eitaa logo
شین حا الف...
553 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
518 ویدیو
52 فایل
مسیرهای طولانی را فقط شوق و علاقه درمان می‌کند و یک زمزمه‌ی آرام از تو گفتن و شنیدن و یک قلبِ‌زیبا برای تکیه دادن... #امام_زمان 📲 توسط ادمین اداره می‌شود. ✍️ انتقادات و پیشنهادات: @Yaaaaaa_zahra التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
زمینه.mp3
15.89M
من به شما یک جانِ ناقابل بدهکارم چیزی از این بهتر نبود آخر نیاوردم... کی قراره من برای تو بمیرم حسین جان... 🎙روح الله رحیمیان @sh_hosein
اگر اشکی جاری شد برای من روسیاه کمترین هم دعا کنید
خدای من! هر چقدر نعمت‌های تو بزرگ است قدرشناسی من کوچک است پیش بزرگواری‌های تو به من ستایش و گزارش خودم را ریز می‌بینم نعمت‌هایت لباس‌های زیبنده‌ای به تنم کرده از جنس پرتوهای درخشنده ایمان! خوبی‌های دلپذیرت در اردوگاهی نفوذ ناپذیر ساکنم کرده و بخشش‌های دل انگیزت گردنبندهایی به گردنم آویخته که نه باز می‌شوند و نه می‌شکنند. @sh_hosein
📖حوادث بعد از واقعه عاشورا ✍️موضوع: سخنان حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در مجلس ابن زیاد راوی می گوید: ابن زیاد در قصر خود نشسته بود و به همه مردم اذن ورود داد، دراین حال سر شریف امام حسین علیه السلام را وارد مجلس کردند و او را مقابل ابن زیاد نهادند. بانوان و دختران حرم حسینی را نیز وارد مجلس نمودند. حضرت زینب سلام الله علیها دختر بزرگوار حضرت علی علیه السلام به صورت ناشناس در گوشه ای از مجلس نشسته بود. ابن زیاد سؤال کرد: این زن چه کسی است؟ گفتند: این زن، دختر امام علی علیه السلام است. ابن زیاد روی به آن پاک دامن سلام الله علیها نموده و گفت: شکر خدا که شما را رسوا کرد و دروغ های شما را آشکار ساخت! حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند: «فاسق آن کسی است که رسوا شد و دروغگو شخص بدکار است، که ما نیستیم!» ابن زیاد گفت: رفتار خدا را با برادر و خاندانت چگونه دیدی؟ حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند: «جز زیبایی چیز دیگری ندیدم، اینان کسانی بودند که که خداوند شهادت را برایشان رقم زده بود و آنان نیز به سوی خوابگاه و آرامگاه ابدی خود شتافتند و به همین زودی، خداوند میان تو و آنان را جمع خواهد کرد و آنان با تو مخاصمه خواهند نمود، در آن دادگاه بنگر که پیروز واقعی چه کسی است؟ مادرت در عزایت گریه کند ای پسر مرجانه!» ابن زیاد به اندازه ای خشمگین و عصبانی شد که قصد کرد که حضرت زینب سلام الله علیها به قتل برساند. عمرو ابن حریث خطاب به آن ملعون گفت: او زن است و کسی زن را به خاطر گفتارش مؤاخذه و کیفر نمی کند! ابن زیاد به حضرت زینب سلام الله علیها گفت: خداوند دل مرا از کشتن حسین علیه السلام و خاندان تو که مردمی سرکش بودند، شفا بخشیده و شاد نمود. حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند: «به جان خودم سوگند می خورم که توبزرگ خاندان مرا کشتی و ریشه مرا خشکاندی! اگر دل تو با این چیز ها شفا می یابد، باشد.» ابن زیاد گفت: این زن چه موزون و با قیافه سخن می گوید، به جان خودم سوگند که پدرش نیز مردی بود شاعر و قافیه پرداز! حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند: «ابن زیاد! زن را با سجع و قافیه چه کار است؟» نگاه ابن زیاد متوجه امام علی ابن الحسین علیهما السلام شد و گفت: این کیست؟ گفتند او علی پسر امام حسین علیه السلام است. ابن زیاد گفت: مگر خدا علی ابن الحسین علیهما السلام را نکشت!؟ امام سجاد علیه السلام علیه السلام فرمودند: «من برادری داشتم که نام او نیز علی ابن الحسین علیهما السلام بود و این قوم او را کشتند!» ابن زیاد گفت: بلکه خدا او را کشت! امام سجاد علیه السلام فرمودند: «خداوند است که جان ها را هنگام مرگ آنها می گیرد و کسانی را که نمرده اند به هنگام خواب قبض روح می فرماید.» ابن زیاد گفت: آیا تو هنوز جرأت داری که جواب مرا بدهی؟! این را بیرون برده و گردنش را بزنید! حضرت زینب سلام الله علیها به محض شنیدن این فرمان (قبیح) فرمودند: «ابن زیاد! تو که دیگر کسی را برای ما باقی نگذاشتی، حال اگر می خواهی او را بکشی پس مرا نیز همراه او بکش!» امام علی ابن الحسین علیهماالسلام فرمودند: «عمه جان آرامش خود را حفظ نما و ساکت باش تا من با او صحبت کنم.» امام سجاد علیه السلام سپس به ابن زیاد نگریست و فرمود: «ای پسر زیاد! آیا مرا با کشتن تهدید می کنی؟ آیا هنوز نمی دانی که کشته شدن عادت ما و شهادت مایه ی بزرگواری ماست!»(۱) ابن زیاد نگاه عجیبی به عمه و برادر زاده نموده گفت: در عجبم از خویشاوندی و مهرپیوندی ایشان؛ به خدا سوگند گمان می کنم زینب دوست می دارد هرگاه قرار شود برادر زاده ی او را بکشم او را با وی به قتل برسانم. آنگاه گفت: دست از او بردارید و بیماری و ناتوانی برای بیچارگی او کافی است.(۲) 📚منابع: ۱. لهوف، ص۲۱۷، کتاب ارشاد، ص۴۷۲. منتهی الآمال، ص۷۶۱. ترجمه کامل نفس المهموم ص۱۹۳. مقتل الحسین ( المقرّم) ص۴۲۱ ۲. ارشاد شیخ مفید صفحه۴۷۴ @sh_hosein
زمینه(4).mp3
19.39M
مقتل میگه از مادر آب خواستی نتونستی روی پاهات وایسی آقا بردند پیرهنت رو راستی... 🎙روح الله رحیمیان @sh_hosein
دفاع از امنیت و آرامش کشور، یک وظیفه‌ی همگانی است. هیچ یک از ملت و دولت نمی‌توانند از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کنند. و آشکار است که این ملت و دولت چیزی در بیرون از ما نیست. ما ملت هستیم که درمواضع ومواقع‌خطر متحد میشویم و دولت‌ها را تاب وتوان میدهیم،و این دولت‌ها هستند که تدبیر می‌کنند و از این پشتیبانی‌ها اهرم دفاع از کشور و سرزمین‌مان می‌سازند. شرایط نشان میدهدکه امروز یکی از همان مواقعی است که باید گردهم جمع شویم، وهر کس باید از همه‌ی آنچه که در این همه سال اندوخته‌ایم و ساخته‌ایم و داریم، محافظت کند؛ هم حکومت و هم مردم. ما به فهم و درک مردم مومن‌تریم! و رفتار مردم را در طول چهل‌وسه سال خردمندانه‌تر دیده‌ایم آنان مصلح‌ترند. صدالبته منظورمان مردمند، نه امواج فحاش کین‌جوی تخریبگر. از آنان برای می‌ترسیم.کسانی که خود فاقد لطف و مهر و صلحند، نمی‌توانند آن‌ها را برای دیگری بخواهند... 🇮🇷 @sh_hosein
سلام علیکم و رحمة الله اول عذرمیخوام که دیر پاسخ میدم الحمدلله خداوند توفیق دادند و در حال انجام بخشی از فرمایشات شما هستم. ان شاءالله در آینده بیشتر از مقتل و... خواهیم گذاشت. التماس دعا
سلام علیکم و رحمة الله این از لطف و بزرگواری شماست. ان شاءالله سخنرانی صورت بگیره صوت رو در کانال قرار میدم. التماس دعا
