با آغاز جنگ در سوریه از سال ۹۰ برای دفاع از حرمهای آل الله (ع) و یاری جبهه مقاومت، آگاهانه عازم سوریه شد. اعزامهای داوطلبانه مکرر و حضور مداوم در جبهه سوریه، روحیه رزمندگی را در وجودش تثبیت کرده بود و در دو سال آخر حیات ظاهری خود، به معنی واقعی کلمه زندگی یک رزمنده را داشت. بخاطر تعلقی که از نوجوانی به ثبت اسناد میراث دفاع مقدس داشت، در جبهه سوریه نیز به جمع آوری اسناد جنگ همت گماشته بود و در هر بار بازگشت به ایران، آثاری از جنگ از جمله تصاویری که با دوربین خود ثبت کرده بود و آثاری که از تکفیریها در صحنههای درگیری بجا مانده بود را همراه داشت. اوج توفیقات خود در این جبهه را حضور در عملیاتی میدانست که در تاسوعای سال ۹۲ در منطقه «حجیره» برای آزادسازی کامل اطراف حرم مطهر حضرت زینب (س) انجام گرفت و منجر به پاکسازی حرم تا شعاع چند کیلومتری از لوث وجود تکفیریها شد.
@seyyedebrahim
#پنج_شنبہ ها ...
مدام بہ تنهایے خود سر مے زنم
و در بیڹ خاطراتم،
جای خالےِ #ٺــو
بہ مـڹ تلنگر مے زند . . .
📎 پنج شنبههای دلتنگی
یاد شـــهدا با صلوات🌺
@seyyedebrahim
قرار هر پنجشنبہ ی دلم؛
گوشہ ای از شهر،
ڪہ آسمانش تو را در بر گرفتہ است...
#پنجشنبههای_دلتنگی
@seyyedebrahim
mpm_e0288753b1c27d1a366b158109529de9.mp3
5.07M
⚫️بازم دوباره دل تا مدینه زائره⚫️
⚫️ با نوای: جواد مقدم
⚫️ مراسم : شهادت امام باقر (ع)
⚫️ #شهادت_امام_باقر_ع_تسلیت ⚫️
@seyyedebrahim
از کربلا که برگشتیم رفتم حوزه که امتحان هایم را بدهم. آن روز امتحان منطق داشتم. آخرهای جلسه بود که یکی از بچه ها آمد و گفت: آقایی با دم در با تو کار داره.
ورقه ام را دادم و آمدم. تو بودی شوار آردی: بدو بیا داریم می ریم ماه عسل.
- چی می گی برای خودت آقا مصطفی؟ امتحان دارم. امتحان بعدی م رو چه کنم؟ مدیر حوزه اگه بفهمه پوست از سرم می کنه.
خندیدی، از همان خنده های بلند کودکانه: دو روزه بر می گردیم، بجنب که دیر شد!
- وای آقا مصطفی من که چیزی برنداشتم!
- صندلی عقب رو نگاه کن!
سبد مسافرتی آن جا بود. درش نیمه باز بود و پر از وسیله آن طرف تر هم پتو بود و بالش و فلاسک چای و سجاده.
@seyyedebrahim
من را به پای عشق تو شاعر نوشتند
در آستان عاشقی زائر نوشتند
با لطف «زهرا و علی» نام مرا هم
از شیعیان «حضرت باقر» نوشتند
🏴شهادت امام محمدباقر(ع)تسلیت🏴
#دلداده_حسین
@seyyedebrahim
بعد از شهادت آقا محسن علی زیاد زمین می خورد، همه نگران بودند و میگفتند شاید به خاطر اتفاقات این مدت مشکلی براش پیش اومده ونگران بودیم ومی خواستیم او را پیش دکتر ببریم که شبی آقا محسن به خواب یکی از نزدیکانمان آمد وگفت: نگران نباشید علی وقتی داره بازی میکنه می دود که بیاد بغل من ولی امکانش نیست می خوره زمین...
علی مشکلی نداره وسالمه نگران نباشید...
🌟راوی همسر شهید مدافع حرم محسن حججی.
🔻برای شادی روح شهدا #صلوات🔻
♦️کپی فقط با #ذکر_صلوات مجاز است:
https://eitaa.com/hojaji
در آخرین اعزام خود در دیماه ۹۲ به یکی از یاران نزدیک خود اعلام کرد که این سفر برای او بیبازگشت است و از دو ماه پیش از اعزام بدنبال هماهنگی برای محل تدفین خود بود. سرانجام، بعد از دو سال حضور در جبهه سوریه، در بعد از ظهر ۲۹ دیماه ۹۲ همزمان با سالروز میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق (ع) در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری استکبار در حالیکه فرماندهی محور عملیاتی در منطقه «قاسمیة» در جنوب شرقی دمشق را بر عهده داشت، در اثر اصابت ترکشهای یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه، به فیض شهادت نائل آمد.
@seyyedebrahim