eitaa logo
شهید زنده سید نور خدا موسوی
176 دنبال‌کننده
236 عکس
238 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ فوری 💢 انتقاد آیت الله رئیسی از روش اجرای طرح ☢ باید از قبل مردم و نخبگان در جریان این طرح قرار میگرفتند... @seyyednoorkhoda
وداع همسر شهید مدافع امنیت مصطفی رضایی در معراج شهدا 🌹@seyyednoorkhoda
🔸نوزاد چهل روزه شهید مدافع وطن مرتضی ابراهیمی در مراسم وداع پدرش 🌹@seyyednoorkhoda
✌️✌️✌️راهپیمایی مردم ولایت مدار خرم آباد لبیک به رهبر معظم انقلاب اسلامی ودفاع از اقتداروامنیت کشور. فرداچهارشنبه 29 آبان ساعت 10صبح محل تجمع میدان شهدا. @seyyednoorkhoda
💢اولین تصاویر منتشر شده از پیکر مطهر شهدای امنیت مهندس مصطفی رضایی و مرتضی ابراهیم در معراج شهدا @seyyednoorkhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢مداحی فرزند شهید مرتضی ابراهیمی بالاسر پیکر مطهر شهید 🔹شهید ابراهیمی وصیت کرده بود اگر در این روزها شهید شد این مداحی را در کنار پیکرش بخواند🌺 @shohadanaja
@seyyednoorkhoda در این مراسم همسر شهید سید نورخدا موسوی نیز خاطراتی از شهید بیان خواهد کرد....
کسانی که در راه خدا جهاد می کنند مرگشان یک مرگ معمولی نیست آنان با اجر شهید از دنیا می روند.🕊 #جانبازان این دلاور مردان مرد شاهدان شهادت هستند و شهدای زنده اند بین مردمان روزگار خویش🌷 #شهید_همیشه_زنده_سید_نورخدا_موسوی🌷 @seyyednoorkhoda
AUD-20190124-WA0015.mp3
10.55M
🎶آهنگ پدر تقدیم به همه باباهای آسمانی پدرجان خیلی دوست دارم❤️ جات خالیه 😭😭😭😭😭😭😭😭😭 @seyyednoorkhoda
"وتوبهانه الهام این غزلهائی" ؛------------------------------؛ ندیدمت ، که بگویم: چقدر زیبائی نیامدی که ببینم ، شبیه زهرائی برای دیدن رویت ،زخواب برخیزم نوید آمدنت ، کی دهد، دل آرائی دلم هوای تو دارد ، بیا که دلتنگم توخویش آگهی ازراه ورسم شیدائی نظر بلند تر از تو ، نمی شود پیدا بگویمت:تو همیشه ، عزیز دلهائی غزل برای سرودن،بهانه می خواهد و تو بهانه ی الهام این غزل ها ئی ندیده، عاشق چشم خمارتو شده ام دلم شکست،بگو:پس چرانمی آئی؟ تو از قبیله ی نیکا ن ر و زگارانی تو از قبیله ی عشقی،امیر تقوائی دلم خوش است،توهستی،به زیربیرق تو کشیده ام نفس و،زنده ام اهورائی بیا قسم دهمت ، جان مادرت زهرا بیا بیا ، که ببینم ، چقد ر ز یبا ئی "فرائی"ازنفس افتاده،ازملال فراق نمانده است دگر، ذره ای شکیبائی @seyyednoorkhoda
"وتوبهانه الهام این غزلهائی" ؛------------------------------؛ ندیدمت ، که بگویم: چقدر زیبائی نیامدی که ببینم ، شبیه زهرائی برای دیدن رویت ،زخواب برخیزم نوید آمدنت ، کی دهد، دل آرائی دلم هوای تو دارد ، بیا که دلتنگم توخویش آگهی ازراه ورسم شیدائی نظر بلند تر از تو ، نمی شود پیدا بگویمت:تو همیشه ، عزیز دلهائی غزل برای سرودن،بهانه می خواهد و تو بهانه ی الهام این غزل ها ئی ندیده، عاشق چشم خمارتو شده ام دلم شکست،بگو:پس چرانمی آئی؟ تو از قبیله ی نیکا ن ر و زگارانی تو از قبیله ی عشقی،امیر تقوائی دلم خوش است،توهستی،به زیربیرق تو کشیده ام نفس و،زنده ام اهورائی بیا قسم دهمت ، جان مادرت زهرا بیا بیا ، که ببینم ، چقد ر ز یبا ئی "فرائی"ازنفس افتاده،ازملال فراق نمانده است دگر، ذره ای شکیبائی @seyyednoorkhoda
