✳خیلی بامعرفت و مهربان بود. خیلی با هم خاطره داریم. با همه خوشاخلاق بود، گاهی میگفت: «بالاخره من یک روز برای دفاع از حرم، میروم سوریه» و بعد هم کمی مکث میکرد و میگفت: «نگرانم مادر نتواند رفتن من را تحمل کند.» ولی بالاخره به آرزویش رسید، همیشه تلاش میکرد که هیأت و روضه بگیریم، مداح بود و برای اهل بیت(ع) مداحی میکرد.
گاهی اوقات تمام کارهای هیأت را میکرد ولی اصلاً خودش در آن هیأت نمیخواند!! همه میخواندند ولی خودش با تواضع فقط به عنوان یک عزادار گوشهای میایستاد.
🌷جواد ما را از آخر مجلس چیدند...
راوی برادر شهید جواد تیموری
شهید حادثه ترور مجلس
#سالروز_شهادت
#شهید_مجلس
#حمله_داعش
🕯 شادی روح شهدا صلوات
🇮🇷 پايگاه اطلاع رسانی شهدای گروه سایپا