eitaa logo
کانال شبکه عماریون
2.7هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
13.6هزار ویدیو
41 فایل
کانال تحلیلی _ خبری تحولات داخلی و خارجی سیاسی فرهنگی اجتماعی اقتصادی احزاب و جریانات سیاسی ارتباط با مدیر https://eitaa.com/smjmm1399
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴🆕داستان این ۳ سال و ۳ ماه/ بازی کثیف علیه تیم ملی جوانمردان/پشت پرده تیم ملی چه خبر بود؟! ۱) تیم ملی کشورمان، با وجود شایستگی‌ها و بازیکنان توانمندی که داشت، به یکی از شانزده تیمی پیوست که از حضور در مرحله دوم جام‌جهانی باز می‌مانند. قبل از هر چیز باید به همه بازیکنان که از دل و جان برای سربلندی و پیروزی کشور تلاش کردند، خدا قوت گفت. تیم ما در بازی اول، گرفتار جنگ روانی گسترده حریفان و نابرادران شد و بنابراین نتوانست قابلیت‌هایش را به نمایش بگذارد. اما در بازی دوم با تجدید روحیه توانست بدرخشد و از سد تیم ولز بگذرد. کسب سه امتیاز این بازی، احتمالا مربی و برخی بازیکنان را به این صرافت انداخت که به جای بازی تهاجمی مقابل آمریکا، از همان ابتدا، محتاطانه بازی کنند تا با کسب یک امتیاز تساوی، صعود خود را قطعی کنند. تیم حریف در مقابل، تنها یک امتیاز داشت و ناچار بود برای صعود، فقط به بُرد بیندیشد. بنابراین برخلاف تیم ما، تردید و احتیاط را اول کنار گذاشت و از همان آغاز بازی، حمله کرد. در این شرایط، تیم ما به‌جای استفاده از ظرفیت مهاجمان و خط میانی که بارها زهر خود را به جان حریفان ریخته‌اند، مجبور به دفاع در بخش عمده‌ای از زمان بازی شد و تنها در ۲۰ دقیقه پایانی بود که شمّه‌ای از توان تهاجمی خود را به نمایش گذاشت. ۲) باید در نظر داشت تیم حریف برخلاف تیم ما، آماج حاشیه‌سازی و عملیات روانی سنگین چند ماهه قرار نگرفته بود. تیم ملی ما در حالی در برابر بمباران سنگین تبلیغاتی قرار داشت، که ظرف چند سال گذشته از بُعد شارژ فکری، فرهنگی و روحی- روانی متولی نداشت. این تیم، ظرف کمتر از سه سال، سه مربی خارجی (ویلموتس، اسکوچیچ و کی‌روش) را تجربه کرد و این در حالی بود که درباره چگونگی تعیین دو مربی قبلی و نقش دلالان و رفتارهای غیرحرفه‌ای در آن، حرف و حدیث بسیاری وجود داشت. سال‌ها بود برخی نابسامانی‌ها در مدیریت فدراسیون فوتبال، مورد انتقاد کارشناسان دلسوز قرار داشت. نابسامانی‌هایی که در گروکشی، روابط ناسالم، دلال بازی، بی‌اعتنایی به نگاه مبنایی در زمینه روند تربیت بازیکنان، و نتیجه‌گرایی محض ریشه داشت. یک نمونه روشن این نابسامانی، قرارداد عجیب با مارک ویلموتس است که ۸ خرداد ۱۳۹۸ سرمربی تیم ایران شد، اما چند ماه بعد (آذر ۱۳۹۸)، قرارداد وی به خاطر نتایج منفی و ناکامی‌های تیم فسخ گردید. طبق این قرارداد که خرداد سه سال قبل (در دوره وزارت آقای سلطانی‌فر) بسته شده بود، ویلموتس حقوق یک ‌سال (۲/۲ میلیون یورویی) را قبل از آمدن به ایران در ترکیه دریافت کرد. او همچنین با کمک دلال‌ها، ‌بندی را برای تلکه کردن در قرارداد گنجاند و ضمن شکایت، ۶/۲ میلیون یوروی دیگر را طلب کرد! دادگاه داوری ورزش (CAS) سرانجام، با صدور حکم نهایی، فدراسیون فوتبال ایران را به پرداخت سه میلیون و ۳۲۵ هزار یورو محکوم کرد. ۳) به اذعان رئیس ‌وقت فدراسیون فوتبال، ویلموتس را وزیر ورزش سابق، به سفارش یک انجمن مشکوک هلندی- ایرانی به فدراسیون معرفی کرد! در یک بند از قرارداد که مورد سوءاستفاده ویلموتس قرار گرفت، این بود: «اگر سرمربی بخواهد قرارداد خود را یکطرفه و براساس قوانین مورد پذیرش فیفا و دادگاه CAS فسخ کند، می‌تواند حقوق ثابت سه ماه خود، یا رقمی مشخص (or a certain fea) را دریافت کند». او حقوق سه سال را طلبکار شد؛ چون در نگارش توافق، شتابزدگی، بی‌دقتی و سرهم‌بندی صورت گرفته بود. قراردادی چنین مخدوش، چگونه تدارک شد؟ نقش دلال‌های متنفذ در وزارت ورزش چه بود؟ فضای هیجان و فشار به بهانه فقدان مربی در آستانه مرحله مقدماتی جام‌جهانی، و گرفتن دستور ویژه معاون اول دولت قبل، درباره پرداخت حقوق دو میلیون یورویی ویلموتس را چه کسانی ساختند؟ ۴) بعد از ویلموتس، دراگان اسکوچیچ در تاریخ ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ به‌عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد. او ۲۰ تیر ۱۴۰۱ توسط کمیته فنی فدراسیون فوتبال عزل شد، ۲۶ تیر ۱۴۰۱ با تصمیم هیئت‌رئیسه فدراسیون ابقا گردید و نهایتا ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ برکنار شد. تیم ملی هرچند در دوره اسکوچیچ توانست در مرحله مقدماتی (آسیا)، به جام جهانی صعود کند؛ اما هرچه جلوتر آمدیم، اختلافات و چنددستگی در تیم در این دوره (چه میان خود بازیکنان و چه میان برخی از آنها با اسکوچیچ) بیشتر شد، تا جایی که فدراسیون ناچار شد به فکر جایگزین باشد. اسکوچیچ قادر به مدیریت اختلافات بازیکنان نبود. باخت در بازی دوستانه مقابل تیم دوم الجزایر و درز اخبار درگیری میان بازیکنان به رسانه‌ها، نگرانی‌ها را بیشتر کرد. محمد نصرتی بازیکن سابق تیم ملی، ۲۲ تیرماه امسال درباره علنی شدن این اختلافات گفته بود: «شرایط نابسامان و متزلزل فدراسیون باعث شده تا اوضاع تیم ملی این‌طور شود. در هر طبقه ساختمان فدراسیون، یک نظر وجود دارد و یک سرمربی را می‌خواهند. ما بیشتر از هر چیزی به نظر قاطعانه در ساختمان فدراسیون نیاز داریم
