eitaa logo
شاهدان کویر مزینان
3.3هزار دنبال‌کننده
25هزار عکس
1.9هزار ویدیو
182 فایل
با ما همیشه در مزینان باشید مطالب خود را برای اشتراک گذاری در کانال شاهدان کویر مزینان به آی دی زیر ارسال نمایید: @alimazinaniaskari
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️...روزی روزگاری مزینان...❤️ 💠بخش هفتاد و یکم ... مجالس ترحیم قدیم و امروز ✍️در گذشته اماکن بزرگی بنام هیئت با این وسعت وجود نداشت. بسیاری از منازل مشترک و چندخانواری زندگی می کردند مثال اینکه در یک حیاط که چند خانه داشت به تعداد همان خانه ها خانوار زندگی می کرد. لوازم زندگی فقط در حد اجاق گلی و زمینی بود؛ تنورهای مشترک و کتری و چند تا ظرف سفالی یا چینی و یا استکان. تقریبا همه در یک سطح بودند تمام خانه ها یک شومینه کاهگلی و دودکش از درون دیوار در قسمت بالای اتاق داشت. عروسی و عزا در خانه ها برگزار می شد. وقتی فردی از دنیا می رفت اهل عزا سوگ نشین و خوش آمدگوی مهمانان بودند و همسایگان تمام کارها را رتق و فتق می کردند در واقع اهل عزا نگران هیچ چیز نبودند.به وسعت امروز جمعیت از بیرون روستا حضور نداشتند. شاید افرادی از بزرگان روستاهای مجاور حاضر می شدند و چیزی بنام ده واری یا همه کسی برای صرف ناهار و شام نبود. تا هفتم هر شب فقط روضه خوانی و تا شب چهلم در خانه افراد فامیل روضه و یا شام بود. همسایگان در خانه خودشان شام می خوردند و به تمام اهل خانواده توصیه می شد که اگر اهل عزا به شام تعارف نمودند سریع خداحافظی کنید و بگویید شام خورده ایم این سفارش بیشتر به بچه ها بود که مبادا بند را به آب دهند بگویند شام نخورده ایم اما اگر صاحب عزا وضع مالی خوبی داشت خویشان را نگه می داشت و یک آبگوشت پرچرب بار می گذاشت وگرنه با همان خورشت لبنیات محلی از جمله شیر و ماست و قیماق، تخم مرغ، شیربرنج و شیره انگور پذیرایی می شدند و اینکه اصلا کسی برای خرج ندادن سرزنش نمی شد. همسایگان با چراغ دستی (فانوس) انگلیسی می آمدند و روضه را استماع می کردند. از طرفی یک سنت پسندیده بنام یادبود در عزا و چشم روشنی در عروسی ها وجود داشت. یادبود تا دهه ی شصت و هفتاد ادامه داشت. جالب بود که بعد از ختم مراسم اهل عزا مقداری اقلام از قبیل برنج، قند و روغن و ماست و شیر ذخیره، از طریق یادبود دریافت می کردند و مدتی نیز در رفاه بودند. جمعیت بیشتر شد و مردمان به شهرها رفتند و نیز اوضاع تغییر کرد مجالس ابتدا از خانه به مسجد و تکایا سپس به هیئات منتقل شد اما بابت پذیرایی چیزی تغییر نکرده بود فقط تلاوت قرآن بدون بلندگو! قاری با صدای بلند می خواند و بقیه ساکت گوش فرا می دادند و در گوشه ای از صفحات خالی نام و تاریخ متوفی برسم یادگار و با ذکر نام نویسنده تحریر می گردید. سرشب یک جوان با چراغ دنبال مُلا یا روحانی ده می رفت تا بیاید و روضه ای بخواند و یک نفر چندخط شعر پا منبری از کتاب جودی و جوهری یا خرم دلی که منبع انهار کوثر است می خواند. آخوند، مجلس را ختم و باز یک نفر از اهل عزا شیخ را با چراغ تا درب خانه اش همراهی می کرد و دیگران آهسته به یک دیگر می گفتند:(چِش دِزیرپاتاس...نون نخود. هرکه هس خانه خود) و خانه اهل عزا را ترک می کردند. جالبتر اینکه در خانه اهل عزا کسی نمی خندید حفظ حرمت از واجبات بود که مبادا اهل عزا به دل بگیرند! بعدها جمعیت روستا زیاد شد و خانه ها وسعت پذیرایی حتی برای چایی را نداشت مگر تعدادی ارباب که منازل بزرگ و فرش و ظروف بسیار داشتند. یکی از واجبات در مجالس آن زمان پذیرایی با پاپیروس (سیگار) بود با کیسه توتون؛ چپق و جعبه سیگاراُشنوی زرد که بسیار بوی بدی هم داشت و حتی کسانی که سیگاری نبودند چون مجانی بود بصورت تفننی می کشیدند. فضای مسجد از دود چپق و سیگار چنان تیره می شد و سرفه های سخت و پی درپی که خدا می داند به طوریکه صدای منبری شنیده نمی شد. بلندگو نبود. روضه که در مسجد تمام می شد صاحب عزا دست تعدادی را می گرفت و بعضی ها را تعارف به شام می کرد که اغلب قبول نمی کردند و به خانه هایشان می رفتند. در عصر ما بچه های یکساله هم باید همانند بزرگترها پذیرایی شوند و متأسفانه آنقدر اسراف می شود که خدا می داند.