eitaa logo
شین حا الف...🇮🇷🇵🇸🇱🇧
613 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
450 ویدیو
49 فایل
مسیرهای طولانی را فقط شوق و علاقه درمان می‌کند و یک زمزمه‌ی آرام از تو گفتن و شنیدن و یک قلبِ‌زیبا برای تکیه دادن... #امام_زمان 📲 توسط ادمین اداره می‌شود. ✍️ انتقادات و پیشنهادات: 📧 لینک پیام ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16907159673435
مشاهده در ایتا
دانلود
الحمدلله فعلا ۱۵۰ هزارتومان جمع شده.
-بُروز نده... همین! -اگر در انسان، قرار بر حذفِ صفاتِ بد بود، پس خشمگین شدن را چگونه علیه دشمنان باید اجرا کرد؟ زیرا دیگر نباید خشم وجود داشته باشد!! آیا اگر صبح شود، شب وجود ندارد؟ -رذیلت‌های خودمان را بپذیریم تا ناامید از مبارزه کردن نشویم! توجه داشته باشید پذیرش به معنای نادیده گرفتن نیست؛ فقط یعنی آنقدر دچار خودتحقیری نشوید که خودتان را دوست نداشته باشید و ناامید از مبارزه با نفس شوید! به‌خودت‌بگو‌: "هست،‌ من‌ این صفت درونم قوی شده! تمام سعی خودم رو می‌کنم هیچ‌گونه بُروزی ندم تا خفه بشه " @sh_hosein
📖حوادث بعد از واقعه عاشورا ✍️موضوع: ورود اهل بیت علیهم‌السلام به مجلس یزید پلید، قسمت ۳ حضرت زینب سلام‌الله‌علیها برخاست و خطبه خواند که خلاصه آن چنین است: حمد و ستایش مختصّ یزدان پاک است و درود و صلوات برای خواجه لولاک رسول او محمّد و آل او صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است. به درستی که خداوند راست فرموده: «ثُمَّ كاَنَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَُواْ السُّوأَى أَن كَذَّبُواْ بَِايَاتِ اللَّهِ وَ كاَنُواْ بهَِا يَسْتَهْزِءُون»(۱) حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به وسیله این آیه مبارکه اشاره فرمودند که: یزید و پیروان او (لعنهم الله) که از فرمان خدا سرپیچی کردند و آیات خدا را انکار کردند بازگشت ایشان به آتش دوزخ خواهد بود. آنگاه رو به یزید کردند و فرمودند: ای یزید! آیا گمان می‌کنی که چون زمین و آسمان را بر ما تنگ کردی و ما را شهر به شهر مانند اسیران کوچ دادی از منزلت و مکانت ما کم کردی و بر حشمت و کرامت خود افزودی و نزدیکی خود را در حضرت یزدان زیاد کردی که از این جهت آغاز تکبر کردی و بر خود برتر بینی افزودی و یکباره شاد و خوشحال گشتی که دنیا برای تو فراهم شده است و سلطتنت برای تو مهیا گشته است؟! نه چنین نیست، لحظه‌ای به خود برگرد، مگر فراموش کردی فرمایش خدا را که فرموده: «البته گمان نکنند آنان که کفر ورزیدند که زمانی که به آن‌ها مهلت داده شده است برای ایشان بهتر است، به درستی که مهلت دادیم به ایشان تا بر گناه خود بیفزایند و عذابی مهین برای ایشان مهیا گشته است. آیا این راه عدالت است ای پسر طُلَقا که زنان و کنیزان خود را در پشت پرده قرار دهی و دختران رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را چون اسیران، شهر به شهر بگردانی؟! ای یزید! پلید قسم به خدا که نشکافتی مگر پوست خود را و نبریدی مگر گوشت خود را ! ای یزید! اگر امروز ما را غنیمت خود دانستی به زودی این غنیمت موجب ضرر تو می گردد، در هنگامی که به دست نیاوردی مگر آنچه را که پیش فرستادی و خداوند بر بندگان ستمکار نمی باشد و شکایت ما در محضر اوست و همچنین اعتماد ما به اوست، اکنون هر حیله و نیرنگی که می توانی به کار ببر و در دشمنی ما کوشش کن. با این همه به خدا سوگند که یاد ما را نمی توانی محو کنی و وحی ما را نمی توانی دور کنی و غایت و نهایت ما را درک نخواهی کرد و ننگ کردار خود را از خود نمی توانی دور کنی و رأی تو دروغ و علیل است و ایام سلطنت تو کم و روزگار تو گذرنده است، در روزی که منادی حق ندا کند که لعنت خدا برستمکاران است.(۲) یزید موافقت نمی کرد که حضرت زینب سلام الله علیها را به این سخنان درشت و کلمات مذمّت آمیز مورد غضب و خشم خود قرار دهد، بنابراین از زنان خواننده درخواست کرد که ترانه های مستی بخوانند. در این هنگام یکی از مردم شام نگاهش به فاطمه دختر امام حسین علیه السلام افتاد و گفت: ای امیر مؤمنان! این کنیز را به من بده! فاطمه در این حال به عمه اش زینب گفت: عمه جان یتیمی ام کافی نیست، که باید کنیز هم بشوم؟! حضرت زینب سلام الله علیها فرمود: نترس این بدکار نمی تواند کاری بکند. یزید گفت: من می توانم این کار را انجام دهم. زینب سلام الله علیها فرمودند: به خدا سوگند این کار برای تو ممکن نیست، مگر آنکه از دین ما خارج شوی. یزید خشمگین شد و گفت: به درستی که پدر و برادر تو از دین خارج شده اند. حضرت زینب سلام الله علیها فرمود: به وسیله دین خدا و دین پدر و برادر من تو و پدر تو هدایت یافتند اگر مسلمان باشید. یزید گفت: دروغ می گویی ای دشمن خدا ! حضرت زینب سلام الله علیها فرمود: ای یزید! اکنون تو امیر و پادشاهی و آنچه می خواهی از روی ستم ، فحش و ناسزا می گویی. یزید گویی شرم کرد. آن مرد شامی از یزید پرسید: که ایشان چه کسانی می باشند؟ یزید گفت: او فاطمه دختر حسین علیه السلام و آن زن دختر علی علیه السلام است. مرد شامی گفت: حسین پسر فاطمه و علی پسر ابوطالب؟! یزید گفت: بله! مرد شامی گفت: خداوند تو را لعنت کند ای یزید ! عترت پیامبر را می کشی و ذریه او را اسیر می کنی؟! به خدا سوگند که گمان می کردم که ایشان از اسیران روم باشند. یزید گفت: به خدا سوگند تو را نیز به ایشان ملحق می کنم و دستور داد او را گردن زدند.(۳) 📚منابع: ۱. سوره الروم، آیه۱۰ ۲.ترجمه کامل نفس المهموم، ص۲۱. با کمی اضافات، مقتل الحسین (المقرّم) ص۴۶۱ ۳. لهوف ص۲۵۳. منتهی الآمال، ص۷۹۹. ارشاد شیخ مفید، ص۴۷۹. ترجمه کامل نفس المهموم ص۲۱۳. مقتل الحسین ص۴۶۱ @sh_hosein
الحمدلله فعلا ۵۱۰ هزارتومان جمع شده.
