فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرار_شبانه
سلام به امام حسین (ع)
به نیابت از همه شهداو شهید محمدحسین حدادیان ✨
شب به خیر ای حرمت
شرحِ پریشانیِ ما🌙
الســـلام علــی الحسیـــن
وعلــی علی ابن الحسیـن
وعلــی اولـــاد الحـسیـــن
وعلــی اصحاب الحـسین
دوستت دارم آقا
محاله ندونی...
خونم هیئتا شد
تواوجِ جوونی💫
آبرویِ دوعالم
مارو بخر❤️
التماس دعای فرج ✨
@sh_hadadian74 🌸🍃
•[﷽]•
『#سلامصبحتونشهدایی🌱❤️』
امروز دوشنبه ۱۴۰۰/۳/۲۴
#دوشنبه_های_امامحسنےوامامحسینے 💞
📿|ذکــر روز دوشنبـه:
«یا قاضیَ الحاجات»
•┄═•🌤•═┄•
@sh_hadadian74
•┄═•🌤•═┄•
•••
در رقابتــ ها دین و انقلابــ را تضعیفــ نکنید .
در مسائل سیاسی ، ولایتــ فقیه را بر سایر امور ترجیح دهید ..
| #سردارجانمحاجقاسم 🌱 |
@sh_hadadian74 🌊
سربلندی در امتحان #انتخابات ، مقدمہساز
ظھور است و اگر انتخابات درست در
کشور نهادینہ شود، ظھور رخ مےدهد،
زیرا مردم رشد یافته میشوند🌿
-استادعلیرضاپناهیان
@sh_hadadian74 🖇
•••☘💚•|
محمدرضا بهدوچیز²خیلےحساس بود
💇🏻♂|موهاش
🏍|موتورش
قبل ازرفتن بھ سوریه
هم موهاشو تراشید
هم موتورش بھ دوستش بخشید
بدون هیچ وابستگےرفت💔:)
#شهیدمحمدرضادهقان🦋
#تعلقاتمونروکناربگذاریم✨
@sh_hadadian74🍃🌸
#منبربزرگان
آیتاللهجوادۍآملے :
اگربخواهیدبهجایۍبرسیدباکارحوزه و
دانشگاهمشکلتاݩحل نمےشود)!این فقط به شما علم مےدهد ،آنڪه مشکل شما را حل مےڪند ، سجادہۍ نمازشب است.
@sh_hadadian74🍃🌸
یه آقایے بود ڪه
توے آخرین مداحیش گفت:
[یعنے قسمت میشه
منم شهید بشم تو سوریه؟]
دقیقا بعد از اون مداحے
رفت سوریه و شهید شد. 🙃
#شهیدحسینمعزغلامے🌿
@sh_hadadian74🍃🌸
#خاطــره🎞
رفیق شهید :
اوایل خدمت تو توپخونه لشکر۱۶رشت بودیم.💣
من،ایمان،رضا،فردین،بابک ... همون روز اول بابک ارشدمون شد.
یک روز بهم گفت :
"من آرزومه برم سوریه..."🥀
ارزوش این بود بره شهیدبشه. گفتم:
"بابک پس چرا نمیری؟" گفت:
"اجازه نمیدن برم،ولی هرطور شده میرم."🕊🌱
تاامروز بعد ماه ها، اخبار گفت کارداعش تموم شده.
تودلم گفتم اخ خداروشکر🤲🏻.
یهو بابک اومد توذهنم.🤔
گفتم امروز داعش تموم شد و بابک نتونست بره سوریه...
یهو خبر #شهادتش به دستم رسید....💔
#شهیدبابڪنورے
@sh_hadadian74🍃🌸
هدایت شده از سیدِ خیرالامور | سیدنا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑٤دقيقه طوفاني از افشاگرى
دست هاى پشت پرده انتخابات🛑
مشاهده و انتشار واجب
🚫👇🏻👇🏻🚫
پاسخ به دو قطبي جليلي يا رئيسي؟!
كليد خوردن شورش در هفته آينده؟!
نقشه سران اصلاحات براى روز قبل انتخابات؟!
انصراف نامزد محبوب از رقابت ها؟
🎥📲
حتما تا آخر مشاهده كنيد و
براى دوستانتون بفرستين
🔴توجه🔴
تلاش كنيد تا روز انتخابات
همه ببينن اين كليپ رو،تا روشنگرى بشه
.