و مجموعه‌ای که بتوانند حکمرانی قدرتمند در فوتبال داشته باشد. از نظر اختلاف، شرایط شبیه سال ۲۰۰۶ است. آن موقع هم دودستگی میان بازیکنان بود». در همین حال، برخی بازیکنان مطرح مدعی بودند اسکوچیچ فاقد صلاحیت است و در صورت ادامه حضور او، پا به تیم نخواهند گذاشت. شرایط به نحوی پیش رفته بود که به نظر می‌آمد اسکوچیچ، اقتدار و قاطعیت لازم برای مدیریت تیم در جام جهانی را ندارد. روند مسائل، فدراسیون را مجبور کرد تا چندماه مانده به جام جهانی، کارلوس کی‌روش را به‌عنوان سرمربی معرفی کند، کسی که به قاطعیت و نظام‌مند بودن در فعالیت حرفه‌ای شناخته می‌شد. ۵) فعلا ماجرای این سه سال پر فراز و نشیب را کنار بگذاریم و کاری هم به این مسئله نداشته باشیم که بسیاری از حریفان جام‌جهانی، سال‌ها روی تربیت بازیکنان، تقویت روحی- روانی آنها برای جنگیدن در تراز ملی، کار تیمی مداوم، ارزیابی مستمر تکنیک‌ها و تاکتیک، شناسایی قوت و ضعف حریفان و... کار می‌کنند. تیم پرستاره ما در کنار همه مسائل، ظرف دو ماه گذشته با یک جنگ ناجوانمردانه مواجه شد که در خدمت بازی کثیف حریفانی مانند انگلیس و آمریکا قرار داشت. این دو کشور با زیر پا گذاشتن تمام آداب بازی جوانمردانه، عملیات روانی گسترده‌ای را با دستاویز مجادلات سیاسی ترتیب دادند تا هم، زهر تیم ایران و ستاره‌های قدرتمند آن را در مصاف جام‌جهانی بگیرند و هم عایدی این جنگ روانی را به ابزاری برای ضربه‌زدن به ایران قدرتمند در حوزه اقتدار ملی و بین‌المللی تبدیل کنند. ۶) در تاریخ جام جهانی، کم سابقه یا بی‌سابقه است که کسانی به دشمنان تاریخی یک ملت پناه ببرند، حمایت‌های انبوه سیاسی و رسانه‌ای بگیرند و با پروپاگاندای سنگین، خواستار حذف تیم ملی آن کشور از جام جهانی شوند! یا در حالی که بازیکنان همه تیم‌ها (شرقی و غربی، آمریکایی و اروپایی و آسیایی و آفریقایی، با انواع نظام‌های سیاسی) طبق پروتکل جاری جام‌جهانی، سرود ملی می‌خوانند تا با قدرت روحی بیشتر به مصاف حریفان بروند، به دودستگی در تیم ایران دامن‌بزنند و برخی بازیکنان را از خواندن سرود ملی در بازی اول بازدارند! یا مثلا همان رسانه‌های بی‌رگ و ریشه‌ای که گردانندگان‌شان، غرق مبتذل‌ترین شیوه‌های شادی و عیاشی و هرزگی در غرب هستند، شادی را از مردم‌شان دریغ کنند، و خواستار خوشحالی در صورت باخت تیم ملی، و عدم شادمانی و احساس سوگواری در صورت پیروزی تیم ملی (مثلا مقابل تیم قدرتمند ولز) شوند! تیم ملی ما در کنار همه مشکلات- که به برخی از آنها اشاره شد- مجبور شد با این خباثت نابرادرانِ وطن‌فروش بجنگد؛ نابرادرانی که «چند دهم یک درصد» ملت بزرگ ما هم نمی‌شوند، اما با پشتیبانی سیاسی، اقتصادی، و رسانه‌ای جبهه‌ای متشکل از آمریکا، انگلیس، اسرائیل و سعودی (و برخی منافقین دو دوزه‌باز در داخل)، هیاهوی بسیار دارند و مأمورند تا برای تضعیف ایران قدرتمند، به تفرقه و دودستگی میان ملت ما دامن بزنند. ۷) فوتبال، و جام جهانی با همه هیجان بالایش، یک مسابقه است؛ بالا و پایین، و برد و باخت دارد. بازی جوانمردانه (FAIR PLAY) دارد، بازی کثیف (DIRTY PLAY) هم دارد. فرهنگ ملت ما با فرهنگ پهلوانی و جوانمردی عجین شده است. اولا باید این فرهنگ اسلامی- ایرانی را در عرصه‌های ورزشی گسترش داد. ثانیا توجه داشت که برخی رقیبان، کمترین پایبندی به رفتار جوانمردانه ندارند. باید مردم و تیم و بازیکنان خود را با این ناجوانمردی‌ها آشنا کرد و مهارت ملی برای مصاف با ناجوانمردان را- چه در مصاف ورزشی و چه دیگر میدان‌های دیگر- ارتقا داد. هر جراحتی که دشمنان با خدعه و نیرنگ و استخدام عناصر بی‌غیرت نسبت به وطن وارد می‌کنند، با همه رنج و آزارهایش، می‌تواند اسباب رشد و پیشرفت و قدرتمندتر شدن ملت باشد؛ اگر که دیده عبرت بین، و آشنا به ظرایف مصاف ناجوانمردانه دشمنان داشته باشیم. ما با معجزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، و عقب راندن تهدیدهای فراوان در زمینه تحریم و ترور و بی‌ثبات‌سازی، و با موفقیت‌های بسیاری که در حوزه فناوری‌های پیشرفته و مصاف‌های مهم منطقه‌ای به دست آورده‌ایم‌، بارها آمریکا و انگلیس و دیگر بدخواهان را شکست داده‌ایم. پس از این هم می‌توانیم در دروازه آنها گُل بکاریم، به شرط این که اجازه ندهیم دشمن، ملت ما را از موفقیت‌های بزرگش غافل سازد، یا بزرگ‌نمایی تهدیدها و ضربات مقطعی خود را به ابزاری برای تخریب روحیه و امید ملی ما تبدیل کند. همدلی، سرمایه بزرگ ملت ما در این مصاف بزرگ است 🇮🇷 📌شبکه عماریون https://eitaa.com/joinchat/3835625684Cb092b114d2
