📝 #چند_خط_روضه...
صدای ذوالجناح به گوش رسید، امیدوار شدند گفتند امام حسین یکبار دیگر آمده خداحافظی کند وداع کند. وقتی پرده خیمه را کنار زدند، یا اباعبدالله دیدند ذوالجناح آمده اما غرق در خون است.
زین واژگون شده، متوجه شدند چه اتفاق افتاده، فهمیدند یک جا ذوالجناح حضرت را روی زمین گذاشته.
تعبیر ناحیه مقدسه این است:
دیگر نتوانستند صبر کنند...
مِنَ الخُدور ناشرات الشُعور علی الخُدود لاطِماتِ الوُجوه سافرات و بالعَویل داعِیات. و بعدَ العزِّ مدلّلات.
احساس کردند سایه امام حسین از سرشان رفته و إلی مَسرَعِکَ مبادرات؛ به سرعت به طرف قتلگاه آمدند.
دشمنان حضرت را در حلقه محاصره خودشان قرار داده بوند.
فرقة بالسُّیوف و فرقة بالرماح و فرقة بالحجاره
شمشیر بود، نیزه بود، بر بدن حضرت فرود می آمد. عدهای دامنهایشان را پر از سنگ کرده بودند سیدالشهدا را سنگباران میکردند.
اینجا بود اهل حرم تصمیم گرفتند بروند سپر امام حسین بشوند.
نگذارند دشمن به بدن حضرت سنگ بزند.
نگذارند شمشیر به حضرت اصابت کند.
به طرف قتلگاه میرفتند سیدالشهدا به بیبی زینب دستور داد: خواهرم برگرد. اهل حرم را هم برگردان.
بی بی زینب نمیدانم چه کرد؟
چجوری دختر امیرالمومنین این زن و بچه را تو این بیابان جمع کرد؟
به طرف خیمه ها برگرداند، همه را برگرداند.
فقط گفتند یک نفر از دست بی بی زینب خودش را رها کرد، آمد تو گودیِ قتلگاه سپر امام حسین شد.
از خیمه گاه دویدم و گفتم عمو کجاست؟
این پیکر عموست که در زیر دست و پاست؟
دیدم نگاه چشم عمو رو به خیمه هاست
دیدم که بر عبای عمو جای رد پاست
خوشا بحالش تو آخرین لحظه امام حسین تو بهترین صحنه درگیریِ امام حسین سپر شد.
آقازاده امام مجتبی عبدالله خودش را رسانید به امام حسین.
هرچه عمه تلاش کرد او را برگرداند نشد. آمد تو گودیِ قتلگاه دست را سپر کرد تنش را سپر کرد.
عمو رسيدم و ديدم؛ چقدر بلوا بود!
سر تصاحب عمامه تو دعوا بود
به سختی از وسط نيزهها گذر كردم
هزار مرتبه شكر خدا كمی جا بود!
تو بهترین حالات سیدالشهدا تو آغوش امام حسین داغ رو دل امام حسین گذاشت ولی خودش از دامن امام حسین تو گودیِ قتلگاه به معراج رفت.
الا لعنه الله علی القوم الظالمین
#شب_پنجم_محرم
✍حسین ابراهیمی
@sh_hosein