و غمشان تویی که سعید جمهور شوی که پرچمدار شهید رئیسی شوی...
کاش وقت بود و تمام جملات و فیلم ها و غیرت داشتن آنها را برای تومی نوشتم وتو هم وقت داشتی مثل نامه نوجوان دشت مغانی می خواندی،می نوشتم از آن زن دست فروش و طایفه ی عاشق تو،از آن معلم باز نشسته ی آبادانی،از آن جوانان دغدغه مند اصفهانی،آن نوجوانی که دیشب تا نزدیک به سه بامداد سعیش تو بودی تا تو را به دیگران بشناساند،از آن خانم که مثل موکب داران اربعینی برایت غذای نذری پخش می کرد،از آن تعمیر کار،از آن فروشنده خرد،از آن ...
همه دوستت داشتند که جز برای معشوق چنین نکنند.
سعید جمهور حضور حاضر را خوب درک کرده ای لذا ،ملامت آنها که سری در سر ها و وجهه ای در وجوه و قلمی در اقلام وسخنی در عموم دارند نه هراس،که همیشه تاریخ چنین بوده است،می دانم همه فشار ها بر توست تا با تحلیل های ناصوابشان تو را مذل المومنین خوانند،هیهات ما خود را آماده کرده ایم تا سپر آماج تیر های زهرآگین آنها باشیم.
بایست که اطراف خیمه آن را تا کیلومتر ها پر کرده ایم و تو دست برتر را داری، مردم تو را می خواهند چرا که برایت از جان و مال و داراییشان مایه گذاشته اند.
سعید عزیز با تو بودن سعادت است چرا که سعید خیمه ولایتی.
نیش ها و کنایه ها را اندکی تحمل کن که فرج نزدیک است.
بدن سوخته کفن شده سید شهید جمهور بر دلهایمان سنگینی می کند و اشک های مان را جاری و فقط تویی که تسکین اویی و عطر مرامت عطر مرام سید ابراهیم است، تبر ابراهیمی را زمین نگذار که همه ما هستیم چرا که در زیر تابوت سید با تو عهد بستیم،پس بسم الله...
#وحدت_خود_جوش_مردم_گرد_سعید_جمهور
سید ضیاء رضی بهابادی
🇮🇷#آنسوتر
@seyedrazy