eitaa logo
کانال سید حسین کشفی
1.3هزار دنبال‌کننده
228 عکس
85 ویدیو
199 فایل
🔸یادداشت هایی با رویکرد دینی از سید حسین کشفی 🔹محصّل و مدرّس حوزه علمیه قم ارتباط با ادمین: @s_h_kashfi 🔻کانال دروس رجال و حدیث: https://eitaa.com/hadiskhani_kashfi
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️عم بزرگوار آیت الله حاج آقا نورالله شاه آبادی هم از میان ما رفت و داعی الله را لبیک گفت. شاید مهم ترین ویژگی ایشان عطوفت و مهربانی بود. به همه محبتش را با عبارت "تصدقت گردم" ابراز می کرد. بعد از آن که در نشر و تدوین چهار کتاب ایشان _با نام های "سفرنامه منظوم" "منظومه احادیث نبوی" "منظومه احادیث علوی" و دفتر خاطراتشان_ توفیق یافتم، توجه و لطفشان به حقیر بیشتر هم شده بود. زندگیشان سرشار از خدمت به دین و مذهب اهل بیت بود. تا قبل از سال ۱۳۶۰ به امر مهم تربیت نوجوان اهتمام داشتند و تاسیس مدرسه سادات موسوی در خیابان ۱۷ شهریور یادگار ایشان است. بعد از آن نیز با تالیفات سودمند به مکتب قرآن و عترت خدمت کردند. حاج آقا نورالله طبع شعری نیز داشتند و تخلصشان "نوشا" بود. در سفرنامه منظوم به مناسبت سفر به عتبات عالیات و نیز سفر حج یک دوره کامل تاریخ اهل بیت از جمله مقتل سیدالشهدا را با زبان شعر سروده اند. این سالهای آخر تمام همتشان تالیف کتابی با موضوع هدایت و قرآن بود که به دو دفتر کامل رسید و مشغول نوشتن جلد سوم بودند که در ماه مبارک رمضان و بهار قرآن داعی الله را لبیک گفتند. مصیبت ارتحال اندوهبار این عالم ربانی را خدمت همه ارادتمندان و شاگردان و فرزندان گرامیشان تسلیت و تعزیت عرض میکنم. خداوند ایشان را با اهل بیت عصمت و طهارت محشور نماید.‌ سید حسین کشفی ۳ اردیبهشت۱۴۰۲ @seyyed_hossein_kashfi
⚡️کرامتی از ائمه بقیع ⬅️ به مناسبت ۸ شوال سالروز جانسوز تخریب قبور ائمه بقیع   🖋 سید حسین کشفی   🔻از حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید جواد شهرستانی (دامت برکاته) شنیدم که فرمودند: 🔹روزی آقای ری شهری _به مناسبت کتابی که در مورد کرامات ائمه بقیع در حال نگارش بودند_من را واسطه قرار دادند تا از آقای حاج شیخ محمدعلی عَمروی - بزرگ شیعیان مدینه - در مورد کرامات ائمه بقیع اگر تجربه ای دارند نقل کنند. اول که با مرحوم شیخ عمروی مطرح کردم به من تغیر کرد و گفت شما ائمه را چه فرض کرده اید؟ فکر می کنید که ائمه دکتر و پزشک شما هستند که دست و پای شما را بخواهند خوب کنند؟! کرامت ائمه این طور محدود نیست. ائمه ما وقتی بخواهند لطفی کنند خوب می دهند و در سطح اعلی عنایت می نمایند. ایشان در ادامه این جریان را نقل کرد و گفت: 🔸اوائلی که من از عراق به مدینه بازگشتم [حدود سال ۱۳۷۲ق] درگیری شدیدی میان شیعیان نخاوله و وهابی ها رخ داد و در مرحله اول  جمعیت محدود شیعیان مدینه بر جماعت وهابی غالب شدند. برای وهابی ها  خیلی سخت بود که مغلوب چند صد نفر شیعه در مدینه شوند و لذا تصمیم به برخورد شدیدتر گرفتند. عده ای از بزرگان شیعه در مدینه و از جمله من [شیخ عمروی] را دست گیر کردند. روبروی مسجد نبوی و بقیع عریشی (جایگاه چوبی) قرار دادند و جلادها و ماموران اجرای حکم را آوردند که شیعیان را شلاق بزنند ولی نه شلاق عادی بلکه از کَرَب [چوب پهن پایین درخت خرما] استفاده کردند. نفر اول را آودند و او را لخت کردند. شدت ضربه این شلاق به گونه ای شدید بود که نفر اول همان جا بعد از سه ضربه به شهادت می رسد. نفر دوم را بالا کشیدند و جلاد دیگری آمد و شروع به شلاق زدن کرد که او هم با ضربه تازیانه شهید شد. 