به خدا که بسپاری، حل میشود
🔹خودم دیدم؛
وقتی که از همه بریده بودم، بیهیچ چشمداشتی هوایم را داشت. در سکوت و آرامش، کار خودش را میکرد و نتیجه را نشانم میداد، که یعنی ببین! تو تنها نیستی.
🔸خودم دیدم؛
وقتی همه میگفتند این آخر خط است، با اشاره حالیام میکرد که به دلت بد راه نده، تا من نخواهم هیچ آخری، آخر نیست و هیچ آغازی بدون اذن من سر نمیگیرد!
🔹خودم دیدم؛
وقتی همه سعی بر زمینزدنم داشتند، دستان مرا محکم میگرفت و مرا بالاتر میکشید تا از گزندشان در امان باشم.
🔸هرکجا آدمها دوستم نداشتند، او دوستم داشت و خلأ احساس مرا یکتنه پر میکرد.
🔹اوست از پدر، پناهدهندهتر و از مادر، مهربانتر. اوست از هرکسی تواناتر.
🔸من کارم را به خدا سپردهام و او هرگز بندهاش را ناامید نمیکند.
أَلَیْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ؟! چرا، کافیست، خدا همهجوره برای بندهاش کافیست
💌¦↫#پندانه💙
📿¦↫یاد بگیریم(:💙
⌈.🌱.@sha_god ⌋
چقدر پُر مفهومه این داستان ؛
هوای راهرو دادگاه گرفته و خفه بود. چهره غضبناک پیرمرد در هم گره خورده بود و پسر مدام با التماس میگفت: آقا غلط کردم، تو رو به خدا مرا ببخشید… پیرمرد با غیظ پسر را نگاه کرد و به یاد حرف پزشک افتاد: متاسفم، خانم شما سکته قلبی کرده و… اشک روی گونهاش لغزید.
باز صدای پسرک در گوشش پیچید: غلط کردم آقا! من فقط شوخی کردم، خانومتان که گوشی را برداشت گفتم شوهرتان تصادف کرده و مرده! به خدا همین!
+فکر نکنید شوخیه ،الکیه گاهی با یه شوخی هایی دله یکی میشکنه یکی بغض میکنه یکی میمیره( :💙🍃
‹🖋💚⸾⸾ #پندانه ›
ــ ـ ـ ـ ـ ـ ــــــ𑁍ــــــ ـ ـ ـ ـ ــ
,𖡟,𝗝𝗢𝗜𝗡,𝗜𝗡꧇↷
‹🌿' @sha_god ›
هرموقعپیش "بیبی" غرمیزدم،میگفت:
-خبحالاتوام!
چرخروزگارکهازرودلتردنشده
اینهمهداری ''آھونـاله'' میکنیمـادرجان..
حتیاگهردهمشدهباشهبازنبایدغصهبخوری!
"دل" مثل "میوهاس" ؛همهجورشقشنگه..
شکستشقشنگه،خشکشقشنگه،
لهشقشنگه،پودرشقشنگه!
مهمفقطاون تالاپوتولوپس؛
همینکهمیزنهینی: "خداکریمههنوز!"
فکرنمیکنمتاوقتیاونبالاییکریمه،
ناامیدیرواباشهッ!
‹🖋💚⸾⸾ #پندانه ›
ــ ـ ـ ـ ـ ـ ــــــ𑁍ــــــ ـ ـ ـ ـ ــ
,𖡟,𝗝𝗢𝗜𝗡,𝗜𝗡꧇↷
‹🌿' @sha_god ›