eitaa logo
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
747 دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
64 فایل
ٖؒ﷽‌ شهید صدرزاده میگفت یه شهید‌انتخاب‌کنیدبرید‌دنبالش بشناسیدش‌باهاش‌ارتباط برقرارکنید‌شبیهش‌بشیدحاجت بگیریدشهیدمیشید‌ٖؒ خادم کانال @solaimani1335 @shahid_hajali
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃راز قدرت ایمان‌ها در قرآن خدا خواندم سپاهیان طالتون هم پیش از رفتن به میدان امتحان شدند و هم حین رفتن و هم در صحنۀ کارزار با دشمن. امتحان اوّلشان با خود طالوت بود. طالوت، هیمنۀ فرماندهان زمینی را نداشت ساده بود و زاهد. همین جا عده‌ای در امتحان پذیرش ولایت او مهر مردودی خورد به نامه‌شان. امتحان دوم پذیرش فرمان طالوت بود. دستور آمد که آب ننوشید مگر به قدر یک کف دست. جز اندکی از سپاهیان کسی تاب تشنه ماندن را نداشت. خیل عظیمی از سپاه طالوت در این امتحان مردود شدند. وقتی که طالوت و سپاهش با جالوت و لشکرش رو به رو شدند دسته‌ای دیگر، از هیمنۀ لشکر جالوت دلشان لرزید. این جا هم ... طالوتیانی که در امتحان‌های خدا رد شدند کسانی بودند که جانشان را در کف دست گرفته و رو به سوی دشمن می‌رفتند. آقا! تو هم می‌آیی در هیمنه و شکل و شمایل پیامبر، ساده و زاهد. می‌شود از تو بخواهم کمی از دبدبه و کبکبۀ پادشاهان را با خود به همراه بیاوری؟ ما اگر شمایلت را مثل خودمان دیدیم و زیر بار ولایتت نرفتیم، بیچاره می‌شویم. رحم کن به حالمان آقا! می‌ترسم وقتی که آمدی و همه آماده رزم شدیم در مسیر رفتن تا میدان جنگ امتحان شویم. چه بدبخت است کسی که در میانۀ راه از تو جدا شود! اگر تا صحنۀ کارزار با تو همراه شدیم و آن جا قامت ایمانمان شکست چه خاکی به سر بریزیم؟ با این دلشوره‌ها چه باید کرد. باید ایمانمان تنومند شود. ایمان‌های نهالی، تاب این امتحان‌ها را ندارند. کمک کن برای تنومند شدن ایمانمان! @seyyedebrahim
🍃بهار خدا پاییزِ برگ‌ریزان با تو حرف‌ها دارد و ما نمی‌شنویم! پاییز تجسّم یک انتظارِ به مقصد نرسیده است. زرد و بی‌جان شدن یعنی توانم برای انتظار به انتها رسیده است و تا از دست نرفته‌ام فکری کن به حالم. من این روزها همان پاییزم و حرف‌ها دارم با تو. تا از دست نرفته‌ام، فکر به حالم کن آقا! شبت بخیر بهار خدا
🍃عزادار حسین یک بار بگذار بیایم به مجلسی که در آن می‌نشینی و روضه گوش می‌کنی. من اگر دلم سیاه باشد که هست، و دلم اگر سنگ باشد که هست، ولی غصه‌ات دلم را آب می‌کند. با این وجود دوست دارم پای تماشای گریه‌هایت آب شوم. من به این آب شدن محتاجم. می‌خواهم قطره‌های جاری اشکتان در مصیبت جدتان را ببینم و به چکه‌های خونی که از چشمتان به جای اشک جاری می‌شود، خیره شوم. یقین دارم که اگر تکان‌های شانه‌ات در میان روضه را ببینم و اگر تماشای بر سینه‌زدن‌هایت روزی‌ام شود، آدم می‌شوم. گریه‌هایت بی‌تردید آدم‌ساز است. می‌دانم وقتی که ظهور کنی، از همۀ عالم بار سفر می‌بندند و به قصد شرکت در مجلسی که تو در آن هستی، ترک وطن می‌کنند تا به برکت اشک‌هایت آدم شوند. قبل از این که از دنیا بروم، مرا با اشک‌هایت آدم کن. شبت بخیر عزادار حسین!