🔹در این حال متوسل به ائمه بقیع شدم و گفتم: جرم ما این است که پیرو شما هستیم. آیا جزای پیروی شما این است که این گونه باید کشته شویم؟! نفر سوم را که خواستند بیاورند این عریشی که درست کرده بودند فرو می ریزد. با این حال آن ها دور ما را گرفتند و محاصره کردند و به اداره شهربانی منتقل کردند و گفتند که ۶نفر از شماها – که یکی از آنها من بودم- محکوم به اعدام هستید و تا روز جمعه در مکه و پیش از نماز جمعه گردن زده خواهید شد! از آن جا ما را به سمت مکه راهی کردند. در مکه منتظر تنفیذ حکم اعدام بودیم ولی روز جمعه شد و خبری از حکم اعدام نشد. بعد از آن ابلاغ کردند که به شما یک درجه تخفیف داده اند و به جزیره بد آب و هوایی در اطراف جده تبعید شده اید. از آن جا به جده منتقل شدیم و مدتی را در آن جزیره بودیم تا این که والی جده آمد و خبر عفو ما را داد و جماعت همگی به مدینه بازگشتیم. اما وقت ورود به مدینه ما را سوار بر درشکه کردند و شیعیان مراسم استقبال و شادی ترتیب داده بودند! وارد منزل یکی از شیعیان شدیم و جریان را پرسیدیم. گفت: بعد از ماجرای شلاق زدن و شهادت شیعیان بلافاصله جلاد اول در حمام دچار سوختگی می شود و می میرد. جلاد دوم هم ظاهرا زیر آوار می ماند و می میرد. خبر در همه جا می پیچد و جلاد سوم می ترسد. 🔸جلادها و ماموران اجرای احکام در آن زمان معمولا از افراد معینی از بزرگان قبائل بودند که به نوعی برای اجرای احکام نسبت به انتقام بعدی مصونیت داشته باشند. این جلاد سوم می گوید که نفرین آنها ما را گرفته و لذا به فکر حلالیت گرفتن از شیعیان می افتد و لذا پیش ما آمد و گفت چه کار کنم که شما از ته دل از من راضی شوید؟ گفتیم رضایت آنان که الان اسیر شما هستند باید به دست آوری. و لذا این آقا به دیدن شما خواهد آمد. همین طور هم شد و آن شخص [جلاد سوم] آمد و پس از عذرخواهی گفت من چه کار کنم که شما رضایت واقعی از من داشته باشید و از اعماق جان من را حلال کنید؟ سپس خودش پیشنهاد داد که من می خواهم  به هر خانواده شیعه یک قطعه زمین سیصد متری می دهم چون من زمین زیاد دارم فقط برای این که ثبت رسمی شود مقدار کمی از برای هر زمین می گیرم _مثلا اگر قیمت زمین ۱۰۰ ریال بوده یک ریال گرفت_ همه هم قبول کردند و خوشحال شدند و آن شخص هم این کار را انجام داد. 🔹 آقای عمروی به من گفت چطور بود این کرامت؟ گفتم خیلی خوب بود. گفت: این کرامت ادامه دارد و به همین جا ختم نشد. ائمه ما اگر بدهند خوب می دهند و به همین مقدار اکتفا نمی کنند. این عنایت ائمه بقیع در این این سالها به صورت مستمر شامل حال ما شده است. ده سال قبل دولت تصمیم گرفت که دور حرم مطهر پیامبر را یک خیابان کمربندی بکشد. همه خرابی ها در خانه های دیگران افتاد و زمین های شیعیان برِ خیابان واقع شد و الان قیمتهاش چندین برابر شده است. همین زمینی که در اختیار من است ۲۰ میلیون ریال سعودی ارزش دارد. ائمه ما این جور کرامت دارند نه این که فقط کوری را بینا کنند. 📚 رک: بر منبر خاطره ص۲۶۹ و خاطره های آموزنده ص۲۶۳.  @seyyed_hossein_kashfi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ شِکوه و اعلام خطر استاد مطهری درباره «نیمچه عالمان» پر ادعا 🔹 به نظر می آید مشکل جدی جامعه ما همین "نیم ها" هستند. ⬅️ ۱۲ اردیبهشت سالروز شهادت استاد آیت الله مرتضی مطهری گرامی باد. 🔻 متن بیانات استاد مطهری: من خیلی اوقات فکر کرده ام مقاله ای تحت عنوان " نیم ها " بنویسم که خیلی چیزها وجود ناقصش خطرش بیشتر از عدم محض است می‌گویند غزالی راجع به علم این حرف‌ را زده و گفته است : " هر چیزی وجود ناقصش به از عدم محض است مگر علم که وجود ناقصش بدتر از عدم محض است " و این ریشه اش هم معلوم‌ است ، آدمی که هیچ عالم نیست ، چون می‌داند عالم نیست لااقل در مقابل‌ عالم تسلیم است ، مثل کسی که طبیب نیست و می‌داند که طبیب نیست ، دیگر لااقل در مقابل طبیب تسلیم است و در نتیجه از وجود طبیب بهره‌ می‌برد ، ولی نیمچه طبیب چون خودش را طبیب می‌داند. تسلیم یک طبیب نیست ، می‌خواهد از همان علم ناقصش استفاده کند ، در نتیجه بجای سود ، زیان می‌برد.از همین جا بروید سراغ نیمچه مجتهدها و نیم‌ روشنفکرها و نیم های دیگر ، اینهایی که یک چیزکی می‌دانند . گفت : قل للذی یدعی فی العلم فلسفة حفظت شیئا و غابت عنک اشیاء چیزکی می‌دانند و چیزها نمی‌دانند اتفاقا اینها خطرشان بیشتر است چهار تا شعار می‌شنوند ، بدون اینکه متعمق بشوند و درست فکر کنند و دریابند ، این چهار تا شعار می‌بینید که اینها را از جا حرکت می‌دهد . 📚 فلسفه تاریخ ص ۱۱۹ 🆔 @seyyed_hossein_kashfi
⚡️منصبِ سیدالشهدایی 🔻 استاد سید محمدجواد شبیری زنجانی (دامت برکاته) 🔹 پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بعد از شهادت حضرت حمزه علیه السلام وارد مدینه شدند، دیدند از هر خانه ای صدای شیون زنها بلند است، حضرت فرمودند: لَكِنَّ حَمْزَةَ لَا بَوَاكِيَ‏ لَه (من لا يحضره الفقيه؛ ج‏۱؛ ص۱۸۳)، بواکی جمع باکیه است، یعنی زن گریه کن. 🔸مشابه این عبارت در وصیت امام باقر علیه السلام بعد از شهادت ایشان وجود دارد؛ که به امام صادق علیه السلام وصیت می کنند که در ده سال در مِنا برای ایشان عزاداری شود: لِنَوَادِبَ تَنْدُبُنِي‏ عَشْرَ سِنِينَ بِمِنًى أَيَّامَ مِنًى (الكافي؛ ج‏5؛ ص117) نوادب جمع نادبه است یعنی زنهای ندبه خوان. 🔹بعداز کلام پیامبر صلی الله علیه و آله رسم شد که هر کسی می خواست عزاداری کند اول بر حضرت حمزه علیه السلام عزاداری می کردند و بعد برای خودشان. تعبیر حمزه سیدالشهداء هم به همین عنوان است. سیدالشهداء کسی بود که در هر مصیبتی اول برای او عزاداری میشد. 🔸 إِنْ‏ كُنْتَ‏ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْن، این از همان جریان حمزه سیدالشهداء علیه السلام نشات می گیرد. بعد از شهادت حضرت اباعبدالله علیه السلام این منصب سیدالشهدایی از حضرت حمزه به حضرت سیدالشهداء منتقل می شود یعنی همین منصبِ إِنْ‏ كُنْتَ‏ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ ... 📚 درس خارج فقه زکات، جلسه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ @seyyed_hossein_kashfi