پرواز پرستویی دیگر ... پاسدار مدافع حرم اعزامی‌ از خرم آباد در سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد شنبه (فردا) ساعت ۹:۳۰ صبح از پادگان امام حسین (ع) به سمت گلزار شهدای خرم آباد این شهید بزرگوار علاقه ویژه ای به شهید نورخدا موسوی داشت. @seyyednoorkhoda
ده سال.mp3
10.37M
ده سال تقدیم به شهید سید نورخدا موسوی ده سال شد! طوفان بعد از تو خم کرد پشت پهلوان ها را این زخم پیدا این غم سنگین شُست از زمین داغ جوان ها را ده سال شد بی خنده ای بر لب این چهره تاریخ مصور شد این گل از آغوش درختی سبز کم کم به خاک افتاد و پر پر شد ده سال پشت پرده ی اندوه ایوب رنجی سایه گستر بود هر شب صدایش نا رسا تر شد هر روز ِ عمرش روز آخر بود مثل بلوط از قحط سال آب جانی به غایت تشنه تر آورد در چشم ها امیدواری کاشت در قلب ها فانوس روشن کرد ده سال صبر و عشق و بی تابی ده سال رنج و زخم و شیدایی باغی معطر شد به سر سبزی کوهی تناور شد به تنهایی عبدالجبار کاکایی @seyyednoorkhoda
ده سال تقدیم به شهید سید نورخدا موسوی ده سال شد! طوفان بعد از تو خم کرد پشت پهلوان ها را این زخم پیدا این غم سنگین شُست از زمین داغ جوان ها را ده سال شد بی خنده ای بر لب این چهره تاریخ مصور شد این گل از آغوش درختی سبز کم کم به خاک افتاد و پر پر شد ده سال پشت پرده ی اندوه ایوب رنجی سایه گستر بود هر شب صدایش نا رسا تر شد هر روز ِ عمرش روز آخر بود مثل بلوط از قحط سال آب جانی به غایت تشنه تر آورد در چشم ها امیدواری کاشت در قلب ها فانوس روشن کرد ده سال صبر و عشق و بی تابی ده سال رنج و زخم و شیدایی باغی معطر شد به سر سبزی کوهی تناور شد به تنهایی عبدالجبار کاکایی @seyyednoorkhoda
جا نمیشود .... این خنده ها در قاب هیچ پنجره ای خنده_هایت تمام دوربین ها را عاشق کرده است شهید همیشه زنده سید نور خدا موسوی 🌺شبتون شهدایی🌺 @seyyednoorkhoda
(۱) روز ها پشت سر هم میگذشت و اما روز آخر آن ماموریت بی پایان ...( اسفند ۱۳۸۷) همه با هم بودیم پدر، مادر، زهرای بابا و محمد که فردای آن روز به نام مرد کوچک خانه لقب گرفت. انگار همین دیروز بود زهرا کلاس اول و محمد ۵ ساله به همراه پدر و مادر به عکاسی محله پدربزرگم رفتیم و همه ما جلوی قاب دوربین عکاس نشستیم و عکس گرفتیم. بابا از آن عکاس نجیب و خدا بیامرز خواست تا یکی از عکس هایش را بزرگ کند... بابا که به عکاس گفته بود محل خدمتم زاهدان است و این روز ها ریگی و دار و دسته اش بد جور خرابکاری میکنند، ناگهان حرف از شهادتش به لب آورد و گفت شاید شهید شدم. مادر که با شنیدن این کلمات به شدت مضطرب و نگران شد حرف بابا را خواست پس بگیرد و مانع از بزرگ شدن عکس شود. حال آنکه آن موقع خبر نداشت روح بابا چقدر بزرگ تر از قبل شده. یادم هست وقتی که عکاس به بابا گفت که مادرم راضی به این امر نیست و اما بابای قشنگم به آرامی گفت شما بزرگ کنید راضی می شوند. بابا فردایش رفت و مادرم هم بعد از چند روز عکسها را از عکاسی گرفت اما بابای من دیگر هیچ وقت آن عکسها را به ظاهر ندید و رفت. حالا من همان زهرای بابا بزرگ شده ام، اما اگر در بالاترین عکاسی دنیا هم عکس بگیرم دیگر هیچ کدام آن عکسها و عکاس نمی شود. بابای قشنگم میدانم که آنروز علاوه بر لنز دوربین عکاس، انگار لنز دوربین خدا هم بر روی چهره ی پر نورت زوم کرده بود و داشت تو را برای خودش انتخاب میکرد. دوست دارم تا یکبار دیگر قاب لبخندت را در مقابل چشمانم ببینم به امید روزی که حاجت دل دختر بابا روا شود 🌷 @seyyednoorkhoda
