کعبه سر جای خود ولی میخوانم
هر روز نماز را سوی کرب و بلاء...
ای کشتهی اشک جان ها به فدات
ای درد کشیده زیر شمشیر و سنان
۲۱ فروردین
۲۱ فروردین
صدای پشت در خانه ات صدای من است
بیا بگو به همه این گدا گدای من است...
میان خانه ما گریه بر تو مرسوم است....
که گریه کردن بر تو گره گشای من است
حیاط کرب و بلای تو برتر از عرش است.
که زائر حرم تو خود خدای من است......
تو نیزه خوردی و رفتی ز
غزل نوشتم و به به اش برای من است...
غزل نوشتم و صدات کردم و این به به اش
حسین جاااااان...
۲۱ فروردین
در محکمه پیغام تورا خواهم گفت
یک یک همه اقوام تورا خواهم گفت
گر آدرس عشق بپرسد ملکی
لب باز کنم نام تورا خواهم گفت
۲۲ فروردین
۲۲ فروردین
اضافه ی گِل تو قسمت همه نشود
کم است، جمعیت شیعیان و خوش گِل ها
برای اینکه همیشه به تو نگاه کنم
اتاق من شده حالا پُر از شمایل ها
۲۲ فروردین
دلیل کار و پس انداز ما زیارت توست
تویی تو علت نان حلال شاغل ها
برای خرج عزای تو رخت میشستند
قدیم پیرزنان در حیاط منزل ها
۲۲ فروردین
۲۲ فروردین
به طعنه لحظهی آخر سنان به تو میگفت:
حسین پیر نبودی چنین اوایل.. ها..
یکی لباس.. یکی سر.. یکی عبا را برد
نشست هاند سر سفرهی تو قاتل ها
۲۲ فروردین
۲۲ فروردین