⚡️خدا چرا مگس را آفرید؟🦟 🔹قَالَ الْمَنْصُورُ [الدوانیقي] يَوْماً لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام وَ قَدْ وَقَعَ عَلَى الْمَنْصُورِ ذُبَابٌ فَذَبَّهُ عَنْهُ ثُمَّ وَقَعَ عَلَيْهِ فَذَبَّهُ عَنْهُ ثُمَّ وَقَعَ عَلَيْهِ فَذَبَّهُ عَنْهُ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لِأَيِّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الذُّبَابَ قَالَ لِيُذِلَّ بِهِ الْجَبَّارِين‏. 🔸ربيع _نديم و صاحب منصور دوانيقى _ مى‌گويد: روزى منصور در محضر مبارك امام صادق عليه السّلام بود مگسى بر او نشست،منصور آن را پراند،بار دیگر بر وى نشست و منصور براى بار دوّم آن را پراند،مگس براى مرتبه سوّم بر او نشست، وى به امام عليه السّلام عرض كرد: براى چه خداوند متعال مگس را آفريده است‌؟ حضرت فرمودند: براى اين كه به واسطه‌اش ستمگران را خوار و ذليل كند. 📚علل الشرائع، ج ۲، ص ۴۹۶ @seyyed_hossein_kashfi
⚡️ عصر امام صادق علیه السلام 🔻آیت الله سید احمد مددی (دامت برکاته) حیات امام صادق (ع) چهار دوره مختلف داشته است که شرایط کوفه متفاوت بوده است:‏ 💠 اول: از ۱۱۴ (سال شروع امامت آن حضرت) تا ۱۲۱ که کوفه آرام است. 💠 دوم: از ۱۲۱ تا ۱۳۲ که قیام زید است. در این سالها در کوفه مساله قیام مطرح شد که برخی گفتند: باید ‏قیام کرد و بنی امیه را از بین برد و تا سال ۱۳۲ که بنی عباس آمدند کوفه نا آرام است و عده ای زیدی شدند و بعد برخی ‏از زید برگشتند و برخی مثل ابوالجارود برنگشتند و تا زمان امام هفتم بودند و برنگشتند. اکثر یمنی های فعلی جارودی اند. ‏ از سال ۱۱۴ تا سال ۱۳۲ _که ۱۸ سال است _ امام صادق (ع) معاصر با بنی امیه اند. 💠 سوم: از ۱۳۲ تا ۱۳۶ که دوران سفاح ‏است که بنی امیه را از بین برد و به ابومسلم و امام صادق کاری نداشت. بعد از آمدن بنی ‏عباس، بنی امیه را تصفیه کردند و سفاح یعنی خون ریز و او بنی امیه را کشت و امام صادق (ع) تا ۱۳۶ با سفاح بودند و ‏بعد منصور آمد. ابوالعباس سفاح در حیره بود. حیره ۱۷ کیلومتری نجف است و الان بزرگ شده است و کوفه را با آجرهای حیره ساختند. حضرت صادق (ع) در زمان سفاح مدت ‏کوتاهی (حدود شاید ۱۰ روز) کوفه بودند و بعد به حیره برده شدند. و لذا حتی یکسال یا چند ‏ماه بودن امام صادق (ع) در کوفه معلوم نیست... [البته حضرت مسافرت هایی به کوفه داشته اند] زیارت عاشورا و دعای علقمه و زیارت امیر المومنین که حضرت صادق (ع) خواندند و امثالهم برای ‏این سفرهاست که صفوان جمّال نقل کرده است. جمّال یعنی من یکری جمالاً، کسی که جمل کرایه می دهد. در برخی ‏روایات صفوان است که در خدمت امام بوده است و خودش هم ثقه است. ‏ کشف رسمی قبر امام علی (ع) در زمان امام صادق (ع) است و از آن زمان علنی شده است. 💠 چهارم: از ۱۳۶ تا ۱۴۸ که دوران منصور است که ‏تصفیه داخلی کرد. او امام صادق (ع) و ابوحنیفه و ابومسلم و... را کشت. منصور به دنبال عبدالله محض بود و محمد و ابراهیم و... را نیز کشت. 🔺 اینکه ایشان رئیس مذهب شده به خاطر حفظ مذهب در این دورانهای مختلف است.‏ ‏📚 برگرفته از جزوه تاریخ سیاسی ائمه علیهم السلام @seyyed_hossein_kashfi
◾️ شهادت مظلومانه رئیس مذهب حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیه السلام بر همه شیعیان و محبین آن حضرت تسلیت باد. 🔺 خط استاد سید محسن کشفی @seyyed_hossein_kashfi
