eitaa logo
شهید مدافع حرم مهدی دهقان
648 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
1 فایل
شهید مدافع حرم مهدی دهقان : “الهی تو نوری عطا کن به قلبم، که حاصل فکرم رضای تو باشد“ تاریخ تولد :٣١ اردیبهشت ۵٨ تاریخ شهادت :٢٠ فروردین ٩٧ محل شهادت :در سوریه، پایگاه هوایی تیفور با جنگنده‌های صهیونیست به شهادت رسید ارتباط با مدیرکانال @zareii_1362m
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید مدافع حرم مهدی دهقان
چرا کتاب گلستان یازدهم!؟ امروزم را با معرفی این کتاب به دانشجویان دانشگاه آزاد، شروع کردم، «وقتی گفتم آخرین هدیه ای که از شهیدم گرفتم کتاب گلستان یازدهم بود!» و اما اما روزم، با دیدن راوی این کتاب به شب رسید! *بعد از آسمانی شدن همراه زندگی ام با نشانه هایی که قطعا از جانب اوست قوت قلب میگیرم! من بعد از آسمانی شدنش بارها و بارها به محل کارش دعوت شدم! هر بار بهانه ای آوردم برای نرفتن! چرا که نفس کشیدن در فضایی که بخشی از کلاس درس اوج گرفتن او بوده، جرأت میخواهد! دیدن جای خالی او دل محکم میخواهد! ولی امروز با دعوتی که انجام شد با وجود دل مشغولی هایی که داشتم راهی شدم. نمیدانم چرا قبول کردم. شاید آقا مهدی خواست، از نزدیک شاهد تلاش ها و فعالیت های دوستانش باشم! راهی شدم در همان مسیری که ١۵ سال مسیر خدمتش بود به پرچم جمهوری اسلامی ایران! «پایگاه شهید کریمی» با اذن سربازی که ابتدای پایگاه ایستاده بود وارد شدم. شیشه ماشین را باز کردم، نفس کشیدم نفس های عمیق! کاش آقا مهدی ام را می دیدم! قطعا با لباس سبز پاسداری اش در بین دوستان اش ایستاده بود! ندیدمش!!! و بغضم را فرو دادم! به تماشای دستاوردها و پیشرفت های مجموعه ی هوا فضا نشستم! عجب حس غروری داشت! این شکوه اقتدار حاصل خون شهداست! حاصل خون آقا مهدی هاست! اما در بین مهمان های جلسه عزیزی بود که دیدار او، شیرینی این دعوت را چندین برابر کرد. ( همسر شهید چیت سازیان) راوی کتاب گلستان یازدهم! همسر شهیدی که سبک زندگی او برای من الگو شده بود! و شهید چیت سازیانی که آقا مهدی به من معرفی کرده بود! حالا فهمیدم چرا کتاب گلستان یازدهم! ⚪آخرین هدیه ای که از او گرفتم اولین خاطره از محل کارش را برای من رقم زد! آقا مهدی که همیشه حضور دارد! من حضور او را نفس میکشم! @sh_mahdidehghan
سین های به هم ریخته! از وقتی زندگی مشترک زیر یک سقف را شروع کردیم چیدن سفره هفت سین شوق هر ساله مان بود تا سیزدهم فروردین هم جمع نمیشد. اشتیاقی که نه تنها در حس و رفتار من بود، بلکه آقا مهدی با سلیقه تر از من سبزه عید را انتخاب میکرد. حساسیت او به محیط خانه محدود نمیشد، ماهی و سبزه را برای محیط کارش هم میخرید. امسال به عشق همان سال ها خواستم هفت سین مان را زود جمع نکنم. گذاشتم کنار مرد خوش ذوق زندگی ام بماند. روز دوم فروردین که رفتم سین سیب نبود! و امروز سین ها کلا به هم ریخته شده بود، تک و توک مانده بود! هنوز باور نکرده ام که سین های زندگی ام دیگر سرجایش نیست!!!! سین سایه ی سرم سین سرزندگی همسری که...... @sh_mahdidehghan