#خاطرات_نماز
••🌹🌹••
روزی نزدیک ظهر به منزل شهید رجائی رفتم. ظهر، صدای اذان که شنیده شد، ایشان از جا برخاستند و برای اقامه نماز آماده شدند. ایشان را صدا زدند که: «غذا آماده است و سرد می شود. اگر اجازه می فرمائید، بیاوریم»
شهید رجائی در همان حال فرمودند: «خیر، بعد از نماز.»
نگاهی به صورت آرام و چهره متبسم شهید رجائی انداختم. با لبخند به من گفت: «عهد کرده ام هیچ وقت قبل از نماز ناهار نخورم. اگر هم زمانی ناهار را قبل نماز خوردم و نماز را اول وقت نخواندم، فردایش را روزه بگیرم.»
ایشان همیشه می فرمودند: «به کار بگوئید وقت نماز است، به نماز نگوئیید کار دارم .
#شہید_عبـــاس_دانشـگر ❤️
#کپے_با_دعـــا_براے_فـــرج 🤲🏻
https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e
┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄
#خاطرات_نماز
•☆🌹☆•
یک مهندس روسی تعدادی کارگر ایرانی را برای کار استخدام کرده بود، کارگران بنا به وظیفه شرعی وقت اذان که می شد برای خواندن نماز دست از کار می کشیدند.
یک روز مهندس به آنها اخطار کرد که اگر هنگام کار نماز بخوانند آخر ماه از حقوقشان کسر می شود. کسانی که ایمان ضعیف و سست داشتند از ترس کم شدن حقوقشان نماز را به آخر وقت می گذاردند امّا عدّه ای بدون ترس از کم شدن حقوقشان همچنان در اوّل وقت، نماز ظهر و عصرشان را می خواندند.
آخر ماه، مهندس به آنها که همچنان نمازشان را اوّل وقت خوانده بودند، بیشتر از حقوق عادّی (ماهیانه) پرداخت می کند کسانیکه نماز خود را به بعد از کار گذاشته بودند به مهندس اعتراض می کنند که چرا حقوق آنها را زیاد داده است. مهندس می گوید:
اهمیّت دادن آنها به نماز و صرفنظر کردن از کسر حقوق، نشانگر آن است که ایمان آنها بیشتر از شماست و این قبیل آدم ها هرگز در کار خیانت نمی کنند همچنانکه به نماز خود خیانت نکردند.
#شہید_عبـــاس_دانشـگر ❤️
#کپے_با_دعـــا_براے_فـــرج 🤲🏻
https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e
┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄
#خاطرات_نماز
••🌹🌹••
شب قبل از عملیات محرم، برادر مهدی سامع تا بعد از نیمه شب به شناسائی رفته بود و دیر وقت خسته و کوفته برگشته و به خواب رفت.
بچه ها که برای نماز شب بیدار شده بودند او را بیدار نکردند چراکه خسته بود و شب بعد هم باید در عملیات شرکت می کرد.
صبح که برای نماز بیدار شد گفت: مگر سفارش نکرده بودم مرا برای نماز شب بیدار کنید؟ آه سردی کشید و گفت: افسوس! شب آخر عمرم نماز شب ام قضا شد!
فردا شب عملیات آغاز شد و در حین عملیات، مهدی به خیل عظیم شهدای اسلام پیوست.
#شہید_عبـــاس_دانشـگر ❤️
#کپے_با_دعـــا_براے_فـــرج 🤲🏻
https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e
┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄
#خاطرات_نماز
••🌺••
شخصی خدمت امام صادق علیه السلام رسید، و برای انجام کاری استخاره کرد. از قضاء استخاره بد آمد.
ولی اعتنا نکرد، و سفرش را که برای تجارت بود، آغاز کرد. اتفاقاً در سفر به او خوش گذشت، و سود بسیاری به دست آورد.
وی از بد آمدن استخاره در شگفت ماند، از این رو پس از بازگشت، خدمت حضرت رسید و جریان را از ایشان پرسید.
امام صادق علیه السلام لبخندی نموده و فرمودند: به یاد داری که در مسافرتت در فلان منزل آنچنان خسته بودی که خوابت برد. و وقتی بیدار شدی که آفتاب طلوع کرده و نماز صبحت قضا شده بود؟!
اگر خداوند متعال آنچه را که در دنیاست به تو داده بود، جبران دو رکعت نماز قضای تو نمیشد .
#شہید_عبـــاس_دانشـگر ❤️
#کپے_با_دعـــا_براے_فـــرج 🤲🏻
https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e
┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄
#خاطرات_نماز
••🌹••
روزی دو شتر بزرگ و چاق برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هدیه آوردند.
