eitaa logo
کانال سید سراج الدین جزائری
22.7هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
11 فایل
شهیدتر ز شهیدان بی کفن، #شاعر غریب تر ز #نویسنده ها، #کتابفروش . یک جوان نسبتا خییییلی معمولی ارتباط : @seyedseraj اگر حرفی رو نخواستی رو در رو بگی👇 https://eitaayar.ir/anonymous/F902.WG72a ⛔تبلیغات ندارم⛔ ‌. کپی و برداشت از مطالب جایز
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همین که از سالن خارج می شوی کلی ون و چندتایی هم اتوبوس ایستاده‌اند و آماده حرکت کانال 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
تجربه‌نگاری خدمت حرم اباعبدالله(ع) رسیدم کربلا الحمدلله... نمیدانم چند بار چشم باز کردم. یک‌بارش را که برای گازوئیل ایستاده بودیم را خوب یادم است. پیاده شدیم و آبی خوردیم و هوایی. حدود ساعت ۱:۳۰ بود و می‌دانستیم که نیمی از راه را طی کرده ایم. خوابیدن در ون‌های ۱۱ نفره سخت است. خصوصا که صندلی متحرکش به من رسیده بود. تازه سوار شدیم راه را ادامه دهیم که یادم افتاد اینترنت همراهم را مهیا نکرده‌ام. *1111# را با خط ایرانسلم گرفتم و مراحل را پیش رفتم و یک بسته اینترنت رومینگ ۱۰ گیگابایت ۱۴ روزه انتخاب کردم. چندین سال است که در تشرف کربلا از این طریق اینترنتم را تأمین میکنم. هم بخش زیادی از هزینه به جیب شرکت ایرانی می رود و هم خدایی کیفیت و بیشتر و البته دسترسی راحت‌تری دارد از خطوط عراقی. این‌بار اما موقع پرداخت پیامک بانکی دیر به دستم می رسید و انجام عملیات پرداخت موفق نمیشد. سعید را صدا کردم تا اینترنت گوشی اش را اشتراک بگذارد و از نرم‌افزار ایرانسل من توانستم همان بسته را با میزبانی آسیاسیل عراق تهیه کنم به ۳۰۰ هزارتومان. یکی از حسن‌های اینترنت خطوط ایرانی در عراق این است که کلیه سایت ها و نرم‌افزار‌های بانکی ایرانی با این شبکه بیگانه نیستند و می توانی کارهایت راهم انجام بدی. خیالم که از اینترنت راحت شد. دوباره مهیا شدم برای خوابیدن. اینبار راحت‌تر و عمیق‌تر خوابیدم. چندباری بیدار شدم اما حس خواب سنگین‌تر را تجربه می کردم که یک باره راننده صدا زد إنزِلوا (پیاده شوید). ساعت گوشی را نگاه کردم ۴:۱۰ دقیقه بود. پیاده شدیم و به سمت حرم . درست نمی‌دانستم کجاییم ولی حسی به من می‌گفت بعد این دیوار روبرو از سیطره که رد شویم باب القبله امام حسین نمایان می شود. همین هم شد... هزار بار هم اگر کربلا مشرف شوی نگاه اول به گنبد در هر سفر همیشه یک حس و حال دیگری دارد. مثل تشنه‌ای که به چشمه برسد، گرسنه‌ای که به سفره طعام برسد. نه هیچکدام حس زائر تازه به کربلا رسیده را ندارد. ماهی... شاید ماهی... ماهی که دقایقی را بیرون آب بوده و از بی آبی به تلظی افتاده بهتر از هر کسی قدر دریا را می داند. هرچند عرب می گوید تلظی آن وقتی است که دیگر ماهی بیرون افتاده از دریا امیدی به پیداکردن آب ندارد و حتی دیگر بدنش تکانی نمی خورد . می گویند در این مرحله حتی اگر ماهی را به آب هم بیندازی دیگر فایده‌ای ندارد و جان می دهد اما این دریایی که من یافته‌ام سفینة النجاتی دارد که هرکس و هرچیز را به سلامت به مقصد می رساند. من به دریایی رسیده ام که دم نجات‌بخش مسیح و ید بیضای موسی و گلستان آتش ابراهیم و کشتی نوح و چه و چه از برکت نام او یعنی شبیر توان گرفته‌اند. کجا دارم می روم... اصلا قرار نبود به این شکل بنویسم. دست خودم نیست، ظهر روز هفتم محرم در حائر حسینی وسط روضه عربی نشسته‌ باشم و بنویسم خود به خود نوشته ام می رود سمت روضه علی اصغر(ع). آخر مقاتل نوشته اند که علی اصغر آن لحظه ها به تلظی افتاده بود. یعنی معلوم هم نبود اگر آب هم می داند طفلکی زنده ‌می‌ماند یا نه.... بگذریم... نم چشمی برای آمرزیدن من و شما بس است. خلاصه که رسیدیم به حرم الحسین(ع). نسیم خنک ورودی حرم مصممان می کند نماز را در حرم بخوانیم. کیف‌هایمان را تحویل امانت داری می دهیم و وضویی تازه می کنیم و میرویم سمت حرم... زیارت حسین (ع) رسیده از راه و با خستگی و گرد سفر مستحب است. شاید همین هم هست که زیارت از راه رسیده بیشتر می چسبد. کانال 👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