هرگز ننوشت آنچه برازنده ی توست تاریخ که تا همیشه شرمنده ی توست ایثار، وفا، عشق، عمل، آینه، صبر اینها همه محتوای پرونده ی توست. سیدمحمد فرزند سیدنورخدا موسوی⚘ #شهید_زنده_سید_نورخدا_موسوی🌷 @seyyednoorkhoda
شهید زنده سید نور خدا موسوی
هرگز ننوشت آنچه برازنده ی توست تاریخ که تا همیشه شرمنده ی توست ایثار، وفا، عشق، عمل، آینه، صبر اینها
🌷بسم ربّ الشّهداء والصّدیقین🌷 📝دل نوشته ی سید محمد برای بابای آسمانیش سید نورخدا موسوی🌷 سلام بابای خوبم. دوست دارم از تو بنویسم یابهتر بگویم از خودم برای تو بنویسم. اما نمیدانم چه بگویم تا بدانی چقدر دلتنگم. پدرجان من و خواهرم زهرا بزرگ شده ایم.قد کشیده ایم اما ۷ سال است گویی بزرگی مان از دلتنگی مان به پیری میزند. یا بهتر بگویم کودکانه پیر شده ایم بابا ۱۴ بهمن ۸۷ هنگام خداحافظی آخر که من کودکی ۵ ساله بیشتر نبودم تو بار سنگین مرد بودن را بر دوشم گذاشتی و سفارش مادر و خواهرم زهرا را به من کردی و گفتی محمدم تا من بر میگردم تو مرد خانه ای مواظب مادر و خواهرت باش. آری بابا جانم من مرد کوچک خانه شدم و سالهاست شب ها را تا صبح نگهبان کوچک خانه ای هستم که دلاوری بزرگ در آن نفس میکشد و امانت خداست در دستان کودکانه من.بابای خوبم وقتی تمام شهر از قهرمان بودن تو دم می‌زنند وقتی کنار تختت می ایستند و اشک میریزند آن ها از تو قهرمانی میبینند و من پدری که دلم برای پدر بودنش حسابی تنگ شده است، بابای مهربانم دلم لک زده است برای لبخندت، برای گرمای دستانت، برای یک دل سیر پدر بودنت. بابا بین خودمان بماند این روزها وقتی تشنج میکنی بیشتر دوستت دارم چون وقتی از ترس رفتنت قلبم دارد از سینه ام درمی آید بیشتر به مفهوم پدر، پی میبرم و بیشتر با تو احساس نزدیکی میکنم چون با صدای درد کشیدنت این سکوت ۷ ساله و طولانی ویران کننده ات را میشکنی تا بودنت را بیشتر احساس کنیم پدر، بابای قشنگم باز هم بین خودمان بماند بعضی وقتها دلم آنقدر ابری میشود و بغض گلویم را میگیرد که از قهرمان بودنت خسته میشوم و دوست دارم فریاد بکشم و بگویم من بابایم را میخواهم!! با این همه چه با سکوتت چه بی لبخندت و چه بی آرامش آغوش گرمت دوستت دارم قهرمان.! پس بمان و نفس بکش نور خدا که خانه بی تو نور ندارد. واما بابای من در تمام این سالها در تمام عیدها و رمضانها ومحرمها، در تمام آمد و رفت ها، روزها و شب ها چشمهایم در تمنای تو بوده است.تمنای حرفهایت، بوسه های شیرینت، لبخند بی مثالت آغوش و گرمای وجودت، ومن همه ی آنچه کودکان در تب و تاب این روزها از پدر میشناسند در نگاه تو شناخته ام و یاد گرفته‌ام که پدری بزرگ دارم به وسعت آسمان .... 🌷 @seyyednoorkhoda
گرگ‌ها خوب بدانند، در این ایل غریب گر پدر مرد، تفنگ پدری هست هنوز برومند شهید زنده سیدنورخدا موسوی🌷 @seyyednoorkhoda