حضرت به اصحاب خود فرمود: آیا کسی هست در میان شما که دو رکعت نماز بخواند و در قیام و رکوع و سجود و وضو و خشوع اهتمام به امور دنیا نداشته و در قلب او فکر دنیا نبوده باشد تا من یکی از این دو شتر را به او بدهم؟ کسی جواب نگفت.
سه مرتبه این جمله را فرمود. کسی جواب او را ند اد مگر علی بن ابیطالب (علیه السلام) برخاست و عرض کرد یا رسول الله من میخوانم و از اول نماز تا آخر چیزی از دنیا به خاطرم راه نداده فکر دنیا را نمیکنم.
رسول خدا: بخوان.
علی نماز را خوانده و تمام کرد. جبرئیل نازل شد و عرض کرد یا رسول الله یکی از دو شتر را به علی بده.
رسول خدا: من با علی شرط کرده بودم چیزی از دنیا به قلبش راه ندهد ولی علی در سلام نماز به خاطرش آورد من کدام یکی را بگیرم بزرگش را یا چاقش را. جبرئیل: یا محمد خداوند میفرماید که علی فکر میکرد بزرگ را بگیرم یا چاقرا گرفته قربانی کنم و در راه خدا صدقه بدهم و این فکر علی در سلام نماز برای خدا بود، نه برای دنیا.
رسول خدا یک شتر از آن دو شتر را به علی (علیه السلام) داد
#شہید_عبـــاس_دانشـگر ❤️
#کپے_با_دعـــا_براے_فـــرج 🤲🏻
https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e
┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄
#خاطرات_نماز
••🌺••
یکی از اسراء نمازش که تمام شد، سرباز عراقی صدایش کرد و گفت: شماها از نماز خواندن خسته نمی شوید؟
همیشه می بینم چند نفر در حال نماز هستید، حتی شبها و نیمه شبها، شما خواب ندارید؟
آن برادر با آرامش رو به سرباز عراقی کرد و جواب داد: ما به خاطر همین نماز اینجا اسیر شده ایم
نماز همه چیز ماست. نماز نور چشم ماست
#شہید_عبـــاس_دانشـگر ❤️
#کپے_با_دعـــا_براے_فـــرج 🤲🏻
https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e
┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄
#خاطرات_نماز
••🌺••
به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) گفتند: فلان جوان که در نماز جماعت شما حاضر میشود چشمچران است و به نامحرم نگاه میکند.
حضرت فرمود: او را به حال خود واگذارید که این نماز جماعت سبب ترک این عادت زشتش میشود.
بعد ازمدتی به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) خبر دادند که آن جوان موفق به توبه از آن عادت زشت شده است.
#شہید_عبـــاس_دانشـگر ❤️
#کپے_با_دعـــا_براے_فـــرج 🤲🏻
https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e
┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄
#خاطرات_نماز
••🌹🌹••
خدا به حضرت موسی (ع) وحی میکرد که میدانی چرا تو را برگزیدم؟ و از میان خلق تو را کلیم خود گردانیدم؟
موسی گفت: نمیدانم پروردگار من. فرمود: برای آنکه بر احوال بندگان خود نظر کردم و در میان ایشان کسی ندیدم نزد من از تو ذلیلتر باشد به درستی که تو چون از نماز فارغ میشوی دو طرف روی خود را بر خاک میگذاری.
#شہید_عبـــاس_دانشـگر ❤️
#کپے_با_دعـــا_براے_فـــرج 🤲🏻
https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e
┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄
#خاطرات_نماز
••🌹🌹••
شخصی آمد به نزد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) شکایت از فقر و نداری کرد
حضرت فرمود: مگر نماز نمیخوانی عرض کرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا میکنم، حضرت فرمود: مگر روزه نمیگیری عرض کرد سه ماه روزه میگیرم.
آن حضرت فرمود امر خدا را نهی و نهی خدا را امر میکنی یا به کدام معصیت گرفتاری
عرض کرد یا رسول الله حاشا و کلّا که من خلاف فرمودهی خدا را بکنم
حضرت متفکرانه سر به جیب حیرت فرو برد ناگاه جبرئیل نازل شد عرض کرد یا رسول الله حق تعالی ترا سلام میرساند و میفرماید در همسایگی این شخص باغیست و در آن باغ گنجشکی آشیانه دارد و در آشیانه او استخوان بینمازی میباشد به شومی آن استخوان از خانهی این شخص برکت برداشته شده است و او را فقر گرفته است.