♦️ خیلی خودجوش رفته بودن برای شادیِ پس از برد آمریکا و از فرط بوق زدن بانک رو آتیش زدن 🔹 چرا یگان ویژه بهشون گل و شیرینی نمیده؟ 🇮🇷 📌شبکه عماریون https://eitaa.com/joinchat/3835625684Cb092b114d2
یکی از سربازان گمنام امام زمان(عج) در زابل به شهادت رسید +عکس در اطلاعیه اداره کل اطلاعات سیستان و بلوچستان آمده است: شهید صالحی در حین ماموریت در شهرستان زابل به شهادت رسیده است. این اطلاعیه می‌افزاید: مراسم تشییع این شهید والامقام فردا ساعت ۱۴ در میدان امام حسین(ع) زاهدان برگزار و سپس به زادگاهش استان مازندران منتقل می‌شود 🇮🇷 📌شبکه عماریون https://eitaa.com/joinchat/3835625684Cb092b114d2
🔴🆕حسن روحانی؛ از سکوت سیاسی در وقایع اخیر تا فعال شدن برای انتخابات مجلس +جزئیات در شرایطی که تقریبا قاطبه رجال "در قدرت" یا "بیرون از قدرت"، نسبت به شرایط روز دست به موضع‌گیری زده‌اند، یک چهره ٧٠ روز است که جز بیانیه درباره حادثه تروریستی در شاهچراغ و طعنه های پیام بعد از برد تیم ملی، هیچ واکنش دیگری در قبال وقایع اخیر در کشور ابراز نکرده است. نام این چهره که سابقا ردای ریاست جمهوری به تن داشت و نقش فراوانی در ایجاد وضع موجود دارد، حسن روحانی است. او در چه اندیشه ای است و معنای سکوت او چیست؟ چهره ای که پیشتر، سکوت در قبال کشتار در قندوز افغانستان را تقبیح کرده بود و فرارسیدن سی‌ودومین سالگرد تاسیس شورای‌ عالی امنیت را گرامی داشته بود، این روزها در قبال وقایع مهم کشور بی تفاوتی پیشه کرده و سکوت را بر موضع گیری ترجیح داده است. در شرایطی که چهره هایی نظیر محمد خاتمی به موضع گیری رسمی و شفاف دست زدند، حسن روحانی دیگر چهره ای که در ایجاد وضع موجود دخیل و سهیم است، راه متفاوتی در پیش گرفته و کوشیده خود را در هاله ای از محافظه کاری و احتیاط فرو ببرد. اما سوالی که پیش می آید این است که چرا وقایع افغانستان یا تاسیس شورای عالی امنیت ملی برایش آنچنان اهمیت داشت که تصمیم به موضع‌گیری درباره آنها گرفت اما درباره مهم ترین تحولات روز کشور لب فرو بسته و در تنها موضع‌گیری یعنی بیانیه شاهچراغ، صرفا به طرح چند گزاره بدیهی نظیر اینکه ملت ایران میانه ای با افراطی‌گری ندارد، بسنده کرده است. پاسخ به این سوال، در پاراگراف قبلی یعنی دخالت روحانی و دو دولت تحت امر او در ایجاد وضع موجود مستتر است. حسن روحانی که بنابر اذعان کارشناسان امر، بی تفاوتی ‌اش به اصول "اقتصاد درون‌گرا" و تاکید مصرانه‌اش بر "برونگرایی" موجب عقب ماندگی اقتصادی کشور در دهه ٩٠ شد، نیک می‌داند که هر نوع موضع گیری رسمی و علنی درباره اتفاقات روز(ولو به شکل میانه روانه)، آورده سیاسی برای او و یارانش به همراه نخواهد داشت و برعکس، مخاطب را نسبت به گفتمان های عاریه ای اصلاحات و اعتدال، دلزده تر خواهد کرد. به بیان دیگر روحانی که اندیشه برجام زده‌اش، عامل مهمی در ایجاد وضعیت بغرنج اقتصادی بود(و البته کماکان هست)، نمی تواند در نقش اپوزیسیون شرایط موجود ظاهر شود. پس هوشمندی سیاسی ایجاب می‌کند که برهه کنونی، برای او با سکوت توام و طی شود. وضعیت اقتصادی بسیاری از معترضان جوان برآمده از دوران دولت روحانی است. از طرف دیگر، روحانی نمی‌خواهد بیرون ماندنش از قدرت با موضع‌گیری احساسی و تند، روندی دائمی به خود بگیرد. در حالی‌که برخی شنیده ها از فعال شدن روحانی و تیمش برای انتخابات آینده مجلس حکایت دارند، هرگونه اظهارنظر احساسی، می تواند به قیمت خروج یکطرفه از ساحت قدرت تمام شود. با همه این تفاسیر، برای روحانی بهتر آن است که سکوت پیشه کند و مسئولیت برائت از وضعیت موجود را به عهده سایرینی از جمله خاتمی، بگذارد. او نه مانند خاتمی که از اصلاحات گفت تلاش کرد از گفتمان اعتدال به عنوان راه حل سخن بگوید و نه مانند علی لاریجانی در تلاش برای بازسازی موقعیت گفتمانی راست میانه است. او فعلا ترک سیاست کرده هر چند خزان اقتصادی که دولت او درست کرده پیش روی مردم است. 🇮🇷 📌شبکه عماریون https://eitaa.com/joinchat/3835625684Cb092b114d2
کرده است.عجیب تر هم این است که با این نوع رفتار و مواضع، اپوزیسیون عملا خود را بعد از این حتی از بهره برداری و فرصت سوءاستفاده از موفقیت‌ها و افتخارآفرینی‌های آینده ورزشکاران ایران به نوعی محروم کرده و همه را به انحصار جمهوری اسلامی درآورده است. هفت: خلاصه آنکه اپوزیسیونی که اقتدارخواهی، امنیت‌خواهی، استقلال‌طلبی، عزت‌طلبی، ناموس‌خواهی، غیرت‌خواهی و وطن‌پرستی را دو دستی به جبهه مقابل خودش تقدیم کرده با فاصله یکی از احمق‌ترین و ضعیف‌ترین اپوزیسیون موجود فعلی در جهان است 🇮🇷 📌شبکه عماریون https://eitaa.com/joinchat/3835625684Cb092b114d2