موکب‌ها اطراف حرم برپاست و مشغول خدمت رسانی به زوار. امروز اینجا در عراق ۷محرم است و در صورتی که ایران ۸ام است هنوز کربلا خیلی شلوغ نشده و جالب است که اغلب زوار امروز ایرانی اند. هرچه به عاشورا نزدیک می شویم رفته رفته جمعیت عراقی‌ها بیشتر می شود... کانال 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
خیلی‌ها پیام دادید و التماس دعا گفتید یا حاجتی رو گفتید تا از حضرت بخوام براتون. بعیده با شرایط شیفت و تولید محتوا فرصت کنم همه رو ببینم یا جواب بدم لینک میدارم اینجا تا ان شاء الله از طرف کسانی که ثبت‌نام می‌کنند زیارت نیابتی به جا بیارم و خدمتم رو تقدیم کنم برای عرض حاجت شما... هرکس دلتنگه و حاجتی داره بسم الله👇👇👇 https://formafzar.com/form/pm2pg https://formafzar.com/form/pm2pg https://formafzar.com/form/pm2pg
تجربه‌نگاری خدمت حرم اباعبدالله(ع) آماده‌خدمت از باب القبله وارد حرم می شویم. سلام میدهیم و به نماز می ایستیم. بعد نماز توجهمان جلب می شود به سخنرانی و روضه‌ای که ایرانی‌ها کوشهدحرم به پا میکنند. مرسوم است بعد نمازهای صبح حرم ایرانی‌هاسمت راست باب القبله منبر و روضه دارند. کمی نشستم پای روضه خوب که حالم خوش شد از سعید جدا شدم و رفتم زیارت. اطراف ضریح هنوز خلوت بود. زیارت دلچسبی کردم و آمدم سمت مجلس ایرانی‌ها. هنوز سینه زنی برپا بود و روزی ما هم شد. مجلس که تمام شد با سعید رفتیم حرم ابوالفضل العباس(ع) هم زیارت کردیم و از زیر مسقف ۳ برگشتیم سمت حرم امام حسین(ع) که تجدید خاظره‌ای هم باشد از خدمت اربعین گذشته. با مسئول گروه خدمتتان چندین بار است که تماس میگیرم و موفق نمی‌شوم صحبت کنم. تصمیم‌مان می‌شود که برویم یک گوشه حرم استراحت کنیم تا کمی سرحال شویم. از باب قاضی الحاجات وارد می شویم و همان ابتدای کار چشمم می خورد به در سرداب که باز است. از پله‌ها پایین می شویم و میرسیم به یک سالن بزرگ خنک. اصلا انگار دست و پایمان شل می شود. همه اینجا خوابیده‌اند. سبیل به سبیل. هوا به اندازه کافی خنک است.می گردیم تا یک جای خالی پیدا کنیم که باد مستقیم کولر نخورد. سعید بنظر خسته تر می رسد و همان لحظه که می رسیم خوابش می برد. من اما می نشینم به نوشتن. باید روایت را کامل کنم. دو سه ساعتی می گذرد و حالا من هم لَختی خوابیده و سرحال‌تر شده‌ام. ساعت تقریبا ۸:۳۰ است که سعید را صدا میکنم. گوشی ام‌خاموش شده است و لازم است برویم سروقت کیف ها و شارژر یا پاوربانک برداریم. ممکنه است گروه خادمین تماس بگیرند و تلفنم خاموش باشد. پاور بانک و شارژر را بر می داریم و حرم را دور می زنیم و میرویم سمت شارع سدره. صف قیمه نجفی یکی از موکب‌ها یادم می آورد که گرسنه ایم. غذا و آبی میخوریم می رویم در یکی از مسقف‌هایی که عتبه حسینی در در شماره سرده بنا کرده تا باز هم کمی استراحت کنیم. اینجا دیگر من هم که خسته‌ام جلوی باد یک کولر خوابم می برد. تقریبا دو ساعتی شده که خدام صدایمذن می کنند: زایر صلاة... نزدیک نماز است و میخواهند صف نماز را بر پا کنند. سعید میگوید نماز را برویم داخل حرم. حرف خوبی است.بر می خیزیم و وضویی میگیریم و می رویم سمت حرم. حرم شلوغ است و تقریبا مملو از جمعیت.