اولین شب قدر(3).mp3
6.4M
○| # |○ ✔️قطعه‌ای از سخنرانی شب اول قدر 📜موضوع: شب قدر، شبِ قدردانستنِ امام زمان و شناخت هست. چندتا خدا و امام زمان برای خودمان ساخته‌ایم و اختلاف امام زمان ساختگی با امام زمان اصلی چقدر هست؟؟؟ 🎙حسین ابراهیمی 🔻مسجد حضرت زهرا سلام الله علیها روستای شورکی، استان بوشهر 🔻کانون فرهنگی، هنری شهدای شورکی ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ ⚠️بابت کیفیت پایین صوت‌ عذرخواهی می‌کنم. @sh_hosein
اسداللهی ‌ دست‌خیرتو - yasfatemii.mp3
9.95M
دست خیر تو... دستمو می‌گیره به جون حر و زهیر تو... 🎙محمد اسداللهی @sh_hosein
📖حوادث بعد از واقعه عاشورا ✍️موضوع: ورود اهل بیت علیهم‌السلام به مجلس یزید پلید، قسمت آخر حضرت زینب سلام‌الله‌علیها برخاست و حضرت سجاد علیه السلام از یزید رخصت گرفت و بر بالای منبر رفت. پس فرمود: ای مردم! خداوند ما اهل بیت رسالت را شش خصلت داده است و به هفت فضیلت ما را بر سایر مردم برتری داده است. به ما علم و بردباری، جوانمردی، فصاحت و شجاعت و محبت در دلهای مؤمنان و به ما فضیلت عطا فرموده است. به ما فضیلت داده است از آن جهت که نبی مختار محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از ماست و صدیق اعظم علی مرتضی علیه‌السلام از ماست و جعفر طیار که با دو بال خویش در بهشت با ملائکه پرواز می‌کند از ماست، حمزه شیر خدا و شیر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از ماست. دو سبط این امت حسن و حسین علیهماالسلام که دو سید جوانان اهل بهشتند از ماست. هر که مرا شناسد، شناسد و هر که مرا نشناسد، من خبر می‌دهم او را به حسب و نصب خود. و پیوسته مفاخر خویش و مدائح آبا و اجداد خود را ذکر فرمود تا آن که فرمود: منم فرزند فاطمه زهرا، منم فرزند سیده النساء، منم فرزند امام مقتول به تیغ جفا، منم فرزند لب تشنه صحرای کربلا و... پس آن قدر مدائح اجداد گرانقدر و مفاخر ایشان را یاد کرد که خروش از مردم برخاست و یزید ترسید که مردم از او برگردند، پس به مؤذن اشاره کرد که اذان بگوید و چون به جمله اَشهَدُاَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله رسید، حضرت فرمود: ای یزید (پلید)! بگو این صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم جد تو است یا جد من؟! اگر جد تو است که دروغ می‌گویی و کافر می‌شوی و اگر جد من است، پس چرا عترت او را کشتی و فرزندانش را به اسارت بردی؟! آن ملعون چیزی نگفت و به نماز ایستاد.(۱) چون یزید از انگیزه فتنه بیمناک شد از راه دوستی و مدارا با اهل بیت علیهم‌السلام برخورد می‌کرد و گاه‌گاهی حضرت سجاد علیه‌السلام را به حضور می‌طلبید و قتل حسین علیه‌السلام را به گردن ابن زیاد می‌انداخت و با این کار می‌خواست که ملک و سلطنت خود را حفظ کند و اگر نه این بود که در هر مجلس شرابش سر آن امام را نزد خود می‌گذاشت و شراب می‌نوشید. در کتاب کامل بهایی از حاویه نقل شده که زنان خاندان نبوت در حالت اسیری حال مردانی که در کربلا شهید شده بودند را بر پسران و دختران ایشان مخفی نگه می‌داشتند و هر کودکی را وعده می‌دادند که پدر تو به فلان سفر رفته است باز می‌آید، تا این که ایشان را به خانه یزید آوردند. دخترکوچکی بود چهار ساله، شبی از خواب بیدار شد. گفت: پدر من، حسین علیه‌السلام کجاست؟ این ساعت او را به خواب دیدم سخت پریشان بود، زنان و کودکان همگی به گریه افتادند و شیون از ایشان برخاست. یزید (بی حیا) خواب بود، از خواب بیدار شد و از حال قضیه پرسید. به او خبر دادند که حال چنین است. آن لعین گفت که: بروند و سر پدر را بیاورند و در کنار او گذارند. پس آن سر مقدس را آوردند و در کنار آن دختر چهارساله نهادند. [در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد.](۲) پرسید این چیست؟ گفتند: سر پدر توست، آن دختر ترسید و فریاد برآورد و رنجور شد. و در بعضی مؤلفات چنین نوشته شده که سر را به سینه چسبانیده و گفت: پدر جان چه کسی تو را با خونت خضاب کرده؟ پدر چه کسی رگ گردنت را بریده؟ پدر چه کسی مرا در کودکی یتیم کرده؟ پدر جان بعد از تو به چه کسی امیدوار باشم؟ پدر چه کسی یتیم را نگهداری می‌کند، تا بزرگ شود؟ و این سخنان را گفت تا آنکه لب به لب آن سر نهاد و سخت گریست تا از هوش رفت و چون او را تکان می‌دادند روحش پرواز کرده بود.(۳) 📚منابع: ۱. ترجمه کامل نفس المهموم ص۲۱۵ الی۲۱۶ ( با کمی اضافات). مقتل الحسین، ص۴۵۳ ۲.منتهی الآمال،خلاصه وقایع از ص۷۸۷ و ۸۰۸ ۳. ترجمه کامل نفس المهموم، ص۲۱۸ @sh_hosein
جریان شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام
29.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سهمم از وصلِ تو کم نیست همين دیشب بود! رویِ یـک کـاغـذِ تَــر بوسه زدم نامت را... @sh_hosein
خدايا! ما را به کشتی‌های نجاتت سوار کن از لذت رازونیاز با خودت برخوردار کن و بر سر آبگیرهای دوستی‌ات بنشان. شیرینی دوست داشتنت و نزدیک بودن به خودت را به ما بچشان. سخت کوشی‌مان را در مسیر رسیدن به تو و دغدغه‌مان را برای فرمان بری از تو به کار بگیر. نیت‌هایمان را در برخورد با خودت پاکیزه کن. ما که از توایم و برای تو و پیش تو واسطه‌ای جز تو نداریم! @sh_hosein
الحمدلله فعلا ۵۶۵ هزارتومان جمع شده. از کار خیر جا نمونید🙏🏻
وقتی سر مبارک ابی عبدالله را گذاشتند کنارش، با این دستان کوچک سر را برداشت و میان دامن گذاشت؛ بابا به مهمانی دختر خوش آمدی... عمه بیا گمشده پیدا شده کنج خرابه شب یلدا شده شام رقیه به سحر آمده باب رقیه ز سفر آمده صدا زد: ليتني كنت عمیی، بابا کاش چشمهایم کور بود تا سرت را بریده نمی دیدم. من الذي قطع وریدک، کدام ظالمی حلقومت را بریده بابا... ✍حسین ابراهیمی @sh_hosein
enc_16924485243027452835850.mp3
5.79M
من نه بازار میام نه عروسک میخواهم عمه مهمون رسید من همون روسریو می‌خواهم که بابام خرید 🎙 حسین ستوده @sh_hosein