🔴🆕نگاهی به خدمات دوره‌ای اپوزیسیون به جبهه انقلاب! حماقت عجیب اپوزیسیون در جام جهانی به نفع جمهوری اسلامی +جزئیات ابراز رفتارها و سیاست‌های احمقانه از اپوزیسیون جمهوری اسلامی موضوع تازه‌ای نیست ولی آنها در جام جهانی احمق‌تر از همیشه رفتار کردند. یک: اپوزیسیون جمهوری اسلامی در سالهای گذشته یکی از اصلی‌ترین محورهای سیاست ورزی و رسانه‌ای خود را زیرسوال بردن قدرت نظامی ایران با تمرکز بر تخریب دستاوردهای بزرگ موشکی قرار داد. اما موشک‌ها در این سالها آنقدر اقتدارآفرینی و افتخار‌آفرینی برای ملت کردند و به تعداد قابل توجه تهدیدهای جنگی ملموس از سر کشور رفع کردند که عملا اپوزیسیون با ایستادن در مقابل موشک‌های ایران، اقتدارخواهی را به نام جریان انقلاب سند زدند و این گزاره را در افکار عمومی تثبیت کردند که اگر قرار باشد ایران قدرت نظامی بماند و بیش از اینی که است ابرقدرت نظامی شود، فقط آدم‌های از جنس انقلابی و ارزشی می‌توانند این هدف را محقق کنند و اپوزیسیون نه تنها توانای این کار را ندارد بلکه اساسا اعتقادی به اقتدار و قدرت نظامی در وجودشان یافت نمی‌شود. دو: در قضایای مثل برجام نیز اپوزیسیون با ارائه تصویر کاملا ذلیل و گداگونه از خود در برابر آمریکا و غرب، عملا عزت طلبی را به نام جریان انقلاب سند زد. آنها آنقدر در روزگار برجام نقش فروشنده به خود گرفتند که بخش زیادی از مردم را به این نتیجه رساندند که این گروه حاضر است تمام ایران را بفروشد تا رضایتی را بر چهره کشورهای مثل آمریکا بنشانند. سه: اپوزیسیون همچنین در حمایت از قاتلان، اشرار، تجزیه طلبان، تروریست ها و اقدامات خشونت طلب و نقش آفرینی در همه اغتشاشات سالهای گذشته و به خصوص حوادث اخیر آنقدر افراط کردند که اینک برای اکثریت مردم این گزاره تثبیت شده که نه تنها اپوزسیون جمهوری اسلامی نسبتی با امنیت و آرامش جامعه ندارند بلکه در پسا جمهوری اسلامی چیزی جز کشتار و ناامنی در انتظار ایران نخواهد بود و این نوع اپوزیسیون بر فرض محال بعد از رسیدن به قدرت سیاسی، خونین ترین اتفاقات ضدامنیتی را رقم خواهد زد. ماحصل این رفتار هم این شده که اکثریت مردم هم امنیت را از جریان انقلاب مطالبه می کنند و هم جریان انقلاب را مدافع اصلی امنیت کشور و با صلاحیت ترین جریان در برقراری امنیت می‌دانند. چهار: اپوزیسیون جمهوری اسلامی همچنین در آشکارسازی وابستگی و مزدوری برای آمریکا و اروپا آنقدر افراط کرد که اینک وابستگی و مزدوری برای افرادی مثل بن سلمان را نیز در کارنامه خود می‌بیند. اینک به تعداد گروه‌های موجود در اپوزیسیون، ارباب خارجی نیز وجود دارد و اولین اثر آن این است که افکار عمومی موضوعی مثل استقلال خواهی را از این جریان اساسا نمی‌تواند انتظار داشته باشد. در عوض جریان انقلابی و ارزشی در این چهل و سه سال به صورت مداوم استقلال خواهی در همه ابعاد از نظامی تا فرهنگی و اقتصادی و سیاسی فریاد زده و بر آن به عنوان یک اصل غیرقابل عقب نشینی تاکید کرده است. پنج: در تمام موارد بالا اپوزیسیون با فریب کاری و با زدن روکش سیاسی و رسانه‌ای به موارد گفته شده، تلاش زیادی کرده بود که صحنه تقابل و ماهیت واقعی عملکردشان در افکار عمومی به راحتی عیان نشود. اما درحواث اخیر اپوزیسیون جمهوری اسلامی خواسته یا ناخواسته دست به یک حماقت عجیب زد. مهمترین ویژگی این حماقت آن بود که فراتر از جنگ سیاسی در یک عرصه اجتماعی خود را به جنگ و نبرد با جمهوری اسلامی وارد کرد. در حوادث پس از وفات مهسا امینی، اپوزیسیون با حماقتی تاریخی با افراط گری، عملا ناموس پرستی و غیرت ورزی را که دو موضوع عمیقا اجتماعی و عرفی شده و فرهنگی و اعتقادی در جامعه ایران هست را به صورت کامل به جبهه مقابل خود واگذار کرد. عجیب تر آن بود که نه تنها زنانشان عریان شدند و اوج بی حیایی از خود را نشان دادند بلکه مردانشان هم رسما گفتند به بی‌ناموس بودن افتخار می‌کنند! نتیجه نیز آن شد که نه تنها مردان غیرتمند جامعه ایرانی را از دست دادند بلکه حوزه زنان را که تا این سالها با فریب جز مزیت‌های خود تبلیغ می‌کردند، عملا سخیف و سبک کردند و معلوم شد که انتهای نگاه اینان به زنان چقدر حیوانی و ذلیلانه و لذت‌جویانه است. شش: با شروع برخی مسابقات بین المللی ورزشی و به خصوص جام جهانی فوتبال، اپوزیسیون اینبار با حماقت بیشتری به جنگ اجتماعی‌تر با جمهوری اسلامی با محوریت حمله و اعلام جنگ علیه پرجم ملی و وطن پرستی آمد. در جام جهانی فوتبال اما آنها تماشاگر عملکرد غیرتمندانه مشترک تیم ملی فوتبال و مردم ایران در ابراز شادی و غم برای نتایج مسابقات فوتبال شدند و احترام به سرود و پرچم ملی و تعصب در وطن پرستی در جامعه ایران پررونق شد و نتیجه هم اینک این شده که اپوزیسیون عمیق‌تر از هر زمانی تعصب و افتخار به پرچم ملی و وطن پرستی را در سینی طلا تقدیم جمهوری اسلامی و جریان انقلابی و عموم مردم ایران
