eitaa logo
شاهدان کویر مزینان
3.3هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
140 فایل
با ما همیشه در مزینان باشید مطالب خود را برای اشتراک گذاری در کانال شاهدان کویر مزینان به آی دی زیر ارسال نمایید: @alimazinaniaskari
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴وقتی آب را از دهان شیر بیرون کشیدیم ✋به روایت رزمنده پیشکسوت محمد بخشی مزینانی ✍️گروه جهاد و مقاومت مشرق -محمد مزینانی از رزمندگان گردان ادوات لشکر 10 سیدالشهدا علیه السلام، خاطره هیجان انگیز و جالبی را از عملیات خیبر برای خبرنگار ما تعریف کرده است که شما را در لذت خواندنش شریک می کنیم. در عملیات خیبر من و شهید علی برازنده پی و شهید کریم رضائی انتخاب شدیم که با هلیکوپتر به جزیره مجنون برویم تا با هدایت آتش توپخانه و خمپاره ها بر روی دشمن بعثی، فشار رو از روی نیروهای پیاده در خط اول که نزدیک پل طلائیه مستقر بودند کم کنیم ولی با سقوط هلیکوپتر و شهادت برادر برازنده پی، من و شهید کریم رضائی به سمت خط مقدم که تقریبأ پنج کیلومتر فاصله داشت راه افتادیم و به صورت نیم خیز و دولا دولا این مسیر را طی کردیم. در مسیر با گلوله های خمپاره و تک تیراندازها که در لابلای نی ها و سنگرهای مخفی میان آبهای هورالعظیم مستقر بودند پذیرائی شدیم تا رسیدیم به نزدیکترین فاصله با پل طلائیه که تنها راه ارتباطی جزیره مجنون با خشکی بود و دو روزی بود که نیروهای پیاده ما که شامل تیپ ۱۰ سیدالشهدا و ۲۷ محمدرسول الله بودند مقاومت کرده و جلوی تک دشمن را گرفته بودند لذا ما پس از کندن یک جان پناه که فقط جلوی ترکش را بگیرد با دوربین شروع به زیر نظر گرفتن منطقه روبرو کردیم و با انبوهی از جسد مابین نیروهای خودی و دشمن مواجه شدیم و از نیروهای پیاده که نیروهای ۲۷ محمدرسول الله بودند و در نزدیکی ما داخل جان پناههای خود بودند و هیچ حرکتی نمی کردند سؤال کردیم که چرا این جنازه ها رو به عقب نمی کشید؟ گفتند که می ترسیم و واقعا داخل جان پناه خود می لرزیدند و گفتند که نه مهمات داریم و نه مواد غذائی و نه آب که واقعیت نیز همینطور بود. قبضه های آر پی جی ریخته بود ولی گلوله نداشت و فقط تیر کلاش در کنارشان بود و از دوشکا هم خبری نبود. من و شهید کریم رضائی از وضعیت نور خورشید که صبح در چشم نیروهای مقابل تابیده بود و ما را نمی دیدند استفاده کردیم و تعدادی از جنازه ها رو که بعضی از آنها لباس فرم سپاه هم به تن داشتند را به پشت نیروهای پیاده آوردیم که در بین آنها جنازه اخوی محمد نخستین ماهر توسط ایشان شناسائی و به عقب انتقال یافت. اون روز پس از تغییر وضعیت خورشید دیگر نمی شد سر بلند کنیم و با تک تیرانداز و دوشکا هر جنبنده ای را می زدند لذا با احتیاط کامل منطقه رو زیر نظر گرفتیم و تعدادی هدف زدیم و پل طلائیه رو زیر آتش گرفتیم. اونها هم منطقه رو با گلوله های توپ و کاتیوشا زیر و رو کردند و حتی با هواپیما نزدیک ما رو با راکت زدند و از شجاعت شهید کریم رضائی بگویم که وقتی هواپیمای عراقی در ارتفاع خیلی نزدیک به زمین داشت از روی سر ما عبور می کرد، یک تیربار کلاش که بی صاحب بود رو برداشت و به زیر هواپیما رگبار بست که برخورد تیرها به بدنه هواپیما و کمانه کردنشان مشخص بود. اون روز بعد از ظهر ما دچار گرسنگی و تشنگی شده بودیم چون شب قبل که به خط مقدم آمده بودیم به خاطر سقوط هلیکوپتر هیچ آذوقه ای برنداشته بودیم، در خط هم که هیچ چیزی برای خوردن نبود و نیروهای ۲۷ محمد رسول الله(ص) هم دو روز بود که بدون آذوقه و مهمات و منتظر نوشیدن شربت شهادت بودند. آنها از آب ه‍ور