براى دانلود كليپ هاى بيشتر
به كانالمـــون يه ســرى بزنين
دست پُــر مياين بيرون😉👇🏻
@seyedoona_eitaa
@seyedoona_eitaa
@seyedoona_eitaa
لطفا نشر دهيد🎥💫
وَأسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّة بِغَيْرِ ذِكْرِكَ
خدایا من استغفار میکنم از هر لذتی به غیر از یاد تو
#عشق😍
#امامسجاد(ع)
@sh_hadadian74 ❤️
تو چه کردی که دلم، این همه خواهان تو شد؟
#شبتون_شهدایی 🙂🌙
@sh_hadadian74
🔥 #رمان_فرار_از_جهنم 👣🔥
#قسمت_سی_ام
بلد نیستم
معنی؟ ... من معنی قرآن رو بلد نیستم ...
با تعجب پرسید ... یعنی نمی دونی این آیه ای که از حفظ خوندی چه معنایی داشت؟ ...
تعجبم بیشتر شد ... آیه چیه؟ ...
با شنیدن این سوالم جمع بهم ریخت ... اصلا نمی دونستم هر مسلمانی این چیزها رو می دونه ... از توی نگاه شون فهمیدم به دروغم پی بردن...
خیلی حالم گرفته شده بود ... به خودم گفتم تمام شد استنلی ... دیگه نمیزارن پات رو اینجا بزاری ...
از جایگاه بلند شدم ... هنوز به وسط سن نرسیده بودم که روحانی مسجد، بلندگو رو از داور گرفت ... استنلی، می دونی یه نابغه ای که توی این مدت تونستی قرآن رو بدون اینکه بفهمی حفظ کنی؟ ... .
بعد رو کرد به جمع و با لبخند گفت: می خندید؟ .... شماها همه با حروف و لغت های عربی آشنایی دارید ... حالا بیاید تصور کنید که می خواید یه کتاب 600 صفحه ای چینی رو فقط با شنیدنش حفظ کنید ... چند نفرتون می تونید؟ ... .
همه ساکت شده بودن و فقط نگاه می کردند ... یهو سعید از اون طرف سالن داد زد: من توی حفظ کردن کتاب های دانشگاهم هم مشکل دارم ... حالا میشه این ترم چینی نخونیم؟ ... و همه بلند خندیدن ...
حاج آقا، نیم رخ چرخید سمت من ... نمی خواید یه کف حسابی براش بزنید؟ ... .
و تمام سالن برام دست می زدند ... به زحمت جلوی بغضم رو گرفته بودم ...
#ادامه_دارد...
نویسنده: #شهید_مدافع_حرم_طاهاایمانی
@sh_hadadian74🍃🌸
🔥 #رمان_فرار_از_جهنم 👣🔥
#قسمت_سی_و_یکم
خدای مرده
همه رفتن ... بچه ها داشتن وسایل رو جمع و مسجد رو مرتب می کردن ... .
یه گوشه ایستاده بودم ... حاج آقا که تنها شد، آستین بالا زد تا به بقیه کمک کنه ... رفتم جلو ... سرم رو پایین انداختم و گفتم: من مسلمان نیستم ... همون طور که سرش پایین بود و داشت آشغال ها رو توی پلاستیک می ریخت گفت: می دونم ...
شوکه شدم ... با تعجب دو قدم دنبالش رفتم ... برگشت سمتم ... همون اوایل که دیدم اصلا حواست به نجس و پاکی نیست فهمیدم ...
بعد هم با خنده گفت: اون دفعه از دست تو مجبور شدم کل فرش های مسجد رو بشورم ... آخه پسر من، آدم با کفش از دستشویی میاد روی فرش؟ ... مگه ندیده بودی بچه ها دم در کفش هاشون رو در می آوردن ... خدا رحم کرد دیدم و الا جای نجس نمیشه نماز خوند ...
سرم رو بیشتر پایین انداختم. خیلی خجالت کشیده بودم ... اون روز ده تا فرش بزرگ رو تنهایی شست ... هر چی همه پرسیدن؛ چرا؟ ... جواب نداد ... .
من سرایدار بودم و باید می شستم اما از نجس و پاکی چیزی نمی دونستم ... از دید من، فقط یه شستن عادی بود ... برای اینکه من جلو نرم و من رو لو نده ... به هیچ کس دیگه ای هم اجازه نداد کمکش کنه ... ولی من فقط به خاطر دوباره شستن اون فرش های تمییز، توی دلم سرزنشش کردم ...