آزادی از نگاه منحرف جنسی یک آمریکایی این یارو تو توییتر نوشته: "هر کس این دختره رو میشناسه و اون دنبال گرین کارت آمریکاست تا از ستمگری کشور ایران فرار کنه، بیاد دایرکت من" اینا که تو کشورشون آزادی بود پس چرا چشم و دل سیر نیستن ؟ 🇮🇷 📌شبکه عماریون https://eitaa.com/joinchat/3835625684Cb092b114d2
🔴 سه پدری! | رونمایی غرب از خوی حیوانی انسان مدرن 🔹 به گزارش نیویورک‌پست افراد حاضر در عکس، جزء اولین گروه‌هایی بودند که نامشان در سال ۲۰۱۷ به‌عنوان «سه والدین» هم‌جنس در گواهی تولد نوزاد به ثبت رسید. پ‌ن: فانتزی‌های کثیف انسان غربی پایانی ندارد؛ روزی تمایل دارد تبدیل به حیوان شود، روز دیگر تغییر جنسیت می‌دهد، روز دیگر هم‌جنس‌بازی را در لیست حقوق بشر اضافه می‌کند و اکنون حضانت کودکی بی‌گناه را به سه فرد هم‌جنس‌باز می‌سپارد. 🇮🇷 📌شبکه عماریون https://eitaa.com/joinchat/3835625684Cb092b114d2
🔴🆕چه عواملی باعث شد لیدر بازنشسته اصلاحات به صحنه آشوب بازگردد؟ / تحلیل عنصر امنیتی نزدیک به روحانی درباره اغتشاشات اخیر! آذر سال ۱۳۷۹ وزارت کشور تصمیم می‌گیرد تا سمیناری را برای فرمانداران، بخشداران و نیز مدیران سیاسی نزدیک به دولت برگزار کند؛ هدف آن بود که در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری میزان هماهنگی میان مدیران دولت و احزاب سیاسی چپ بالا رفته و انتخابات برای پیروزی مجدد خاتمی تسهیل شود، اما در کمال ناباروری دو روز قبل از برگزاری این نشست مهم برخی احزاب اصلاح‌طلب در جبهه دوم خرداد و نیز تعدادی از فرمانداران وقت اعلام کردند که حاضر به حضور در این همایش نبوده و برای دیدار با خاتمی به تهران سفر نخواهند کرد! این ماجرا باعث خشم شدید وزارت کشور دولت اصلاحات شد؛ این وزارتخانه به‌عنوان متولی برگزاری انتخابات با چالشی سخت روبرو شده بود زیرا مدیران دوم خردادی و اغلب سیاسی منتسب به جناح لیبرال و اصلاح‌طلب حاضر نبودند زیر بار برگزاری انتخاباتی بروند که برنده آن محمد خاتمی باشد! این مدیران سیاسی معتقد بودند که ۴ سال دولت خاتمی به بن‌بست سیاسی رسیده و چه نیازی است که بار دیگر شانس خود را برای انتخابات امتحان کند، برخی دیگر نیز به دلیل مشکلات شخصی با مصطفی تاج‌زاده معاون سیاسی وقت در وزارت کشور حاضر نبودند با دولت اصلاحات همکاری کنند. آن روزها تاج‌زاده با گذاشتن فشار شدید روی مدیران و احزاب اصلاح‌طلب به آن‌ها گفته بود یا در انتخابات به سود خاتمی وارد گود شوند، یا آنکه مقدمه حذف سیاسی آن‌ها را فراهم می‌کند. همین دست مسائل حاشیه‌ای باعث آن شد که برگزاری سمینار سیاسی برای خاتمی با بحران جدی در عدم مشروعیت روبرو شود. این ماجرا البته با پادرمیانی برخی ژنرال‌های اصلاح‌طلب حل‌ و فصل شده و آن‌ها با برقراری تماس با برخی استانداران و مدیران ارشد سیاسی از آن‌ها خواستند که رو رد رو با رئیس‌جمهور انتقادات و مسائل سیاسی را روبرو کنند؛ ازاین‌رو در آخرین روزهای سرد پاییزی گردهمایی مدیران سیاسی کشور (وابسته به جناح چپ) در تالار وزارت کشور برقرار می‌شود؛ در آن جلسه خاتمی به‌شدت از تاج‌زاده دفاع می‌کند و در بخشی از سخنان خود اعلام می‌کند که اگر اردوگاه اصلاح‌طلبان در انتخابات کم‌کاری کنند گناهی نابخشودنی انجام داده‌اند! در میانه سخنان خاتمی برخی از فرمانداران با بلند کردن صدا وارد بحث شده و رو به رئیس دولت اصلاحات می‌گویند که او در ۴ سال گذشته به گُلی بر سر چپ‌ها زده که برای ادامه کار بازهم به قدرت نیاز دارد، فرماندار یکی از شهرهای مرزی نیز بلند شده و با صدای بلند می‌گوید: «آقای خاتمی وقتی باید پای رفراندوم برای رفتن جمهوری اسلامی محکم می‌ایستادی، طفره رفته و بازی را به رقیبت واگذار کردی، حالا برای چه ما را دور خود جمع کرده‌ای!؟» خاتمی که انتظار این سطح از انتقادات از سوی مدیران خود را نداشت؛ کمی مکث کرده و می‌گوید اگر آن‌ها به ادامه راه اصلاحات امید ندارند، او وارد انتخابات نشده و سیاست را برای همیشه کنار می‌گذارد، این سخنان با استقبال برخی از احزاب تندرو در جبهه دوم خرداد روبرو می‌شود. فردای آن روز روزنامه رسالت در سرمقاله خود با کنایه نوشت که اصلاحات مانند استخوانی در گلوی دولت خاتمی گیرکرده است؛ نه راه هضم آن را دارد و نه راه پس دادنش را! مدتی بعد و در هنگام ثبت‌نام در انتخابات ریاست جمهوری رئیس دولت اصلاحات با چشمی گریان رو به روی خبرنگاران قرار گرفت. صادق خرازی بعدها در تحلیلی از آن ماجرا نوشت که مردم می‌فهمند و فرق گریه با خنده را به‌خوبی تشخصی می‌دهند. البته هیچ‌کس در میان جناح دوم خرداد حاضر نشد دلیل اشک‌های خاتمی در صبح روز ثبت‌نام در انتخابات را توضیح بدهد.