⚡️درباره روایات ◾️به مناسبت شهادت رئیس مذهب حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) 🔻وجه مشترک همه افرادی که از صراط مستقیم اهل بیت منحرف گشتند و عاقبت به شر شدند از کسروی و شریعت سنگلجی تا برقعی و ... مساله انکار روایات و مقابله با آن بوده است که گاهی با اهانت به بحارالانوار علامه مجلسی و مفاتیح الجنان محدث قمی همراه بوده است. علت این مقابله با روایات نیز روشن است. چون اکثر آموزه های دینی با روایات ثابت می شود و راه رهایی از قید و بند احکام الهی هم انکار روایات است. گاهی بهانه آنان، مساله احتمال خطا در انتقال مفاهیم، آن هم به صورت شفاهی است. از این رو بعد از گذشت صدها سال نمی توان به روایات اعتماد کرد و آن را حجت در احکام شرعی دانست. ⬅️ مسأله این است که "نظام حدیثی شیعه" به گونه ای بوده که بسیاری از این احتمالات و خطاها در انتقال مفاهیم را رد می‌کند. به جهت درک این مطلب، سه نکته را به طور اجمالی بیان می‌کنم: 🔸 اولا: احادیث شیعه برسبک نقل شفاهی و سینه به سینه نبوده بلکه اصحاب اهل‌بیت علیهم‌السلام احادیث را می‌نوشتند و ائمه علیهم‌السلام هم تاکید بر این کتابت و حفظ و نگهداری از کتب داشتند چرا که می‌فرمودند "احتفظوا بكتبكم فإنكم سوف تحتاجون إليها" بنابراین می‌بینیم بسیاری از اصحاب ائمه‌ی هدی (علیهم‌السلام) صاحب کتاب ها و اصل‌هایی‌اند که در آن احادیث ائمه (علیهم‌السلام) را جمع کردند. دو کتاب رجال نجاشی و فهرست شیخ طوسی در موضوع علم "فهرست" نگاشته شده‌اند که فقط در صدد جمع آوری نام مؤلفین و مصنفین از اصحاب ائمه (علیهم‌السلام) بوده‌اند. 🔹ثانیا : افراد حق نداشتند همینطوری  نسخه ای از کتاب را بردارند و از آن نقل روایت کنند بلکه برای نقل از این کتاب ها نیاز به اجازه بوده است. يعنی وقتی اصحاب ائمه، حدیث را از امام علیه السلام می شنیده اند مکتوب می کردند. سپس احادیث مکتوب را بر شاگردان قرائت و شاگردان نیز استنساخ می کردند و نسخه استنساخ شده را به استاد نشان می دادند و اجازه می گرفتند. این کار دو اثر مهم داشت: 1⃣ اصالت کتاب و صحت انتساب کتاب به مؤلف در کتب غیرمشهورة تائید می‌شد. 2⃣ درصد خطا و تحریف را در استنساخ ها کم می‌کرد. 🔸ثالثا: به خاطر وجود برخی جعّالین مثل مغیرةبن سعید که امام صادق علیه‌السلام درباره اش فرمودند: فَإِنَّ الْمُغِيرَةَ بْنَ سَعِيدٍ لَعَنَهُ اللهُ دَسَّ فِي كُتُبِ أَصْحَابِ أَبِي أَحَادِيثَ لَمْ يُحَدِّثْ بِهَا أَبِي و همچنین برای رفع احتمالات خطا و برای فهم جهت صدور که کدام حدیث از روی تقیه صادر شده، "نهضت پالایش حدیث" شکل گرفت که اصحاب، احادیث و کتب را عرضه ی بر ائمه علیهم‌السلام می‌کردند و حضرات معصومین آنها را  تأیید یا ردّ می‌نمودند. ✅هزار طائفه آمد ، هزار مکتب رفت و ماند شیعه که قال الامام صادق داشت @seyyed_hossein_kashfi
◾️و ماند شیعه که "قال الامام صادق" داشت.. چه شد که در افق چشم خود شقایق داشت مدینه ای که شب پیش، صبح صادق داشت   اگرچه شمس وجودش به سمت مغرب رفت هزار قله ی پر نور در مشارق داشت   چه با شکوه، غم خود به دل نهان می کرد چه شِکوه ها که از ان فرقه ی منافق داشت   به غیر داغ محرم، گلی زباغ نچید چقدر روضه ی گودال در دقایق داشت   خلیل بود ولی آتشش سلام نشد همان که در نفسش عطری از حدائق داشت   هزار طائفه آمد هزار مکتب رفت و ماند شیعه که "قال الامام صادق" داشت 🔺شعر از حجة الاسلام جواد محمدزمانی @seyyed_hossein_kashfi