حضرت به او فرمود برو آن استخوان را از آنجا بردار، بینداز دور. به فرمودهی آن حضرت عمل کرد بعد از آن توانگر شد
#شہید_عبـــاس_دانشـگر ❤️
#کپے_با_دعـــا_براے_فـــرج 🤲🏻
https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e
┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄
#خاطرات_نماز
نماز شب امام خمینی پنجاه سال ترک نشد.
امام در بیماری، در صحت، در زندان، در خلاصی، در تبعید، حتی در روی تخت بیمارستان قلب هم نماز شب میخواند. امام در قم بیمار شدند و به دستور اطباء میبایست به تهران منتقل شوند.
هوا بسیار سرد بود و برف میبارید، یخبندان عجیبی در جادهها وجود داشت امام چندین ساعت در آمبولانس بودند و پس از انتقال به بیمارستان قلب باز نماز شب خواندند.
شبی که امام از پاریس به سوی تهران میآمدند تمام افراد در هواپیما خوابیده بودند و تنها امام در طبقه بالای هواپیما نماز شب میخواندند و شما اگر از نزدیک دیده باشید، آثار اشک بر گونههای مبارک امام حکایت از شب زندهداری و گریههای نیمه شب وی دارد.
جالب این است که امام همیشه موقع نماز عطر و بوی خوش مصرف میکردند و شاید بدون بوی خوش سر نماز نایستاده باشند، حتی در نجف هم که نماز شب را پشت بام میخواندند در همان پشت بام نیز یک شیشه عطر داشتند
#شہید_عبـــاس_دانشـگر ❤️
#جـــــوان_مومــــن_انقـــلابے 🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e
┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄
#خاطرات_نماز
..🌷🌷..
او از همان سنین کودکی به نماز اول وقت اهمیت می داد و فضیلت نماز اول وقت را با هیچ چیز دیگر عوض نمی کرد. در دوران جوانی که به ورزش کشتی می رفت
روزی برای انجام مسابقات به اتفاق هم به سالن رفتیم. مسابقات فینال بود، در میان جمعیت به تماشا نشسته بودم که چند نفر از رقیبان با هم مبارزه کردند. نوبت به عباس رسید.
چند بار نام او را برای مبارزه خواندند، امّا او نبود و حاضر نشد، تا اینکه دست رقیب او را به عنوان برنده مسابقه بالا بردند.
نگران شدم به خودم می گفتم: یعنی عباس کجا رفته؟ در جستجوی او بودم نگاهم به او افتاد که از درب سالن وارد می شد.
جلو رفتم و گفتم: کجا بودی؟ اسمت را خواندند، نبودی؟ گفت: وقت نماز بود، نماز از هر کاری برایم مهمتر است. رفته بودم نماز جماعت .
عباس حاجی زاده بعدها در یکی از عملیاتها به فیض شهادت نائل آمد.
#شہید_عبـــاس_دانشـگر ❤️
#جـــــوان_مومــــن_انقـــلابے 🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e
┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄
#خاطرات_نماز
🌷🌷
در یکی از جنگها که پیامبر همراه لشکر بودند، در شبی که پاسبانی لشکر اسلام بر عهدهی عباد بن بُشر و عمار یاسر بود، نصف اول شب نصیب، عباد گردید و نصف دوم نصیب عمار، پس عمار خوابید و تنها بُشر بیدار بود و مشغول نماز گردید در آن حال یکی از کفار به قصد شبیخون زدن به لشکر اسلام برآمد به خیال اینکه پاسبانی نیست و همه خوابند از دور عباد را دید ایستاده و تشخیص نمیداد که انسانست یا حیوان یا درخت برای اینکه از طرف او نیز مطمئن شود تیری به سویش انداخت تیر بر پیکر عباد نشست و او اَبداً اعتنایی نکرد، تیر دیگری به او زد و او را سخت مجروح و خونین نمود باز حرکت نکرد تیر سوم زد پس نماز را کوتاه نمود و تمام کرد و عمار را بیدار نمود عمار دید سه تیر بر بدن عباد نشسته و او را غرق در خون کرده گفت: چرا در تیر اول مرا بیدار نکردی عباد گفت: مشغول خواندن سورهی کهف در نماز بودم و میل نداشتم آن را ناتمام بگذارم و اگر نمیترسیدم که دشمن بر سرم برسد و صدمهای به پیغمبر برساند و کوتاهی در این نگهبانی که به من واگذار شده کرده باشم هرگز نماز را کوتاه نمیکردم اگر چه جانم را از دست میدادم
#شہید_عبـــاس_دانشـگر ❤️
#جـــــوان_مومــــن_انقـــلابے 🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e
┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