کانال شبکه عماریون
🔴🆕چه عواملی باعث شد لیدر بازنشسته اصلاحات به صحنه آشوب بازگردد؟ / تحلیل عنصر امنیتی نزدیک به روحانی
شلیک آخر به اصلاحات در جماران! لیدر اصلاحات فقط در سالن وزارت کشور از سیاست خداحافظی نکرده است؛ او سه سال قبل از آن درست در شرایطی که تازه شش ماه از ورودش به پاستور نگذشته بود تحت تأثیر افراطیون بازهم سعی کرد با نامه‌نگاری و اعلام استعفای سیاسی کشور را دچار بحران کند، روایت است که این استعفاهای سیاسی چندباری تکرار شده است. هر بار در این قهر و آشتی‌ها رهبر انقلاب از خاتمی در برابر دسیسه تندروها و افراطیون دوم خردادی حمایت کرده و مانع از سقوط سیاسی او شد. خاتمی پس از فتنه سال ۸۸ با وجود نقش پر رنگ در آن غائله آمریکایی باز نیز اعلام کرد که از سیاست خداحافظی کرده که البته مدتی بعد تصمیم خود را در شهر دماوند عوض کرد. سال ۹۶ درست در روزهایی که فشار جبهه اصلاحات (شعسا) برای لیست بندی افزایش‌یافته بود بخاتمی ار دیگر قهر کرده و اعلام کرد که به دلیل فساد شدید در دوران بستن لیست‌ها و فشار برخی افراد برای تائید آن از سوی او حاضر نیست از لیست اصلاح‌طلبان در شورای شهر حمایت کند. البته او مدتی بعد با توصیه برخی زعمای اصلاح‌طلب با انتشار یک ویدئو مجزا از لیست کرباسچی در انتخابات حمایت کرد، خاتمی بعد از پیروزی جناح چپ در انتخابات سال ۹۶ به‌مرور از فضای سیاسی محوشده و به‌تدریج همراه با ناکارآمدی دولت روحانی سقوط کرد. وضعیت خاتمی آن‌چنان وخیم شد که او در آبان سال ۹۸ به‌عنوان عامل وضع موجود در لیست سیاه اصلاح‌طلبان رادیکال قرارگرفته و برخی از آن‌ها اعلام کردند به دلیل عدم همراهی کامل خاتمی با براندازی او شایسته رهبری جناح چپ در آینده نیست! در آن روزها برخی موسوی خوئینی را گزینه‌ای بهتر برای لیدری اصلاحات می‌دانستند؛ شیخ کهنه‌کار اصلاحات نیز با نوشتن نامه‌های بدون آداب به رهبر انقلاب سعی داشت برای خود میان هسته سخت اصلاحات جابازکرده و مقدمه حذف خاتمی را فراهم کند. اما شلیک آخر به خاتمی در انتخابات سال ۱۴۰۰ شکل گرفت، او تحت‌فشار شدید جبهه اصلاحات (که این بار ناسا نام داشت) قرارگرفته تا از یکی از مدیران بی‌کیفیت روحانی در انتخابات حمایت کند، خاتمی این بار حاضر نبود ته‌مانده اعتبار سیاسی خود را خرج کرده و با پر کردن ویدئو به صحنه وارد شود. در آن روزها بهزاد نبوی چریک پیر اصلاحات با هماهنگی با حزب لیبرال کارگزاران سازندگی مدام زیر گوش خاتمی می‌خواندند که همتی به‌اندازه کافی رأی داشته و می‌توان به‌سادگی انتخابات را دومرحله‌ای کرد، در برابر آن برخی از اعضای هسته سخت اصلاحات چون تاج‌زاده؛ صفایی فراهانی و علوی‌تبار و نیز برخی اعضای مرکز مطالعات استراتژیک دفتر روحانی به خاتمی هشدار داده بودند که وارد این صحنه غیرقابل‌پیش‌بینی در انتخابات نشود. خاتمی که تا پیش‌ازاین با ارسال نامه به رهبر انقلاب سعی داشت همچنان خود را در فضای سیاسی حفظ کرده و پرستیژ افراطی در لب مرز برای خود تعریف کند؛ درنهایت بدون نام بردن از نامزد ناسا به حسینیه جماران رفته و به‌صورت تلویحی از همتی حمایت کرد؛ این قمار سخت البته برای لیدر اصلاحات آورده‌ای نداشته و جبهه اصلاحات با به دست آوردن کمتر از ۲ میلیون رأی شکست مفتضحانه‌ای خورد. این شکست سخت باعث شد تا خاتمی این بار تصمیم بگیرد برای همیشه اعلام بازنشستگی سیاسی کند؛ این اتفاق دو دلیل مهم داشت. اختلافات شدید میان اصلاح‌طلبان در تعیین مرزهای سیاسی و نیز از دست دادن اعتبار اجتماعی باعث شد خاتمی پس از ۲۲ سال را تصمیم خود در وزارت کشور را نهایی کرده و اعلام بازنشستگی سیاسی کند
کانال شبکه عماریون
🔴🆕چه عواملی باعث شد لیدر بازنشسته اصلاحات به صحنه آشوب بازگردد؟ / تحلیل عنصر امنیتی نزدیک به روحانی
حیات غوطه‌ور شده در اتمسفر اغتشاشات تفسیر جناح چپ رادیکال از وضعیت سیاسی کشور آن بود که پروژه‌های کلانی چون نرمالیزاسیون داخلی(اصلاحات با مدل بهارپراگ) و نرمال‌سازی خارجی (برجام) باعث شده است که اصلاح‌طلبان گفتمان‌های اصلی خود را ازدست‌داده و زمین‌گیر شوند! سعید حجاریان تئوریسین ارشد اصلاحات پس از شکست سخت اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری نوشت: اصلاحات صندوق‌محور مرد! اما قبل از تدفین شکوهمند باید به اتاق تشریح برده شود تا علت مرگ روشن شود. آیا مرگ براثر کهولت سن بوده یا رد پای قاتل یا قاتلانی را می‌توان پیدا کرد. این اعلام مرگ اصلاحات به معنای مرگ سیاسی خاتمی هم بود! ازنظر هسته سخت اصلاحات ادامه حیات سیاسی برای چپ‌ها تنها در رادیکالیسم معنا شده و خاتمی مرد چنین میدانی برای اصلاح‌طلبان نبود. ازاین‌رو جناح چپ باید سانترالیستی شده و رهبری خنثی در آن تغییر کند، این تغییر وضعیت بی‌شباهت به پاک‌سازی‌های تقی شهرام در سازمان مجاهدین خلق در سال ۵۳ نبود، تقی شهرام از دل سازمان مجاهدین(منافقین) یک گروه رادیکال‌تر و البته پراکسیسی ساخت که به‌شدت تصفیه سیاسی شده بود. افرادی چون علوی‌تبار؛ تاج‌زاده و عبدالله نوری مدافع این تغییرات بوده و گروهی دیگر چون محمدرضا تاجیک و حمید جلایی‌پور این گژتابی سیاسی را خطرناک توصیف می‌کردند. این کشمکش شدید سیاسی باعث شد تا خاتمی با برگزاری چند جلسه سری در مجمع روحانیون مبارز عطای سیاست را به لقای آن بخشیده و اعلام بازنشستگی کند؛ این سطح از جدایی به حدی بود که برخی جلسات مشورتی با خاتمی به‌صورت کامل تعطیل‌شده و محافل سیاسی از محله جماران به تجریش منتقل شد! اما عاقلان و خبرگان سیاسی می‌دانستند که این رفتن خاتمی؛ بازهم آمدنی دارد و او مردی نیست که حرفش یک‌کلام باشد! اعتبار این سخن چند ماهی بعد مشخص شد. هم‌زمان با بروز برخی اغتشاشات محله محور با هدایت میدانی منافقین در داخل و گرای آمریکایی‌ها در خارج بار دیگر خاتمی به صحنه آمد. البته این بازگشت بااحتیاط بیشتری نسبت به قبل بود