مجالس گذشته سراپا معنویت بود شاید بیست نفر غذا می خوردند اما تمام روستا در مراسم روضه و حتی سرخاک حضور پر رنگ داشتند امروزه بالغ بر هزار نفر غذا نوش جان می کنند و یک سوم جمعیت سرخاک حضور دارند. از یادبود هم خبری نیست و اهل عزا باید سنگینی بار مخارج عزا و درد جانکاه فقدان عزیزشان را به شانه بکشند و بگویند: «غم زمانه خورم یافراق یار کشم/ به طاقتی که ندارم کدام بارکشم».البته درحال حاضر مجالس را نمی توان به خانه ها انتقال داد چون که جمعیت بسیار است اما ایکاش کمی به گذشته بر می گشتیم و سنت نیاکان مان را حفظ می کردیم. البته همه ما در این روند دخیل و گاهی نیز مقصریم.این مطالب فقط یک قیاس از گذشته تا امروز بود. 💡 پاپیروس برگرفته از واژه (پی پرز) به معنی کاغذ و نوعی دستگاه ساخت سیگار که چندبرگ کاغذ باتوتون داخل یک قوطی فلزی با آب دهان چسبانده و با بستن محکم در قوطی سیگار آماده می شد. 🖌 ارادتمند؛ حسین محمدی مداح 🆔 @sh_mazinan
📸مراسم دعای توسل مزینانی های مقیم سبزوار در مسجد ولی عصر (عج) 💠بانی؛ سید عباس میرشکاری به یاد پدر گرامی و مادر مهربان و شهید والامقام سیدعلی میرشکاری و اموات منتسب به خانواده همسر محترمه؛ زنده یادان حاجیه خانم صفیه میرشکاری و سیدمصطفی حسینی 🆔 @sh_mazinan
🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 🌹السلام علیکم و رحمت الله و برکاته 🌹 🗓امروز چهارشنبه ... ۱۶   آبان ماه      ۱۴۰۳ ۰۴  جمادی الاول ۱۴۴۶ ۰۶   نوامبر         ۲۰۲۴ 🍁 ذکر امروز ۱۰۰ مرتبه 🌹یاحی یاقیوم🌹 📸عکس؛ سرآب مزینان(بوستان چشمه)، پرکردن کوزه های آب برای استفاده در منازل -1354 🔹عکاس؛ استاد محمود امیری ✳️با ما همیشه در مزینان باشید. (تلگرام/واتساپ/ایتا/سروش/روبیکا/بله/اینستاگرام )   http://telegram.me/shahedanemazinan
🌸  امام رضا عليه السلام می فرمایند: صاحِبُ النِّعمَةِ يَجِبُ عَلَيهِ التَّوسِعَةُ عَلى عِيالِهِ . 🍁برخوردار از نعمت ، بايد خانواده اش را در رفاه قرار بدهد . 📚الكافي : ج ٤ ص ١١ ح ٥ 🆔 @sh_mazinan
هدایت شده از شاهدان کویر مزینان
19.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠صلوات خاصه امام رئوف ، ثامن الحجج ، حضرت علی بن موسی الرضا عليه السلام 🔹اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ (ع) 🆔 @sh_mazinan
‍ 🌴کویرنامه...بخش بیستم اکنون تو را ای محبوب من! معبود و مقصودم کهنه دیاری که ره به مسینان(4) می بری همان عهد یکتا پرستی زمانه ی نیک گفتاری و نیک پنداری و نیک کرداری به رهروان پاکی و صداقت می سپارم امیدوارم چشم حسودان از تو دور باشد و دلقکان و فریبندگان بی وجود رقاصان و خیمه شب بازان روسیاه فرزندانت را به کژی نبرند و به دون مایه گی خویش گرفتار نسازند و اینک با عبور از دشتستان پرمهرت ایستاده در نمکزارِ کویر تو سلامت می گویم و تو پاسخ گوی «در بگشای! منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموم منم من سنگ تیپا خورده رنجور منم دشنام پست آفرینش نغمه ناجور نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم»(5) چنین افسرده می خوانم: ای کویر! ای نیستان من ای مسجد و معبد دل سِتان من ای باغستان بی رونق من ای قنات بی بوستان من ای آرامستان اسلاف من ای حدیره، رباط و سرهون و سرآسیاب و توتستان من ای چاپارخانه ی بی میرشکار ای قلعه ی بی رشید در کویر ای کوره ی کوزه گر خاموش و تنها مانده در سراب و شما ای مردمان مهربان دیار من ای علی! مرد تنهای این داستان من و... ای مزینان ای زادگاه من ... سلام... پی نوشت ها؛ 1- مسینان؛ نام دیگر مزینان در هزاره دوم پیش از میلاد 2- بخشی از شعر اخوان ثالث 🌹تقدیمی؛ علی مزینانی عسکری 🆔 @sh_mazinan