#شعر ۱ از تهران با #بغض به راه افتادم اما بخاطر ترافیک و #ازدحام جمعیت #اشکم در اومد اما بالاخره به #جمکران رسیدم 😂😂 ✍حمید #ارسالی ••• خب ایشون کلا طنز پردازند🤦‍♂ برادر من شعر بگو مگه امتحان جمله‌نویسیه😂

#شعر ۲ در ازدحام و شلوغی دلم گرفت به یادت سه شنبه بود و هوایی که بغض کرد برایت شدم روانه جاده به شوق دیدن رویت به اشک توبه رسیدم به جمکران و به کویت ✍خانم ‌میرباقری #ارسالی ... عالی👌

#شعر ۳ گـَاھے دلـم براے ازدحام تنـگـَ مےشود... گـَاھے ڪہ بغـض ڪنـج گـَلویم گـَرفتـہ‌ است! گـَاهے ڪہ اشـڪ گـَوشہ‌ے چشمـم نشستـہ است... ••• مـن می روم به خیال سه‌شنبه ها... آن جا که رو به روی ورودی سبز رنگ پیرمرد با نمکی را نمک به دست دیدم که ایستاده و لبخند بر لبش... داد می زند؛ ای زائر عزیز! نذری جمکران بخوری تو نمی شوی مریض نذری جمکران نخوری نیم عمر تو فناست... نذری بگیر و ببر حاجتت رواست... ‌••• من در خیال سه شنبه‌ ے خود غرق می شوم! نذری جمکران و نمک را ز دست پیرمرد میگیرم و تشکری بر چشم میشی اش لبخند می زنم پاسخ لبخند ساده‌اش. این چندمین سه شنبه‌است که او را جلوی در دیدم که روی چار پایه‌ ی چوبی‌ ی کهنه‌ا ش، لم داده و نشسته با نمک‌ های ساده‌اش فارغ ز های و هوی جهانی که مدعی ست؟ هربار که آمده بودم نشسته بود! از لطف بسته‌ های نمک های او هنوز تامین شده تمام نمک‌ های زندگی! مثل همیشه چند قدم که از او دور می‌ شوم، باز هم صدای پر از مهر او شود بلند؛ ای جانِ من، پسرم، نور دیده‌ ام، ای منتظر نگاهِ تو بر راهِ منتقم! دادی سلام به آقای دو جهان، یک هم سلام بده از جانب امان. ••• نامش امان بود و سلامش به هر زبان... این پیرمرد سفید موی این زمان! 🖋• #هیثم

#شعر ۴ بغضم شکست و اشک روان شد ز دیده‌ام در ازدحام زائران جمکران... سر در گمم چه بخواهم در این مکان؟ آه که این اشک نمی‌دهد مرا امان! چه بالاتر از خواستن تو یا صاحب‌الزمان!؟ ✍راز #ارسالی ••• عالی👌

#شعر ۵ ازدحام وحس خلوت خواهیم باهم تناقص داشتند این تناقض ها و بغض و اشک ها باهم تعامل داشتند هرطرف از جمکران را بنگری لبخندها و اشک ها این تعامل ها، تناقض ها، تکامل داشتند یا علی ✍رحمتی #ارسالی ••• عالی👌

#شعر ۶ السلام علیک یا صاحب الزمان ( عج ) ❤️🧡💛💚💙💜 پا را که در مسجد گذاشتم اشک هایم روانه شد تا که گنبد را دیدم دست بر سینه نهاده شد بغضم ترکید و قطره اشکی بر زمین جمکران فرو افتاد ناگهان بانگی آمد : آمده است صاحب الزمان ( عج ) حضرت خورشید آمده سوره یاسین آمده از تبار آسمان پسر گمشده ی زهرا (س) آمده بغض ها یکی یکی به سیلاب اشک تبدیل شد زائران گرداگردش را گرفتند ناگهان کودکی جلو آمد - بچه ها بیایید ، صاحب الزمان (عج) آمد ...! دسته ای از کودکان ، شادمان سویش روانه شدند او هم دستی بر سرشان کشید و یک لبخند مهمانشان کرد ناگهان بانگی دگر آمد : نگاه کنید ! رهبرمان آمد سر برگرداندم ، خدایا چه میدیدم ! آیت الله خامنه ای، همراه مراجع تقلید می آمد ناگهان صدای اذان مغرب به گوش رسید سیر جمعیت آماده نماز شد چه نماز با شکوهی !!! صاحب الزمان (عج) و مردم دسته دسته و بی کران در پشتش ناگهان صدای مکبر آمد : تکبیرة الاحرام ، الله اکبر ...!! صاحب الزمان (عج) هم گفت : الله اکبر چه نماز با شکوهی شد با نغمه الله اکبر مهدی (عج) دیگر در جلوی نامش عجل الله نمی‌نویسند او آمده و دیگر ، علیه السلام می‌نویسند ... ✍فاطمه #ارسالی ••• ان‌شاءالله ✨ عالے👌

#شعر ۷ از اشک و بغض در روز جمعه، جمکران آمد امیدِ ازدحامِ سجده کنندگان با آمدنش همه ازدحام در جمکران شدند جزء سجدکنندگان در این مکان بغض در گلو و اشک در چشمانشان این بود کار سجده کنندگان جمکران ✍؛ Hmid #ارسالی ‌••• ماشاءالله همه دستی بر قلم دارند👌

#شعر ۸ دڕ ازدحام و شلوغےِ این جهانـ شدھ ام سخت دلتنگ ٺو اے جآنِ جهانـ بغضمـ شده هر لحظہ،دم بہ دم،بے زمانـ اشڪ میـبارد زچشممـ بے امانـ شدھ بآر چهلم؛ آخرِین جمعه دڕ جمکرانـ جان فداے تو کنم جآنِ جهان پس ڪِے آیی ڪه دمے بر سࢪِ سودا زدھ امـ بڪشے دستے و راهی شوم از دارِ جهانـ و ږسیدن بہ شما آخرتمـ را شآیـد بڪند سہل از ایݩ باڕِ گناهانِ خزانـ ✍ بے‌نشان☘ #ارسالی ••• عالے👌 این‌همه استعداد؟؟ یعنی یکی از یکی بهتر!