کانال شبکه عماریون
🔴🆕چه عواملی باعث شد لیدر بازنشسته اصلاحات به صحنه آشوب بازگردد؟ / تحلیل عنصر امنیتی نزدیک به روحانی
شاهد این ماجرا یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب است! احمد زیدآبادی اخیرا درباره بازگشت دوباره خاتمی به سیاست پس از اعلام بازنشستگی در میانه آشوب‌ها نوشته است: دیروز وزش بادی تند، هوای تهران را پاک و دلپذیر کرده بود. به‌اتفاق فرزندم راهی دارآباد شدیم، البته نه برای گردش و تفرج در دامنه‌های شمال شرقی تهران، بلکه برای دیدار با سید محمد خاتمی. آقای خاتمی از اعلام کناره‌گیری‌ام از سیاست دل‌نگران شده بود و می‌خواست دلیلش را بداند. دوساعتی باهم دراین‌باره گپ زدیم. من برای آقای خاتمی به‌عنوان یک روحانی خوش‌فکر و فرهنگی و مداراجو همیشه احترامی عمیق قائل بوده‌ام، گرچه نیش قلمم علیه برخی جنبه‌های نگاه و عملکرد سیاسی او معمولاً تیز بوده است. جالب اینکه آقای خاتمی هم گفت که چند ماه پیش درصدد انجام همان کاری بوده که من انجام داده‌ام یعنی اعلام کناره‌گیری از سیاستِ روزمره و دل‌مشغولی به کارهای نظری و فکری و فرهنگی، اما تحولات ماه‌های اخیر وی را از این کار بازداشته است. به او گفتم به خلاف ظاهر اوضاع، یکی از احتمالات آینده، اقبالِ دوبارهٔ جامعه به اوست. خندید و گفت؛ دیگه از من گذشته است! گفتم؛ گردش روزگار اما غریب است…. بساط دیدارهای هفتگی او بار دیگر احیا شده و او سعی کرد با گرفتن ژستی رادیکال‌تر صحنه‌گردانی کند. زیدآبادی در این نوشته کوتاه به‌صورت تلویحی اشاره‌کرده است که خاتمی اغتشاشات را بهترین فرصت برای بازگشت به سیاست می‌داند. این جمله به آن معنا بود که جناح چپ این بار حیات خود را به اغتشاشات گره‌زده و گمان می‌کند که آشوب کاتالیزگر احیای آن‌ها و اتمفسر تجدید تشکیلاتی مجدد است. خاتمی در اولین جلسه سیاسی با همفکرانش پس از اغتشاشات می‌گوید: دامنه وضع کنونی هرلحظه زمینه‌های فروپاشی اجتماعی را پهن‌تر و بیشتر می‌کند؛ اینکه هر اعتراضی، اغتشاش معرفی شود و برخورد خشن و سخت با آن توجیه گردد مشکل را بیشتر می‌کند. اینکه هر اعتراضی، اغتشاش معرفی شود و برخورد خشن و سخت با آن توجیه گردد مشکل را بیشتر می‌کند. ظاهراً نیاز به شنیدن شدن آن [توسط حکومت] احساس نمی‌شود چه رسد به عمل کردن به آن. این جملات چند کُد سیاسی مشخص داشت؛ ازجمله آنکه «خود اصلاحی» و «اولین گام اصلاح» به معنای آن بود که خاتمی خود را آلترناتیو حاکمیت در وارای اغتشاشات تعریف کرده است. این بازگشت عجیب دارای محاسباتی خاص در دستگاه سیاسی است. محمدعلی ابطحی دراین‌باره نوشته است که خاتمی این کُدها را طی یک نامه بلند و بالا برای رهبر معظم انقلاب اسلامی ارسال کرده است. این دست نامه‌نگاری‌ها باهدف گرفتن ماهی از جوی کم‌عمق اغتشاشات شخصیت ضعیف خاتمی را بار دیگر در معرض قضاوت قرار داده است. در شرایطی که اکثریت جامعه مخالفت خود را با هرج‌ومرج و ناامنی و به‌طورکلی پروژه براندازی با عدم همراهی با اغتشاشگران به اثبات رسانده‌اند؛ تلاش لیدر اصلاحات برای عمیق نشان دادن جراحت دشمن به مردم قابل‌تأمل است!
کانال شبکه عماریون
🔴🆕چه عواملی باعث شد لیدر بازنشسته اصلاحات به صحنه آشوب بازگردد؟ / تحلیل عنصر امنیتی نزدیک به روحانی
ترسیم پنج فاز اغتشاشات از سوی هسته سخت اصلاحات بازگشت خاتمی به سیاست باعث شده است که اصلاح‌طلبان اغتشاشات اخیر را در ۵ فاز مجزا از یکدیگر تقسیم‌بندی کنند، از نگاه این جریان فعال شدن خاتمی در فاز دوم از آشوب تعریف می‌شود. فاز اول آن اجتماعی کردن جریان آشوب بود (استفاده از بستر اینترنت برای هم‌افزایی) ، فاز دوم القاء رهبری برای آن (اکتیو شدن خاتمی) است، فاز سوم ترسیم‌شده توسط هسته آشوب (آغشته سازی خاکستری‌های به خیابان) و فاز چهارم و پنجم به ترتیب در «تغییر میل اجتماعی» و «براندازی» نقطه‌گذاری شده است. اخیراً یکی از مدیران ارشد و امنیتی روحانی در مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری در جمع محدودی از دانشجویان مؤثر در اغتشاشات گفته است که این آشوب‌های اخیر تا کنون وارد دو مرحلهٔ آن شده است و در مرحلهٔ پنجم حکومت سقوط می‌کند! نکته قابل‌توجه آنکه در فاز دوم و در لایه پنهان بیانیه‌ها اظهارات و تحلیل‌های سریالی جناح چپ، تلاشی سخت برای مشروعیت زدایی از جمهوری اسلامی در جریان است. پروژه‌ای که در آن ضمن زیر سؤال بردن قوانین رسمی با محتوای اسلامی و اعتبار زدایی از رویکردها روشها و عملکرد نظام اسلامی مدام بر ضرورت تغییر/ اصلاح در این موارد تأکید می‌کند. به عبارتی منظور اصلاحات از «حکمرانی خوب»، حکومتی با پوسته نحیف اسلامیت است که محوریت اصلی آن را مبانی و تفکرات غربی تشکیل می‌دهد. این روزها هشدارهای مکرر اصلاح‌طلبان درباره وضعیت دیپلماسی کشور با تکیه‌بر فرجام برجام و اولتیماتوم شورای حکام پیامی روشن برای آمریکایی‌ها دارد، با این مضمون که برای پیدا کردن لیدر اغتشاشات به نیروهای برانداز درخارج از کشور تکیه نکن؛ در محله جماران یک سیاست‌مدار بازنشسته برای شما نوربالا می‌زند!