به سختی جایی پیدا میکنیم و می ایستیم به نماز. نماز که تمام شد سریع شیخی از منبر بالا رفت و شروع به مقتل خوانی کرد. شهادت حضرت عباس را می خواند. گویا رسمشان است عراقی‌ها. روز هفتم روضه آقا ابالفضل العباس (ع) میخوانند. مقتل‌خوان حرفه‌ای میخواند و مستمع یک دست گریه می کنند. يا نَفْسُ من بعدِ الحسينِ هُوني وبعدَهُ لاَ كُنْتِ أنْ تَكوني هذا حسينٌ واردُ المَنونِ وتَشْربينَ بارِدَ المَعينِ تاللهِ ما هذا فِعالُ دِيني  ولا فِعَالُ صَادِقِ اليقينِ شلون اشرب وخوي حسين عطشان  وسكنة والحرم واطفال رضعان به اینجا که می رسد غوغا می شود. حتی ایرانی‌هایی که به نظر از عربی زیاد نمی‌دانند و متوجه حرف‌های روضه خوان نمی شوند زجه می زنند. یاد ادامه روایتم می افتم و گوشی را بر میدارم و در دل روضه شروع میکنم به نوشتن. متمم خود به خود می رود سمت روضه علی اصغر. انگار دلم روضه روز هفتم ایران خودمان را می خواهد از تلظی می نویسم. همین که نوشتن به پایان می رسد پیام ابوعلی روی گوشی ام می‌نشیند. سریع بیایید به آدرسی که می‌فرستم جلسه توجیهی خدام است و باید حاضر باشید. بدو بدو کفش و کیفمان را تحویل میگیریم و در گرمای ظهر خودمان را می رسانیم به شماره محمد امین و به جلسه. خیلی از خدام آشنا هستند در چایخانه حضرت رضا(ع) یا بین‌الحرمین سال قبل هم‌خدمتی بوده‌ایم. خوش و بشی میکنیم و حاضری می زنیم و می نشینیم پای صحبت های ابومهدی ادیب. نکات نهایی را گوش زد می‌کند و توضیحات می دهد. و سپس با ابومهدی می نشینند به تقسیم نفرات حاضر. گویا ما شیفت شب افتاده‌ایم و در یکی از ورودی های حرم امام حسین(ع). یک بار دیگر حضور و غیاب بر اساس شیفت‌ها انجام می شود. جمعی از خدام در یک اتاق روضه‌گرفته آمد و بعدش سینه‌زنی. خودم را می‌رسانم و گوشه‌ای می‌نشینم. حس و حال روضه عربی را خیلی دوست دارم. روضه که تمام می شود.یک سفره خودمانی از نان و پنیر و مربی به پا می شود و ناهار را میخوریم. حالا دیگر همه چیز آماده است و باید بنشینیم منتظر اطلاع مسئولین عتبه برای شروع خدمت. همه تقریبا آماده می‌شوند برای خوابیدن الآن منطقی‌ترین کار همین است. من هم در گوشه‌اش یک پشتی پیدا میکنم تا استراحت کنم. سپری کردن شیفت ۱۲ ساعته استراحت مفصلی میخواهد. کانال 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
شیفت و محل خدمتمون مشخص شد: واجب: لیالی موضع: عارضه باب القبلة الحسینیه اسم مجموعة: ثامن الحجج شیفت شب محل باب‌القبله حرم امام حسین (ع) نام گروه ثامن الحجج کربلا چشمم به حرم افتاد... گفتم امام رضا خونه ات آباد... امام رضا خیلی دوست دارم... امام رضا خیلی دوست دارم... کانال 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
12.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قبل از شروع شیفت و تقسیم گروه‌ها خدام روضه و توسل و سینه زنی داشتند... نوای مجالس عربی دلنشینه حتی اگه معنی روضه‌هاشان را نفهمی ... کانال 👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
🏴گزارش لحظه به لحظه از کربلا ✍از زبان خادم ایرانی حرم امام حسین(ع) به همراه قرعه کشی کربلا🎁 🔺امسال هم توفیقِ خدمت در حرم امام حسین (ع) نصیبمون شد... 🔺این‌بار هم مثل همیشه قصد دارم حس و حال این روزهای کربلا و خدمت در حرم حسین (ع) رو باهاتون به اشتراک بگذارم. إن شاءالله بعد عاشورا هم قراره سی نفر (هر روز یک نفر) رو به قید قرعه به نیابت از اعضای کانال می‌فرستیم کربلا کانال 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترتیب نام گذاری روزهای دهه در عراق متفاوته دیشب شب هشتم شب حضرت قاسم بود و قافله ها برای حضرت حجله به پا کرده بودند... در درست بودن روایت ازدواج ایشان در کربلا بر اساس متون دست اول تشکیک های جدی وجود داد. کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046