خیلی خجالت کشیدم ... در واقع، برای اولین بار توی عمرم خجالت کشیدم ... همین طور که غرق فکر بودم، حاج آقا یهو گفت: راستی حیف تو نیست؟ ... اینقدر خوب قرآن رو حفظی اما نمی دونی معنیش چیه ... تا حالا بهش فکر نکردی که بری ترجمه اش رو بخونی ببینی خدا چی گفته؟ ...
برام مهم نیست یه خدای مرده، چی گفته ... ترجیح میدم فکر کنم خدایی وجود نداره تا اینکه خدایی رو بپرستم که مسبب نکبت و بدبختی های زندگی منه...
#ادامه_دارد...
نویسنده: #شهید_مدافع_حرم_طاهاایمانی
@sh_hadadian74🍃🌸
🔥 #رمان_فرار_از_جهنم 👣🔥
#قسمت_سی_و_دوم
گاو حیوان مفیدی است
هنوز چند قدم ازش دور نشده بودم که بلند وسط مسجد داد... هی گاو ...
همه برگشتن سمت ما ... جا خورده بودم ... رفتم جلو و گفتم: با من بودی؟ ... باور نمی کردم آدمی مثل حاج آقا، چنین حرفی بزنه ...
بله با شما بودم ... چی شده؟ ... بهت برخورد؟ ...
هنوز توی شوک بودم ... .
چرا بهت برخورد؟ ... مگه گاو چه اشکالی داره؟ ... .
دیگه داشتم عصبانی می شدم ... خیله خوب فهمیدم، چون به خدات این حرف رو زدم داری بهم اهانت می کنی ...
اصلا فکرش رو هم نمی کردم چنین آدمی باشه ... بدجور توی ذوقم خورده بود ... به خودم گفتم تو یه احمقی استنلی ... چطور باهاش همراه شده بودی؟ ... در حالی که با تحقیر بهش نگاه می کردم ازش جدا شدم ...
مگه فرق تو با گاو چیه که اینقدر ناراحت شدی؟ ...
دیگه کنترلم رو از دست دادم ... رفتم توی صورتش ... ببین مرد، به الانم نگاه نکن که یه آدم آرومم ... سرم رو می اندازم پایین، میام و میرم و هر کی هر چی میگه میگم چشم ... من یه عوضیم پس سر به سر من نزار ... تا اینجاشم فقط به خاطر گذشته خوب مون با هم، کاری بهت ندارم ... .
بچه ها کم کم داشتن سر حساب می شدن بین ما یه خبری هست ... از دور چشم شون به من و حاجی بود ...
گاو حیوون مفیدیه ... گوشت و پوستش قابل استفاده است... زمین شخم می زنه ...
دیگه قاطی کردم ... پریدم یقه اش رو گرفتم ... .
زورشم از تو بیشتره ... .
زل زدم تو چشم هاش ... فکر نکن وسط مسجدی و اینها مراقبت ... بیشتر از این با اعصاب من بازی نکن ... .
#ادامه_دارد...
نویسنده: #شهید_مدافع_حرم_طاهاایمانی
@sh_hadadian74🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرار_شبانه
سلام به امام حسین (ع)
به نیابت از همه شهداو شهید محمدحسین حدادیان ✨
شب به خیر ای حرمت
شرحِ پریشانیِ ما🌙
الســـلام علــی الحسیـــن
وعلــی علی ابن الحسیـن
وعلــی اولـــاد الحـسیـــن
وعلــی اصحاب الحـسین
دوستت دارم آقا
محاله ندونی...
خونم هیئتا شد
تواوجِ جوونی💫
آبرویِ دوعالم
مارو بخر❤️
التماس دعای فرج ✨
@sh_hadadian74 🌸🍃
سلام صبحتون مهدوی پسند ...😍
رُفقآ به عشق آقا دعای عهد یادمون نره✋💫
•[﷽]•
『#سلامصبحتونشهدایی🌱❤️』
امروز سه شنبه ۱۴۰۰/۳/۲۵
💞 سهشنبه متعلق به امام سجاد، امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهمالسلام 💞
📿|ذکــر روز یـکشنبـه:
«یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین»
•┄═•🌤•═┄•
@sh_hadadian74
•┄═•🌤•═┄•
✨| #آیه
🌸| قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ |🌸
بگو ای بندگانم که بر خودتان زیاده روی کرده اید ...😞
از رحمت خدا نا امید نشوید 😍
قطعا خدا همه گناهان را می آمرزد 😍
او بسیار آمرزنده و مهربان است ♥️
•{ سوره زمر آیه ۵۳ }•
•═•❁💖❁•═•
@sh_hadadian74
•═•❁💖❁•═•