📖حوادث بعد از واقعه عاشورا ✍️موضوع: جایگاه اهلبیت علیهم‌السلام در شام راوی می‌گوید: یزید که خدا او را لعنت کند به علی بن الحسین علیهماالسلام وعده داد تا سه خواسته او را برآورده کند و اما خواسته های امام سجاد علیه السلام: ۱. اجازه برای آخرین ملاقات با سر مقدس پدرش حسین علیه السلام و وداع با ایشان. ۲. باز گرداندن هر چه از آنها به غارت رفته بود. ۳. اگر بخواهد او را بکشد کسی را مأمور کند تا زنان را به حرم جدشان در مدینه برساند. یزید به امام سجاد عليه‌السلام گفت: ۱. چهره پدرت را که هرگز نخواهی دید. ۲. درباره کشتن تو، تو را بخشیدم. ۳. و هر چه از اموال شما را که غارت کرده اند، من خود چندین برابر قیمت آن را به تو خواهم پرداخت. امام فرمودند: من مال تو را نمی‌خواهم و از این جهت خواستار اموال غارت شده هستم که در بین آن‌ها پارچه‌ای بافته دست حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها دختر محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌باشد و روسری و گردنبند و پیراهن آن حضرت نیز جزء غارت شده هاست. یزید اموال را به اضافه دویست دینار به علی بن الحسین علیهماالسلام بازگرداند و امام پول‌ها را بین فقرا تقسیم نمودند.(۱) سپس فرمان داد اهل بیت علیهم‌السلام را در مکانی که نه از سرما و نه از گرما در امن بودند، جای دادند. آنها در آنجا بودند تا آنکه پوست صورت‌هایشان ترک برداشت و در مدت اقامت در دمشق همواره مشغول عزاداری برای حسین علیه‌السلام بودند.(۲) تمامی زنان خاندان معاویه به پیشواز اسرا رفتند و سه روز سوگواری عمومی و عزای ملی بر پای کردند.(۳) بعد از مدتی که اهل بیت علیهم‌السلام در شام بودند یزید دستور داد که اسیران خاندان حسین علیه‌السلام را به وطن هایشان و مدینه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بازگردانند. 📚منابع: ۱. لهوف، ص۲۶۳. ترجمه کامل نفس المهموم، ص۲۲۲ ۲. همان ص۲۵۵. ترجمه کامل نفس المهموم، ص۲۱۸ ۳. اولین تاریخ کربلا پایین صفحه۴۱۵. ترجمه کامل نفس المهموم، ص۲۲۲. مقتل الحسین ص۴۶۷ @sh_hosein
خدايا! من را هم جزو بهترین انتخاب شدگانت قرار بده و به خوبان نیکوکار بپیوند همان‌ها که برای کارهای کارستان از هم سبقت گرفتند تا مقصد خوبی‌ها باهم مسابقه گذاشتند به نیکوکاری‌های ماندگار اقدام کردند و برای رسیدن به بالاترین رتبه‌ها تلاش کردند. خدایا! تو بر هر چیز توانایی و برای اجابت دعای من سزاواری. تو را به مهربانی‌ات ای مهربان‌ترین! @sh_hosein
کربلا جایی است که انسان خود را کامل از دست بدهد، جایی که اثری از خودخواهی نمانده باشد! کربلا یعنی؛ انسان کامل را پیدا کردن... کربلا یعنی؛ محو و فانی در انسان کامل شدن..‌. یک قدم بر خویشتن نِه و آن دگر در کوی دوست کربلا گذر از خویشتن خویش است! @sh_hosein
📖حوادث بعد از واقعه عاشورا ✍️موضوع: اُسراء در دمشق در برخی منابع آمده است اهل بیت علیهم‌السّلام حدود هفت روز در دمشق به عزاداری پرداختند، در روز هشتم یزید آنها را فراخواند و پیشنهاد ماندن در دمشق را به آنان مطرح کرد؛ اما اهل بیت علیه‌السّلام خواستار مراجعت به مدینه بودند. و ندبوه علی ما نقل سبعة ایام- فلما کان الیوم الثامن دعاهن یزید- و عرض علیهن المقام فابین- و ارادوا الرجوع الی المدینة. (۱)  در برخی از منابع آمده است: «یزید با احضار امام سجاد علیه‌السّلام اسرا را در رفتن به مدینه و یا ماندن با اکرام و احترام در شام مخیر ساخت و اهل بیت علیه‌السّلام خواستار بازگشت شدند.» یزید به حضرت گفت: ان احببت ان تقیم