سلام علیکم و رحمة الله الحمدلله خداروشکر، شما خوب هستید؟ من استاد نیستم چند نکته که از اساتیدم یاد گرفتم: ۱. برای سوز صدا یک روضه آماده کنید و سر مزار شهید گمنام برید و برای شهید، روضه بخوانید. ۲. فاصله گرفتن از گناه ۳. تمرینِ اصولی ۴. کُتب مقتل بخوانید ۵. روضه‌ای بخوانید که به دل خودتون چسبیده باشه و حدالامکان باهاش اشک ریخته باشید ۶. و... مراجعه بفرمایید به یک استاد متخصص التماس دعا
توانگری‌های تو آن‌قدر است که زبانم توان شمارشش را ندارد و نعماتت آن‌قدر زیاد که عقلم از فهمیدنش هم عاجز است چه رسدت به سنجیدنش پس بگو چطور باید به گَرد شُکرگزاری تو برسم وقتی هر شکری خودش شکر دیگری لازم دارد؟ تا بگویم "الحمدلله" به شکرانه‌اش باید "الحمدلله" دیگری بگویم! @sh_hosein
📖حوادث بعد از واقعه عاشورا ✍️موضوع: گرداندن سر شریف امام حسین علیه‌السلام در کوفه از زید ابن ارقم روایت شده وقتی که آن سر مقدس را عبور می‌دادند من در خانه خویش بودم و آن سر را بر نیزه کرده بودند. چون مقابل من رسید، شنیدم که این آیه را تلاوت می‌فرماید: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كاَنُواْ مِنْ ءَايَاتِنَا عجََبًا»(۱) سوگند به خدا که موی بر اندام من برخاست و صدا زدم که یا ابن رسول الله! امر سر مقدس تو والله از قصّه اصحاب کهف و رقیم عجیب‌تر است. روایت شده که به شکرانه قتل حسین علیه‌السلام چهار مسجد در کوفه بنیان کردند. نخستین را مسجد اشعث نامیدند، دوم مسجد جریره، سوم مسجد سماک، چهارم مسجد شبث بن ربعی لعنهم‌الله و به خاطر این بنیان‌ها شادمان بودند.(۲) سپس ابن زیاد دستور داد که سر شریف امام حسین علیه‌السلام را در کوچه‌های شهر کوفه بگردانند.(۳) راوی می گوید: ابن زیاد بالای منبر رفته، پس از حمد و ثنای الهی در ضمن سخنرانی خویش گفت: حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که حق را ظاهر ساخت و اهل حق را پیروز نمود، او که یاور امیرمؤمنان(یزید ملعون) و پیروانش بود، دروغگو پسر دروغگو را کشت!!! تا ابن زیاد این سخن را گفت قبل از این که بتواند کلام دیگری بر زبان جاری کند، عبدالله ابن عفیف ازدی که از برگزیدگان شیعه و از زهّاد زمان بود و دو چشم راست و چپش یکی را در جنگ صفّین و دیگری را در روز جنگ جمل از دست داده بود، از جای برخاست، او کسی بود که پیوسته در مسجد اعظم کوفه به سر می برد و تمامی روز را تا شب به نماز مشغول بود، او خطاب به ابن زیاد گفت: «ابن زیاد! دروغگو و پسر دروغگو تو هستی و پدر تو و کسی که تو را بر ما گماشته و پدر نابکار اوست. ای دشمن خدا! آیا فرزندان رسول خدا را می کشی و بر بالای منبر مسلمانان اینگونه سخن می گویی!؟» راوی می گوید: ابن زیاد خشمگین شده و بانگ برآورد که: چه کسی این سخنان را گفت؟ عبدالله گفت: «من بودم ای دشمن خدا ! آیا فرزندان پاک و مطهری که خداوند هرگونه آلودگی را از آنان دور ساخته می کشی و فکر می کنی که با وجود این مسلمان را نیز می باشی؟ ای وای(بر این مصیبت) کجایند مهاجرین و انصار تا از امیر طغیانگر تو یزید که خود و پدرش(معاویه) به زبان پیغمبر جهانیان لعنت شده اند، انتقام بگیرند؟!» ادامه دارد... 📚منابع: ۱. سوره الکهف آیه۹ ۲. منتهی الآمال ص۷۶۵. ترجمه کامل نفس المهموم ص۱۹۶ ۳. همان ص۷۶۴. ترجمه کامل نفس المهموم ص۱۹۵ @sh_hosein
جای هر بی سروپایی نَبُود صحنِ‌حرم @sh_hosein