eitaa logo
شاهدان کویر مزینان
3.2هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
158 فایل
با ما همیشه در مزینان باشید مطالب خود را برای اشتراک گذاری در کانال شاهدان کویر مزینان به آی دی زیر ارسال نمایید: @alimazinaniaskari
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴شیمیایی بودن 🖌دکتر سوسن شریعتی مزینانی 🔸انتشار به مناسبت هشتم تیرماه روز مبارزه با سلاح های شیمیایی و میکروبی با نگاهی به فیلم مستند «سپیده دمی که بوی لیمو می‌داد» به کارگردانی آزاده بیزارگیتی هفتم تیرماه ۱۳۹۳ در آستانه سالروز بمباران شیمیایی سردشت، «کانون شهروندی زنان» با همکاری «گروه وکلای همکار» مراسمی را در تالار اقبال «کانون وکلای دادگستری» تدارک دیدند. در این مراسم علاوه بر پخش مستند «سپیده دمی که بوی لیمو می‌داد»، مرضیه وفامهر (کارگردان، بازیگر و همسر ناصر تقوایی)، دکتر سوسن شریعتی مزینانی (پژوهشگر تاریخ) و ستار عزیزی (حقوقدان و استاد دانشگاه) سخنرانی کردند در ادامه متن سخنرانی فرزند سخنور دکترعلی شریعتی مزینانی تقدیم می شود 🆔 @sh_mazinan
شاهدان کویر مزینان
🔴شیمیایی بودن 🖌دکتر سوسن شریعتی مزینانی 🔸انتشار به مناسبت هشتم تیرماه روز مبارزه با سلاح های شیمی
🔴شیمیایی بودن 🖌دکتر سوسن شریعتی مزینانی ✍️از روزی که مستند «سپیده دمی که بوی لیمو می داد» به دستم رسید، دیدنش را مدام به تاخیر می انداختم. عنوان دلهره آوری بود و معلوم بود قرار است «بوی لیمو» طعم تلخ جنگ باشد؛ مستندی که مخاطب فراموش کار را وادار خواهد کرد چشم در چشم فاجعه بدوزد و بفهمد تا کنون چه چیزهایی را نادیده گرفته و یا دوست داشته فراموش کند.« فقط اشک قادر است از جنگ صحبت کند» و ما می خواهیم روزگاران جنگ را سپری شده بپنداریم. یادآوری مدام فاجعه، زندگی را مصیبت بار می کند و تن دادن به منطقش را ناممکن می سازد. تاریخ  جنگ، متولی دارد و عمدتاً درگیر خلق حماسه هاست و به روزمره جنگ خود را مشغول نمی کند؛ اینکه جنگ چه امروزی را رقم زده و چگونه نوعی زندگی را بدل به تقدیر آدم ها- زنان و مردان- کرده است. «سپیده دمی که بوی لیمو می داد» مستندی است درباره زندگی پنج زن مصدوم شیمیایی در سردشت پس از بمباران این شهر توسط ارتش عراق در 8 تیر 1366، بیست و یک روز قبل از قطعنامه 598 ، قطعنامه ای که یک سال بعد-همچون نوشیدن زهر- توسط ایران پذیرفته شد و پایان جنگ را رسمی کرد. زنان امروز سردشت که در دیروز جنگ، کودکان 10-12 ساله بوده اند و پا به پای «شیمیایی بودن» نوجوانی و جوانی کرده اند و امروز شده اند همسر، مادر و زنان کار و کوشیده اند علی رغم نفرین جنگ، زندگی کنند. این مستند به خلق حماسه های جنگی نمی پردازد بلکه به سرنوشت آدم هایی  می نگرد که در رقم زدن چگونگی و چرایی جنگ نقشی نداشته اند و به آن محکوم شده اند بی هیچ انتخابی. جذابیت این فیلم در همین است. نشان دادن زندگی به روایت زنان در همه جلوه هایش (کار، خانواده ، فرزند، شهروندی، فقر) در نسبت با میراثی که جنگ به جا گذاشته است : شیمیایی بودن و به این ترتیب توانسته است پرونده ای اجتماعی را با پرونده جنگ پیوند زده و امکان گفتگو  میان جبهه های مختلف و قربانیان متعلق به جبهه های گوناگون را فراهم سازد. 1-زندگی پس از جنگ در تثلیث «زن- مادر- مصدوم شیمیایی» موضوع این مستند جنگ نیست بلکه زندگی است پس از جنگ و از همین رو آزاده گیتی- کارگردان این مستند- نیازی نمی بیند که برای برافروختن احساسات و یا فعال کردن تخیل و حافظه مخاطب خود ، بر روی صحنه های تکان دهنده و خانمان برانداز تکیه کند. همه آن دیروز پر وحشت – بزرگترین بمباران شیمیایی در جهان بعد از جنگ جهانی اول- از خلال خاطرات کودکانی که زنان امروز سر دشت شده اند یادآوری می شود. لحظه ای که بیست و چند سال پیش در یک عصر تابستانی، آسمان آبی ناگهان می شود محشری پر دود و بویناک، گیرم بوی لیمو. بمباران شیمیایی یعنی چه؟ نمی بینیم اما باید تصور کنیم وقتی زنی از آن عصر تابستانی 1366« باران گنجشک های مرده» را به یاد می آورد و  اینکه در یک لحظه به تعداد انگشتان دستانش، عزیزانی را از دست داده بی آنکه اجسادشان را دیده باشد و سال ها بی خواهر و مادر بزرگ شده و چشم به راه. این ها تنها تذکراتی اند برای درک ابعاد فاجعه ای به نام بمباران شیمیایی، چند روز قبل از صدور قطع نامه. قطع نامه ای که به قیمت کودکی و جوانی مردمان این شهر صادر شد و یک سال بعد توسط ایران پذیرفته شد.   این فیلم با تمرکز بر موقعیت زنان در نقش های مختلفی که زندگی بر دوششان گذاشته نشان می دهد که بیمار شیمیایی زن، در هر لحظه از زندگی باید با چه ابتلائاتی روبرو شود: در مقام همسر، از مردش شماتت بشنود چرا که فرزندان بیمار به دنیا آورده است. علی رغم بیماری و حضور همیشگی مرگ، همچون مادر به وظایف روزمره اش بپردازد، مادری کند، شادی بیاورد و غذا و آرامش و گرمای خانواده باشد. هر بار که بیماری سر بر داشت برای درمان تنها به شهر بزرگتر رود و دست آخر به خاطر فرزندانش، درمان را نیمه رها کند: «برای زن ها سخت تر است. مثل آدم های عادی  و سالم از تو انتظار دارند.» سنت و فقر  نیز هر دو به میدان می آیند تا  زندگی «زن-مادر-بیمار شیمیایی»  را بدل به یک رنج مکرر کنند. با پای شکسته و نفس گرفته به دنبال اطعام راه بیفتی، به خاطر تولد فرزندان بیمار   2- نسبت مرگ و زندگی زندگی پا به پای مرگ، خصلت اساسی زیست زنان و مردان شیمیایی شده سردشت است و آزاده گیتی در چند نما و چند گفتگو این نوع بقا را به نمایش می گذارد. (مثلاً لاشه  بمبی که سی سال بعد از جنگ جزو لاینفک زندگی کودکان امروز سردشت شده است.) یکی از مادران به این زندگی در دو قدمی مردن و اثراتی که در روح و روان فرزندش دارد اشاره می کند: «بچه ام می ترسه یه روزی برم و دیگه برنگردم  و هر از چندی میآد به سراغم تا نمرده باشم.» اضطراب مرگ مادر، کودک را رها نمی کند و یا زنی که در تلاش برای تداوم زندگی خیاطی می کند و در فاصله میان دو لباس دوختن مجبور می شود به بیمارستان رود و برای چند روزی بستری شود. 🆔 @sh_mazinan
📸حضور فعال بانوان مزینانی در محل اخذ رأی چهاردهمین دوره ریاست‌جمهوری اسلامی ایران 🆔 @sh_mazinan
47.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥گزارش سیدهادی قریشیان خبرنگار سیمای استانی خراسان رضوی از برگزاری چهاردهمین دوره ریاست‌جمهوری اسلامی ایران در شهر داورزن و روستاهای بیزه، آبرود و مزینان 🆔 @sh_mazinan
📸مراسم دعای ندبه در مهدیه مزینانی های مقیم تهران 🔹عکس ‌؛ قاسم سویزی 🆔 @sh_mazinan