عندنا فنصل رحمک و نعرف لک حقک فعلت. و ان احببت ان اردک الی بلادک و اصلک. قال: بل تردنی الی بلادی. (۲)  طبق نقلی دیگر یزید وقتی می‌خواست کاروان اسرا را به طرف مدینه حرکت دهد، علی بن حسین علیه‌السلام را نزد خود فرا خواند و با او خلوت کرد و به حضرت گفت: خدا لعنت کند پسر مرجانه (عبیدالله) را آگاه باش اگر من با پدرت برخورد کرده بودم، هیچ چیز از من نمی‌خواست جز آن که به او می‌دادم و به هر نیرویی از مرگ او جلوگیری می‌کردم؛ ولی خدا چنین مقدر کرده بود که دیدی. هر حاجتی داری برای من بنویس تا اجابت شود. «و لما ارادوا ان یخرجوا دعا یزید علی بن الحسین ثم قال: لعن الله ابن مرجانة، اما و الله لو انی صاحبه ما سالنی خصله ابدا الا اعطیتها ایاه، و لدفعت الحتف عنه بکل ما استطعت و لو بهلاک بعض ولدی، و لکن الله قضی ما رایت، کاتبنی و انه کل حاجه تکون لک». (۳)  در واقع یزید می‌خواست با رفع اتهام از خویش از طرفی عبیدالله را مقصر معرفی کند و از طرفی این امر را، خواست خدا (جبر) جلوه دهد. (یزید و پدرش معاویه در صدد گسترش اندیشه جبر گرایی بودند.) این در حالی بو د که یزید پس از واقعه کربلا به ابن زیاد جایزه داد و او را از حاکمیت بصره و کوفه عزل نکرد. یزید نه تنها عبیدالله را برکنار نکرد، بلکه او را تشویق هم کرد. مسعودی می‌نویسد: «یزید روزی به شراب نشسته بود و ابن زیاد طرف راست او بود، و این بعد از قتل حسین علیه‌السّلام بود، رو به ساقی خود کرد و شعری بدین مضمون خواند: جرعه‌ای بده که جان مرا سیراب کند و نظیر آن را به ابن زیاد بده که رازدار و امین من است و همه جهاد و غنیمت من به او وابسته است. سپس به خوانندگان گفت که شعر او را با آواز و ساز بخوانند.» (۴) 📚منابع: ۱. بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۹۶ ۲. الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۶۳. المنتظم، ج۵، ص۳۴۵. انساب اشراف، ج۳، ص۲۱۷ ۳. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶۲. الارشاد، ج۲، ص۱۲۲. الکامل، ج۴، ص۸۷ ۴. مروج الذهب، ج۳، ص۶۷ @sh_hosein
باهم بودن آدمها نه به نزدیکی تنهاست که به نزدیکی دلهاست دل اگر بخواهد فاصلهها بی‌معناست... @sh_hosein
نقص از تو نیست، سبحان الله! اما راه‌ها چقدر تنگ است برای کسی که تو راهنمایش نباشی و حقیقت چقدر روشن است برای کسی که تو به راهش بیاوری پس خدای من! ما را به راه‌هایی بیاور که به تو می‌رسند و در مسیرهایی بینداز که برای رسیدن به تو نزدیک‌ترند. دور را برایمان نزدیک کن و سخت و دشوار را آسان. @sh_hosein
📖حوادث بعد از واقعه عاشورا ✍️موضوع: مأموریت نعمان بن بشیر وقتی کاروان آماده سفر شد، یزید نعمان بن بشیر را به ریاست گروهی مامور بازگرداندن آن‌ها به مدینه کرد نعمان بن بشیر و همراهانش موظف شدند با اسرا برخورد شایسته‌ای داشته باشند و احترام آن‌ها رعایت کرده و هنگام استراحت از کاروان آن‌ها فاصله بگیرند.(۱) یزید به نعمان بن بشیر دستور داد به همراه عده‌ای دیگر که گفته شده تعداد آن‌ها ۳۰ نفر بوده است. و وجه معه رجلا فی ثلاثین فارسا یسیر امامهم.(۲) اسرای کربلا را به مدینه بازگردانند.