#سیره_شهدا
🔹توصیه های شهید سلیمانی به بسیجیها
بسم الله الرحمن الرحیم
🍃برادران و عزیزان بسیجیم ، سلام علیکم خداوند شما را برای خدمت به اسلام حفظ بفرماید.
🔰عزیزانم!
1⃣اولا بزرگترین امانت سپرده شد به ما جمهوری اسلامی است که امام عارفمان فرمود :
حفظ آن از اوجب واجبات است در حفظ این امانت از هر کوششی دریغ نفرمائید.
2⃣ثانیا به حلال خداوند و حرام آن توجه خاص بفرمائید.
3⃣ثالثا پدر ومادرتان را آنچنان بزرگ بشمارید که شایسته آن باشد که خداوند و ائمه معصومین توصیه فرموده اند.
4⃣رابعا دوستی و رفاقت ارزش بزرگی است اما مهم این است که با چه کسی رفاقت و برای چه راهی می کنید.
5⃣خامسا نمازشب ، نمازشب ، نمازشب کلید تمام عزت هاست.
🌷برادرتان قاسم🌷
۹۴/۱۱/۲۵
🆔 @sh_montazerin
9.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹السلام علیک یا عقیله بنی هاشم
🌷میلاد مبارک حضرت زینب س مبارک باد.
🆔 @sh_montazerin
🌼امام كاظم علیهالسلام:
☘️در دنيا، مانند كسى باش كه در خانه اى ساكن است كه مال او نيست و منتظر رفتن است.☘️
🍃كن فِي الدُّنيا كَساكِنِ دارٍ لَيسَت لَهُ، إنَّما يَنتَظِرُ الرَّحيلَ🍃
📚تحف العقول، ص 398
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
🆔 @sh_montazerin
#سیره_شهدا
✅محمدرضا باقری گفت:
غروب عملیات کربلای ۱ در طول خاکریز بچه ها یکی یکی در حال نماز خواندن بودند. یک دفعه با نادر عارفی برخورد کردم و چهره ی نورانی او مرا به سمت خودش کشاند.
🍃بی اختیار کنارش ایستادم و منتظر شدم تا نمازش تمام شود. صورتش نورانیت خاصی داشت. خیلی راحت به او گفتم: نادر تو امشب شهید می شوی!
🌸خندید و گفت: شهادت مال بنده های مخلص و بی ریای خداست نه من.
🔰گفتم با این نوری که من در صورت تو می بینم، شک ندارم شهید می شوی.
🌼خندید و گفت: به کسی نگو، تو نماز هم برایم الهام شد که شهید می شوم.
🍂او را بغل گرفتم و گفتم: یه خواهشی دارم. گفت: چه خواهشی؟
گفتم: در آن دنیا من را شفاعت کن.
خیلی با هم رفیق بودیم، قبل از عملیات روی دیوار چادر خطی کشیدیم و قرار گذاشتیم هر کس زنده بود آن را کامل کند.
🌹خندید و گفت: فکر کنم باید خط روی چادر را کامل کنی!.
گفتم: باید شفاعتم کنی. گفت: اول پدر و مادرم بعد شما.
♻️وقتی خواستم بروم، گفتم: حالا که قراره شهید شوی، یه جمله من را نصیحت کن.
🌷گفت: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه.
(هر کس بمیر و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.)
به نقل از کتاب بچه های حاج قاسم، خاطرات سردار حسین معروفی، ص ۱۴۱
🆔 @sh_montazerin
🌺🌱🌸☘️🌹🍃🌼🍀🌷💐
به مناسبت میلاد حضرت زینب کبری س
یحیی مازنی گوید:
♻️در مدینه مدت طولانی در همسایگی امیرالمومنین ع زندگی می کردم. به خدا قسم در این مدت زینب س دختر حضرت علی ع را نه خودش را دیدم و نه صدایش را شنیدم.
🔺او هرگاه می خواست به زیارت مزار جدش، پیامبر ص برود، شبانه می رفت. امام حسن از سمت راست و امام حسین ع از سمت چپ و امیرالمومنین از مقابل او حرکت می کردند.
🔹وقتی به نزدیکی مزار پیامبر می رسیدند، حضرت علی ع جلوتر می رفت و چراغ های روی قبر را خاموش می کرد.
♦️روزی امام حسن علت این کار را از پدر جویا شد.
☀️حضرت فرمود: می ترسم کسی خواهرت را ببیند.
عوالم العلوم و المعارف؛ ج ۱۱ -قسم ۲-فاطمةس ؛ ص ۹۵۵
🆔 @sh_montazerin