#گذری_بر_زندگی_شهدا
#شهید_محمودرضا_بیضائی
قسمت هشتاد و پنجم
بعد تعريف كرد : يک بار در سعادت آباد ، يک دسته از این ها را كه اغتشاش راه انداخته بودند با بچه هاى بسيج از خيابان هدايت كرديم داخل يكى از كوچه ها....
اما وقتى دنبالشان وارد كوچه شديم يک هو انگار غيب شدند....
وسط كوچه بوديم كه ديديم از بالاى يكى از ساختمان های نيمه كاره ، بلوک سيمانى مى آيد روى سرمان....
رفته بودند روى طبقات آن ساختمان و بلوک پرتاب مى كردند !!!
وقتى ديدند ما ديديمشان يک عده شان آمدند پايين كه فرار كنند....
يكى از بچه ها كه جلوتر از ما بود افتاد وسط اين ها....
تا بقيه ی بچه ها بجنبند و بروند كمكش ، با قمه پشتش را از بالا تا پايين شكافتند .
راوی : برادر شهید
#ادامه_دارد.....
@seyyedebrahim
در این زمانه ی بدنامِ ناجوانمردی
باید به نامِ نامیِ مردانِ روزگار ایستاد....
این روزها
باید کسی باشد
تا بودنش
بشود مایه مباهاتت
مایه افتخار
و بودنش بشود دلیل بودنت....
#محمودرضا
یکی از همان هاست
بودنش مےارزد به تمام نبودن ها....
#دستمو_بگـیر....
#شهید_محمودرضا_بیضائی 🌷
#رفاقتانه
#دلمان_تنگ....
@seyyedebrahim