(۳) یزید دستور داده بود: هر کجا کاروان آن‌ها برای استراحت توقف کرد آنان از ایشان دور شوند و خود و همراهانش مانند نگهبانانی در اطراف آنان پراکنده شوند، و جای خود را چنان قرار دهند که اگر یکی از آنان خواست وضو بگیرد یا قضای حاجت کند از آنان شرم نکند، آن‌ها نیز چنان چه یزید سفارش کرده بود با اسرا مدارا کرده و مراعات‌شان نمودند تا به مدینه رسیدند.(۴) در مسیر شام به کربلا یا مدینه ماموان یزید با اهل بیت علیهم‌السلام با خوبی رفتار کردند. طبری از ابی مخنف نقل می‌کند که حارث بن کعب به نقل از فاطمه بنت علی می‌گوید به خواهرم زینب گفتم: خواهر جان این مرد شامی در همراهی ما نیک رفتار بود، می‌خواهی چیزی به او بدهیم؟ او گفت: به خدا ما چیزی جز زیور و زینت خویش نداریم من گفتم: زیورهایمان را به او می‌دهیم. دست بند و ساق بند خویش را درآوردم خواهرم نیز دست بند و ساق بند خویش را بیرون آورد و پیش او فرستادیم و از او به خاطر رفتار نیکویش تشکر کردیم. مرد شامی گفت: و الله ما فغلته الا لله و لقرابتکم من رسول الله؛ من به خدا این کار را جز برای رضایت خدا و به خاطر قرابت شما به رسول الله انجام ندادم». (۵) 📚منابع: ۱. الارشاد، ج۲، ص۱۲۲. وقعة الطف، ص۲۷۲ ۲. اخبار الطوال، ابوحنیفه، ص۲۶۱ ۳. الارشاد، ج۲، ص۱۲۲. ۴. الارشاد، ج۲، ص۱۲۲. اعلام الوری، ج۱، ص۴۷۵ ۵. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶۲ و ۴۶۳. @sh_hosein
📩انتقاد یا پیشنهادی دارید در خدمت هستیم: https://harfeto.timefriend.net/16907159673435
عن علیّ بن میمون الصائغ‏ عن أبی عبد اللّه‏ علیه‌السلام قال: یا عَلِیُّ! بَلَغَنِی أَنَّ قَوْماً مِنْ شِیعَتِنَا یَمُرُّ بِأَحَدِهِمُ السَّنَةُ وَ السَّنَتَانِ لَا یَزُورُونَ الْحُسَیْنَ؟ امام صادق‌علیه‌السلام به یکی از دوستان‌شان(علی) فرمود: شنیده‌ام برخی از شیعیان ما هستند که یکی دو سال است زیارت حسین‌علیه‌السلام نرفته‌اند. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی أَعْرِفُ أُنَاساً کَثِیرَةً بِهَذِهِ الصِّفَةِ. آن شخص پاسخ داد: آقا جان! خیلی‌ها هستند که این‌گونه هستند. قَالَ: أَمَا وَ اللَّهِ لِحَظِّهِمْ أَخْطَئُوا وَ عَنْ ثَوَابِ اللَّهِ زَاغُوا وَ عَنْ جِوَارِ مُحَمَّدٍ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم تَبَاعَدُوا أَمَا إِنَّهُ مَا لَهُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ عُذْرٍ وَ لَا عِنْدَ رَسُولِهِ مِنْ عُذْرٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ. حضرت با تعجب فرمود: مگر می‌شود؟! این افراد در روز قیامت چگونه می‌خواهند جواب پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را بدهند؟ 📚کامل الزيارات ج ۱، ص ۲۹۵. تهذیب الاحکام، ج۶، ص۴۵ علیه‌السلام @sh_hosein
سلام علیکم بله یک کوله انواع و اقسامی دارد. بنا هست کوله‌ای گرفته بشه که از لحاظ کیفیت هم مناسب و مداوم باشه. و چون پیاده‌روی هست کوله مناسب‌تر باشه بهتر هست. التماس دعا
سلام علیکم و رحمة الله ۱) اگر امکانش هست آیدی را بنویسید تا بهتون پیام بدم. ۲) بله قیمت کوله‌ها همینقدر هستند. التماس دعا