که جنازه داخلش افتاده بود می خوردند و ما هم باید همین کار رو می کردیم. مابین ما و نیروهای عراقی یک ماشین تانکر آب بود که آتش گرفته بود. من با دوربین نگاه کردم و دیدم که مقداری از ماشین نسوخته است. به کریم رضائی گفتم به خاطر نیروهای پیاده که تشنه هستند و خودمان بیا سینه خیز برویم و ببینیم آب هست یا نه. اگه بود برای تعدادی از نیروها آب بیاوریم و ایشان هم قبول کرد و راه افتادیم. با دوشکا و خمپاره ۶۰ اطراف ما رو می زدند تا به هر جان کندنی بود خودمون رو رسوندیم به تانکر ایفا که روش نوشته بود آب بصره. کار خدا کامیون سوخته بود ولی تانکر سالم بود و کنار تانکر هم چهار گالن فلزی ۲۰ لیتری سالم مانده بود که اونها رو پر کردیم و خواستیم برگردیم که با آتش سنگین عراقی ها روی خودمون مواجه شدیم که فهمیده بودن که به خاطر آب ما جونمون رو به خطر انداختیم. ما هم با سماجت عهد بستیم که به هر طریقی، آبها رو به نیروهای خط برسونیم. چون گالنها سنگین بود، نیم خیز می دویدیم و چند متر جلو می بردیم و دوباره برمی گشتیم و گالن دوم رو به همین ترتیب و تیرهای دوشکا بود که مثل فیلمها در جلوی پا و پشت سرمان به زمین اصابت می کرد تا اینکه تونستیم چهار گالن بیست لیتری آب را از دهن شیر دربیاریم و به نیروهای تشنه و گرسنه و زخمی برسونیم. 🆔 @sh_mazinan
🔴امروز همزمان با سالروز فتح خرمشهر، مراسم آبروی محله با یادی از شهدای خدمت و زنده نگهداشتن یاد و نام شهدای والامقام و ایثارگران مزینان برگزار می شود 🔹زمان؛ پنجشنبه سوم خرداد ساعت ۸:۳۰ صبح 🔹مکان؛ مزینان، کوچه نوسازی شده هیئت شاهزاده علی اکبر مزینان 💠با حضور مردم خداجو و خانواده معزز شهدا و ایثارگران مزینان و شهرستان داورزن و روستاهای تابعه و به همت حوزه مقاومت بسیج امام رضاعلیه السلام و حوزه خواهران بسیج حضرت آمنه(س) و پایگاه‌های بسیج شهدا و کوثر مزینان 🆔 @sh_mazinan
🖥حضور و شعرخوانی شاعره آیینی سرا خانم منصوره محمدی مزینان در شبکه پنج سیما(شبکه تهران) برنامه محفل بهشت ... ساعت 10:30 صبح امروز 🆔 @sh_mazinan
🔴رضایت شاکی دریافت و پرونده مختومه شد 🔹در ایام ولادت امام مهربانی ها و با همراهی شما مردم نوعدوست و نیک اندیش یک پدر جوان از قرار گرفتن پشت میله های زندان نجات یافت. 🔹امیدواریم مردم عزیز به ویژه جوانان قبل از هر گونه گرفتاری و ورود به درگیری به عاقبت آن فکر کنند هرچند گاهی مانند همین پرونده ناخواسته سرنوشت ناخوشایندی را برای فرد به وجود می آورد اما دعا می کنیم که دیگر شاهد این اتفاقات نباشیم. 🔹با جمع آوری مبلغ 36 میلیون تومان از خیرین ارجمند و حضور بانیان خیر در دادگاه و واریز آن به حساب اجرای احکام، متهم از رنج و گرفتاری 10 ماهه که نتوانسته بود این مبلغ را فراهم کند خلاص شد و با دعای خیر پدر و مادرش از تمامی خیرین نیکوکار تقدیر و تشکر کرد. 🆔 @sh_mazinan
📸همزمان با سالروز فتح خرمشهر، مراسم آبروی محله با یادی از شهدای خدمت و زنده نگهداشتن یاد و نام شهدای والامقام و ایثارگران مزینان به همت حوزه مقاومت بسیج امام رضاعلیه السلام و حوزه خواهران بسیج حضرت آمنه(س) و پایگاه‌های بسیج شهدا و کوثر و شورای اسلامی و دهیاری مزینان برگزار شد 🔹عکس؛ مهدی آزاده 🆔 @sh_mazinan
📸همزمان با سالروز فتح خرمشهر، مراسم آبروی محله با یادی از شهدای خدمت و زنده نگهداشتن یاد و نام شهدای والامقام و ایثارگران مزینان به همت حوزه مقاومت بسیج امام رضاعلیه السلام و حوزه خواهران بسیج حضرت آمنه(س) و پایگاه‌های بسیج شهدا و کوثر و شورای اسلامی و دهیاری مزینان برگزار شد 🔹عکس؛ مهدی آزاده 🆔 @sh_mazinan