🔴🆕پس از دو ماه تلاش برای معرفی آشوبگران به عنوان معترض؛ اعتراف روزنامه اصلاح طلب: ایجاد جنگ داخلی در ایران توهم نیست یک نقشه واقعی است روزنامه شرق، از جمله نشریات مدعی اصلاح‌طلبی است که طی دو ماه گذشته تلاش کرد اغتشاشگران، اشرار، تروریست‌ها و تجزیه‌طلب‌ها را معترض مدنی جا بزند. خبرنگار این روزنامه از جمله بازداشتی شبکه وابسته به بیگانه در جریان آغاز اغتشاشات اخیر بوده است. به گزارش کیهان، اما این روزنامه، حالا از قول عمادالدین باقی می‌نویسد: بعضی‌ها به استناد تمدن کهن ایران و رشد مردم ایران می‌گویند چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. اما وقتی هم که کار به نقطه جنگ رسید، دیگر آغوش باز و صلـح و صفا معنی نمی‌دهد. مگر در سوریه و لیبی مردم دلشان می‌خواست این اتفاق بیفتد؟! اما وقتی کار به آنجا رسید دیگر همسایه به همسایه رحم نمی‌کند. وی می‌افزاید: واقعیت این است که اکثر کسانی که این روزها بر طبل خشونت می‌کوبند، کسانی هستند که خودشان یا در ایران نیستند یا در میدان نیستند و هیچ وقت هیچ هزینه‌ای تحمل نخواهند کرد و جوانان خسته از وضعیت و ناامید از آینده را مثل گوشت دم توپ قربانی می‌کنند. نمی‌شـود ما با خشونت مخالفت کنیم اما به لوازم و پیامدهای بعضی حرف‌ها و تجویزها که منجر به خشونت می‌شود، توجه نداشته باشیم. منظورم از هزینه این است که خود دعوت کننده هم بیاید در خیابان و گلوله بخورد و زندان برود. نمی‌شود بگوییم خشونت ناگزیر است ولی شما بروید جان بدهید ما تشویق‌تان کنیم. باقی همچنین گفته است: محل اصلی بحث این است که خطر سوریه‌ای شدن وجود دارد یا نه؟ ببینید، سیاستمداران و کنشگران مدنی و ملی و مسالمت‌جو در سوریه هم تا قبل از اینکه این اتفاقات بیفتد، هیچ کدامشان احتمال نمی‌دادند که کار به اینجا برسد. در ایران هم ما در یک قرن تجربه تلخ آن را داشته‌ایم. همین الان هم گروه‌های سازمان‌یافته‌ای وجود دارند که به صورت خیلی شفاف از تجزیه سخن می‌گویند، حامیان مالی، اسلحه و سازمان هم دارند. من از بحث نظرات اندیشکده اسرائیلی درباره ضرورت تجزیه ایران که چند سال پیش در روزنامه‌های مشهور منتشـر شـد، می‌گذرم؛ از اینکه افرادی که مدعی حقوق بشرند در چند سال گذشته تاکنون چند بار در تلویزیون‌های فارسی‌زبان خارج کشور به صراحت گفته‌اند چه اشکالی دارد که مناطق مختلف ایران بر اساس خواست مردم جدا شـوند هم می‌گذرم. حتی یکی از آنها بدون اینکه فرق اسکاتلند و بخش‌های مختلف ایران را بداند و توجه کند که اسکاتلند طبق یک قرارداد به قلمرو بریتانیا پیوسته و می‌تواند قرارداد را فسخ کند، آن هم از طریق رفراندوم ولی بخش‌های مختلف ایران از چند هزار سال پیش جزء ذاتی قلمرو ایران بوده‌اند و تشبیه با اسکاتلند ناشی از بی‌دانشی و غرض ورزی ضدایرانی بودن است. فایل اظهارات اخیر خانم رعنا رحیم‌پور، گوینده بی‌بی‌سی درباره دستورالعمل تکه‌تکه کردن ایران، اگرچه احتمالا استراق سمع بوده که خلاف قانون است، اما محتوایش را تایید کرده است. از همه اینها می‌گذرم. این‌ها را که حکومت جمهوری اسلامی ایران نگفته است، مخالفان حکومت گفته‌اند درست در همین روزها که ما با هم صحبت می‌کنیم علی‌اف، حاکم آذربایجان به صراحت گفت: «برخی هموطنان ترک ما با سرنوشـت تلخ از کشور آذربایجان جدا شده‌اند» و در ادامه می‌گوید: «ما به تلاش خود ادامه خواهیم داد تا هموطنان ما که به سرنوشت تلخ از کشور آذربایجان جدا شده‌اند، زبان و سنت و فرهنگ ما را حفظ کنند و به اندیشه آذربایجانی‌گـــری وفادار بمانند». علاوه بر این، هم‌زمان سازمان آمریکایی- فرانسوی «عدالت برای کُردها» دیداری را میان برخی مخالفان ایران با مکرون جوان، رئیس‌جمهور فرانسه ترتیب می‌دهند که این سازمان در معرفی خود می‌نویسد: «پس از مهار تروریسم داعش، دولت‌های غربی ملت کُرد را که آرزوی استقلالش را چهار همسایه قدرتمندش یعنی ایران، ترکیه، عراق، سوریه از بین برده‌اند به حال خود رها کرد و این سازمان در واکنش به بی‌اعتنایی غربی‌ها به استقلال کردستان تاسیس شده است». انتشار این اظهارات و اعتراف به تحرکات اشرار و گروهک‌های تروریست در حالی است که اغلب افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی، نه تنها هیچ مرزبندی با این گروهک‌ نکردند، بلکه در آغاز دروغ‌پراکنی و تحریک اغتشاشات هم با آنها هم کلام و همراه بودند. ضمن این که برخی از فراریان همین طیف اصلاح‌طلب،‌ هم‌اکنون رسانه‌های اصلی جریان برانداز، تجزیه‌طلب، و مروج تروریسم و شرارت را اداره می‌کنند. ضمناً این طیف باید پاسخ دهد که با وجود روشن شدن نقشه آمریکا، ‌اسرائیل و غرب در زمینه ویرانی‌طلبی و آشوب‌افکنی، چرا طیف مدعی اصلاح‌طلبی،‌ نه‌تنها در این دو ماه نسبت به آن نقشه اصلی و غالب هشدار ندادند، بلکه خودشان هم بپذیرند مهره پیاده دشمن شده و اصرار داشتند اغتشاش و شرارت و خرابکاری و ترور و جنایت را اعتراض وانمود کنند؟! 🇮🇷 📌شبکه عماریون http