eitaa logo
شهید فرشباف
208 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
41 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حرف حساب
✳️ روغن‌مالی! 🔻 مرحوم می‌فرماید: مَثَل شخصی که مواظبت بر می‌کند اما هیچ‌وقت با خودش نکرده و خود را متوجه نشده مانند فردی است که بیماری پوستی گرفته و به پزشک مراجعه کرده و می‌گوید: من شب‌ها بدنم می‌خارد و نمی‌توانم بخوابم. پزشک می‌گوید: سه تا دستور به تو می‌دهم که باید با هم اجرا شوند. اول: . یک چیزهایی است که پوست تو را حساس‌تر می‌کند. این‌ها را نخور. آقایان! تمام ما از پرهیز شروع می‌شود! دوم: شربتی هست که تو را از معالجه می‌کند. سوم: پوستت را خارانده‌ای و اذیت شده‌ای. روغنی هست که باید به‌عنوان مرهم روی پوستت بمالی تا از بیرون به پوست تو آرامش بدهد. بیمار می‌رود و هفته‌ی بعد می‌آید و می‌گوید: من خوب نشدم. پزشک می‌پرسد: چرا؟ می‌گوید: پرهیز که فرمودید، خب نمی‌شد انجام داد! یک جایی رفته بودیم، غذایی بود، گفتم اگر نخورم دلشان می‌شکند! شربت هم تا حالا وقت نکردم پیدا کنم. اما خوشبختانه آن روغن بود! نراقی می‌فرماید: نوع مردم با دلشان را خوش کرده‌اند! فقط یک انگشتری و یک محاسنی و یک عطر تی‌رُزی و «مسّاکم الله بالخیر»، «صبّحکم الله بالخیر»! ای بیچاره! ‼️ آدم باید خلوت کند با خودش که آقا من تا کی در خانه بزنم؟ نباید ترک کنم این دادزدن را؟ تا کی در خانه باشم؟ تا کی تند باشم؟ یک خلوتی بکنیم با خودمان. 👤 📝 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
18.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🥀صبحانه‌ای با روضه‌ی شهداء🥀🏴 برآن کسی که خدا اورا امت اسلام قرار داد، تا ماهم از باشیم 📌 توجه ویژه شهید معز غلامی به مجالس خانگی 🔹 یکی از دوستان مدافع حرم حسین معز غلامی می گوید: شب پنجم محرم بود و گفت میای بریم هیات؟ دعوتم کردن باید برم ...گفتم بریم ◇ با خودم فک کردم شاید یه هیات بزرگ و که یه شب محرم رو وقت میذاره و میره اونجا ◇ وقتی رسیدیم جلوی به ما گفتن هنوز شروع نشده.. ◇ حسین گفت: مشکلی نداره ما می مانیم تا شروع شود، نیم ساعتی تو ماشین نشستیم و شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد. ◇ وقتی داخل هیات شدیم جا خوردم، دیدم کلا سه چهار نفر نشستن و یک نفر مشغول قرآن خواندن است ◇ بعد از قرائت حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا و روضه..چشم‌هاشو بسته بود و میخوند به و.. هم هیچ کاری نداشت ◇ موقع برگشتن گفتم: حاج حسین شما میدونستی اینجا انقد ؟ ◇ گفت: بله، من هرسال قول دادم یه شب بیام اینجا بخونم ◇ " گاهی تو این مجالس که معروفم نیستن یه به آدم میشه که هیچ جا همچین چیزی پیدا نمیشه.." 📍🖤 شرح فیلم: روضه خوانی شهید مدافع حرم حسین معز غلامی در نجف اشرف 🏴 🏴