رزمنده ۸۵ ساله‌ای که مرید شهید زنده سیدنورخدا موسوی شد. پیرمرد ۸۵ ساله ازجمله رزمندگان دفاع مقدس که این روزها به‌سختی راه می‌رود و تنها با اشاره صحبت می‌کند از فرزندان خود می‌خواهد که در روز عید مبعث او را به منزل جانباز صددرصد برسانند. به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل ازخبر افلاک، خانه سید نورخدا موسوی مفرد؛جانباز صددرصد لرستانی که همیشه میزبان مهمان‌هایی از سرتاسر کشور است در روز عید مبعث نبی مکرم اسلام(ص) مهمان ویژه‌ای داشت. حاج غلامرضا آزمایش پیرمرد ۸۵ ساله از بروجرد که به همراه دو فرزند بسیجی خود راهی منزل جانباز سید نورخدا شده بودند. وقتی که به خانه سید می‌رسند بچه‌ها از او می‌خواهند که همراهی‌اش کنند اما او دم‌در از ویلچر پایین می‌آید و خود را به هر زحمتی که شده به سمت اتاق آقا سید می‌رساند  خیلی تلاش می‌کنیم که بفهیم چه بین او و سید ردوبدل می‌شود اما انگار گفت‌وگویشان محرمانه است. خانم سید می‌گوید سید مهمان‌های زیادی داشته اما آقای آزمایش بهترین مهمان من و آقاسید بودند. @seyyednoorkhoda
رزمنده ۸۵ ساله‌ای که مرید شهید زنده سیدنورخدا موسوی شد. همسر آقا سیدنورخدا می‌گوید: سید مهمان‌های زیادی داشته اما آقای آزمایش بهترین مهمان من و آقاسید بودند. @seyyednoorkhoda
سوزدل بین که زبس آتش اشکم دل شمع دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت زبانحال دختر این پیرمرد عاشق سید نورخدا موسوی 🌷 @seyyednoorkhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با پای دل آمد است به زیارت ... این است نهایت ارادت ... رزمنده ۸۵ ساله‌ای که مرید شهید زنده سیدنورخدا موسوی شد. 🌷 @seyyednoorkhoda
ایثار جانبازان، آن ها را به سلسه ی طیبه ی شهدا ملحق می کند. مقام معظم رهبری(مدظله العالی) #شهید_زنده_سید_نورخدا_موسوی🌷 @seyyednoorkhoda
ایثار جانبازان، آن ها را به سلسه ی طیبه ی شهدا ملحق می کند. مقام معظم رهبری(مدظله العالی) #شهید_زنده_سید_نورخدا_موسوی🌷 @seyyednoorkhoda
شعر در وصف تنها شهید زنده کشور سید نورخدا موسوی و خانواده عزیزش🌷 تو نور خدایی و نور بخش نورها سیدی و فرزند زهرا تلالو منشورها دریاب مرا که برای دیدن رویت بی تابم به هوای بودنها حضورها نکند که قسمت نشود ببینم تو را دمی سید خدا نکند بشوم جزو کر و کورها نور خدا دستم را بگیر و هدایت کن مثل خانواده عزیزت مثل آن صبورها پسر زهرا سید دعایی کن برخیز دعای کن برای فرج برای آن ظهورها فکر تو پر کرده دلم را هوایت سرم را خوش است یادتو به از این خطورها میدانم می بینی مرا میفهمی مرا سید من چرا شده ام مثل غریب و مهجورها؟ سید برخیز نگاهی کن کشورت را مردم، رهبرت را ببین از نزدیک دورها دستمان را بگیر، رها نکن، ای دوست حتی اگر باشیم جزو بدها و منفورها جانباز یا شهید زنده چه خوانمت؟ تویی پسر فاطمه جزو بهترین پورها پسرت سید محمد دخترت سیده زهرا همسرت و همه شدن محو عبورها دمی بیا به سراغ دل ما نورخدا شاید برود از دل کینه ها و غرورها کاش بشود رویای تو مهمانم شبی ای زیباتر از پری های بهشتی حورها تو بزرگی و بزرگیت نشود کم هرگز ماییم در مقابلت چون مورچه و مورها نهایت شعرم گویمت برخیز برادرم سوریه جنگیست پر از ستم ها زورها وحید از تو خواهشی دارد دعاکن بشود شهید برسد به قافله ی مسرورها شاعر و مداح اهلبیت_ وحید جهانگیری 🌷 @seyyednoorkhoda