🔷 رمضانی که باز هم به همین سادگی آمد و رفت! ما نیز خواهیم رفت و ای کاش رفتنمان به زیبایی رفتن حاج قاسم باشد.
♦️شهید آوینی: «مهاجر، دل به ماندن نسپرده است و حیات دنیا را سفری می بیند کوتاه، از مبدأ تولد تا مقصدِ مرگ، و اینچنین، به حقیقت عالم نزدیک تر است.»
🔸منبع: کتاب «گنجینه آسمانی»
☀️ @shaaf_institute
سوره اسراء
وَقَضَيۡنَآ إِلَىٰ بَنِيٓ إِسۡرَـٰٓءِيلَ فِي ٱلۡكِتَٰبِ لَتُفۡسِدُنَّ فِي ٱلۡأَرۡضِ مَرَّتَيۡنِ وَلَتَعۡلُنَّ عُلُوّٗا كَبِيرٗا (٤)
ما در تورات به بنى اسرائيل خبر داديم كه قطعاً دو بار در زمين فساد مى كنيد و [در برابر طاعت خدا] به سركشى و طغيان [و نسبت به مردم به برترى جويى و ستمى] بزرگ دچار مى شويد
فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ أُولَىٰهُمَا بَعَثۡنَا عَلَيۡكُمۡ عِبَادٗا لَّنَآ أُوْلِي بَأۡسٖ شَدِيدٖ فَجَاسُواْ خِلَٰلَ ٱلدِّيَارِۚ وَكَانَ وَعۡدٗا مَّفۡعُولٗا (٥)
پس هنگامى كه [زمان ظهور] وعدۀ [عذاب و انتقام ما به كيفر] نخستين فسادانگيزى و طغيان شما فرا رسد، بندگان سخت پيكارگر و نيرومند خود را بر ضد شما برانگيزيم، آنان [براى كشتن، اسير كردن و ربودن ثروت و اموالتان] لابه لاى خانه ها را [به طور كامل و با دقت] جستجو مى كنند؛ و يقيناً اين وعده اى انجام شدنى است
☀️ @shaaf_institute
یکشب ابراهیم در جمع بچههای یکی از گردانها شروع به مداحی کرد. صدای ابراهیم بهخاطر خستگی و طولانی شدن مجالس گرفته بود. بعد از تمام شدن مراسم، یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم شوخی کردند و صدایش را تقلید کردند. بعد هم چیزهایی گفتند که او خیلی ناراحت شد. آن شب قبل از خواب، ابراهیم خیلی عصبانی بود و گفت: من مهم نیستم، اینها مجلس حضرت را شوخی گرفتند. برای همین دیگر مداحی نمیکنم. هرچه هم که همرزمش میگفت: حرف بچهها را به دل نگیر، آقا ابراهیم تو کار خودت را بکن، فایدهای نداشت.
آخر شب برگشت مَقَر و قسم خورد که دیگر مداحی نمیکنم.
صبح اذان گفت و نماز جماعت صبح را برپا کرد. بعد از نماز و تسبیحات، ابراهیم شروع به خواندن دعا کرد. بعد هم مداحی حضرت زهرا. اشعار زیبای ابراهیم اشک چشمان همه بچهها را جاری کرد.
بعد از خوردن صبحانه به همراه بچهها به سمت سومار حرکت کرد. همرزمش در بین راه دائم در فکر کارهای عجیب او بود. ابراهیم نگاه معنی داری به او کرد و گفت: میخواهی بپرسی با اینکه قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟
بعد هم گفت: چیزی که میگویم تا زندهام جایی نقل نکن. بعد کمیمکث کرد و ادامه داد: دیشب خواب به چشمم نمیآمد. نیمههای شب کمیخوابم برد. یک دفعه دیدم وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره تشریف آوردند و گفتند: نگو نمیخوانم، ما تو را دوست داریم، هرکه گفت بخوان تو هم بخوان...
#ایستگاه_شهدا
☀️ @shaaf_institute